دلايلي چند اين نظريه را تاييد مينمايد زيرا ساختن ظروف طلا و نقره و همچنين نقوش انساني آن هم در حالت بزم و نوشيدن شراب در قرون اوليه اسلامي حرام به شمار ميآمد. تداوم اين هنر را به اختصار ميتوانيم چنين بيان نماييم:
يزدگرد سوم پس از شكست و فرار به سوي مشرق ايران و خراسان بزرگ با عدهاي از بزرگان و درباريان همراهي ميشد، اين افراد بيشك گنجينة اشياي زرين و سيمين خود از جمله جامهاي نقرهاي به همراه داشتند. يزدگرد هم از ترس حملات و محاصرة دشمن، هنگام عقبنشيني تدريجي، در هر شهر براي تقويت روحيه افراد و ملتزمين و همچنين حمايت حكام محلي، تعدادي از جامهاي نقره و ساير اشياء نفيس را بين آنها تقسيم ميكرد كه اين عمل باعث پراكندگي وسيع اين ظروف در ناحيه شرق ايران گرديد، و پس از سقوط ساساني حكام محلي كه هنوز به آيين جديد به طور جدي پايبند نشده بودند، در كارگاههاي محلي، ظروفي به تقليد از ظروف ساساني تهيهكردند. براي مثال ظرف سيميني كه در مازندران يافت شده و نام و عنوان صاحب آن چنين است:
"ملك داد برزمهر، فرماندار خراسان، پسر فرخان پسر گيل سر"
بر طبق شواهد و مدارك موجود ناحيه گيلان، ديلم و طبرستان در زمان ساسانيان تحت تسلط كامل آنها نبوده و داراي استقلال نسبي بودهاند اما تا حدودي وابستگي خود را با ساسانيان حفظ مينمودند و اين حالت تا پايان سدة پنجم ميلادي ادامه داشت.
قباد اول فرمانرواي ساساني نخستين كسي بود كه اين سرزمين را به زير فرمان خود درآورد و پسر بزرگ خود كاووس را به حكومت آن نواحي منصوب كرد. از قباد اول سكههاي ضرب آمل در دست ميباشد. اما حتي در آن زمان نفوذ فرهنگ و هنر ساساني در اين ناحيه كمتر از ساير نقاط امپراتوري بود. پس از شكست يزدگرد سوم و فرار او از پايتخت، عدهاي از بزرگان و دولتمردان ساساني به فراست دريافتند كه سرزمين شمال، محل محفوذتري براي اقامت از ساير نقاط ميباشد، بنابراين به آن نواحي مهاجرت نموده و ازهمين جاست كه ميبينيم در واپسين سالهاي حكومت ساساني و قرون اوليه اسلامي، هنر ساساني در سرزمين گيلان و مازندران نضج يافته و تا دوران حكومت آلبويه تداوم هنر ساساني را در اين سرزمين مشاهده ميكنيم. مسلماً تعدادي از هنرمندان درباري همراه اين بزرگان در ناحية شمال ايران اقامت گزيدهبودند. مقدار زيادي از ظروف نقره كه اغلب به طور اتفاقي و كاوشهاي غير علمي در اين نواحي به دست آمدهاند مؤيد اين نظريه ميباشد. نام صاحبان بعضي از اين ظروف به خط پهلوي در پشت آنها منقور است. از جمله دو جام مربوط به دورة بعد از ساسانيان كه در سال 1334 شمسي که همراه اشياء ديگري در ناحيه مازندران كشف گرديد كه "هنينگ" خط آنها را چنين خواندهاست: "اسپهبد وندابه ونداد هرمز كارني" و ديگري"آذرميك شهرونان".
نكتههاي كه در گروه ظروف سيمين پس از عصر ساساني بايد مورد توجه قرارداد اين است كه اين ظروف با آنكه اشكال، فنون و موضوعات پيش از اسلام را حفظ كردند اما برداشتهاي سطحي و گاهي نادرستي از مضامين هنر ساساني داشتهاند، شور و نشاط، تحرك، تجسم قدرت و نشانهاي رمز آميز و ساير عناصر هنر ساساني در نقوش القاء نشده. در حقيقت تصاوير آنها بي روح و تحرك و فاقد نشاط و زندگي و در حقيقت تقليدي سطحي و ناشيانه از هنر ساساني ميباشد. براي نمونه بشقابي از اين دوره كه در موزه آرميتاژ موجوداست را مورد توجه قرار ميدهيم: بر روي اين بشقاب تصوير حاكم يا فرد صاحب نفوذي به سبك شاهان ساساني نقش شده كه در حال شكار شير و گراز ميباشد (نگاره شماره 2) كمان او به شكل اغراقآميزي بزرگ نشان داده شده و بر خلاف شاهان ساساني فاقد تاج ميباشد. اين نقش فاقد عناصر اصلي هنر ساساني، يعني تحرك، قدرت و شور و نشاط بوده و سوار به صورت ايستا و بسيار خشك و تصنعي به تصوير كشيده شدهاست و بر خلاف روش ظريف و دقيق عصر ساساني، قطعات برجسته به طور ناشيانه بر سطح بشقاب پرچ شده اين نقاط x با كمي دقت در زير پاي شير و اسب و بالاي سر گراز و انتهاي دست چپ سوار قابل تشخيص ميباشند.
منابع فارسي
1. كريستن سن، پروفسور آرتور،
ايران در زمان ساسانيان، ، ترجمه: رشيد ياسمي، انتشارات ابن سينا.
2. گريشمن، رمان،
هنر ايران (پارت وساساني) جلد دوم، ، ترجمه دكتر بهرام فرهوشي، ترجمه و نشر كتاب.
3. پوپ، آرتور اپهام،
شاهكارهاي هنر ايران، ترجمه پرويز ناتل خانلري، انتشارات صفي عليشاه.
4. احساني، محمد تقي،
هفت هزار سال هنر فلزكاري ايران، انتشارات علمي فرهنگي.
5. راوندي، مرتضي،
تاريخ اجتماعي ايران جلد اول، انتشارات امير كبير.
6. تاج بخش، دكتر احمد،
تاريخ مختصر تمدن و فرهنگ ايران قبل از اسلام، انتشارات دانشگاه ملي.
7. لوكونين،و.گ،
تمدن ايران ساساني، ترجمه دكتر عنايت الله رضا، بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
8. هدايت، صادق، نوشتههاي پراكنده، انتشارات امير كبير.
9. كوسنيكف،اي،
ايران در آستانه يورش تازيان، ترجمه م.يحيايي، انتشارات آگاه.
10. زماني، دكتر عباس،
تاثير هنر ساساني در هنر اسلامي، وزارت فرهنگ و هنر.
11. ورهام، مجيد، بررسي هاي تاريخي شماره مخصوص،
تصاوير مستندي از سكه ها، انتشارات ارتش.
12. آورزماني، فريدون(1370)
مفهوم بال هاي افراشته در هنر ساساني، ماهنامه فروهر شماره 1و2.
منابع لاتين
1. POPE,ARTHWR,A SURVAY OF PERSIAN ART,VOL.II.
VIENNA,ROBERT GOBL,(1971)SASANIAN NUMISMATICS .2
فریدون آورزمانی، دکتری باستان شناسی
برگرفته از ماهنامه فروهر، شماره 5و6، مرداد و شهریور 1375