پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

نگارگری به مثابه رسانۀ حکومتی در گذر زمان

چکیده: هنر همواره در جوامع مختلف مصداق «روح دوران» بوده است. در ایران نیز نگارگری در ادوار مختلف یکی از مهم‌ترین ابزارها بوده و همچنین بیانگر بایدها و نبایدها به‌ویژه از جانب قدرت‌ها است

هنر همواره در جوامع مختلف مصداق «روح دوران» بوده است. در ایران نیز نگارگری در ادوار مختلف یکی از مهم‌ترین ابزارها بوده و همچنین بیانگر بایدها و نبایدها به‌ویژه از جانب قدرت‌ها است. از سویی دیگر می‌توان گفت «نگارگری رسانه‌ای در راستای روایت‌گری تاریخ و وقایع روز» است. در تحلیل و بررسی آثار سه مؤلفۀ موضوع، شیوۀ اجرا و مواد همواره نقش اصلی را ایفا می‌کرده و همانطور که اشاره شد موضوع اغلب آثار، حول محور روایت تاریخی و وقایع مهم حکومتی بوده است، به‌طور مثال در دوران صفوی شاهد خلق آثار متعدد و غنی هستیم، شاهنامۀ طهماسبی یکی از بارزترین آثار برجای مانده از این دوران است. آنچه به این اثر، ارزش و بها می‌دهد خلق آثار توسط و با نظارت اساتید نام‌آوری چون سلطان محمد است که بر ارزشمندی و ماندگاری آن در تاریخ اثرگذار بوده است. در این اثر شاهدیم که موضوعات مورد تأیید دربار به تصویر کشانده شده است مانند داستان‌های اسطوره‌ای و هویتی شاهنامه و وقایع روزگار. از آنجا که حمایت مالی، سیاسی و اجتماعی دربار پشتوانۀ این‌گونه آثار بوده است، مواد و مصالح به‌کار رفته مانند طلا، نقره و فلزات گرانبها نیز اغلب از کیفیت بالایی برخوردارند.

نگارگری به مثابه رسانۀ حکومتی در گذر زمان
در این میان می‌توان گفت از آنجا که حکومت به عنوان حامی و صاحب اثر، مؤلفه‌های مشخصی را جهت ارتقا ارزش این آثار در نظر داشت و هنرمندان نیز در اجرای این شاخصه‌ها نقش اساسی داشتند، هنر به نوعی رسانه‌ای قدرتمند در دستان حکومت‌ها بود. از همین رو به نظر می‌رسد که کارکرد این آثار به عنوان افزایندۀ گنجینۀ اعتبار هنری دوران و همچنین افزایش قدرت بوده و به عنوان رسانۀ منعکس‌کنندۀ بایدها و نبایدهاست. از سویی دیگر این آثار گاهی به عنوان هدایای ارزشمند در مداخلات سیاسی نیز وارد می‌شوند. در دوران مختلف تبادل اینگونه هدایای مصداق رسانه حکومت‌ها نقش مهمی ایفا می‌کردند. مطالعات نشان می‌دهد به‌طورکلی می‌توان گفت یکی از راه‌های افزایش قدرت فرهنگی حکام بها‌دادن و سرمایه‌گذاری در این مقوله بود. از همین رو عدول از شاخصه‌های مشخص‌شده و بایدها و نبایدها نیز منجر به کاهش این قدرت می‌شده است. پس پیروی از این ارزش‌ها در راستای افزایش قدرت تلقی و خلاف آن باعث تضعیف قدرت می‌شود. به همین دلیل در بازآفرینی این آثار نیز شاهدیم که حفظ ارزش‌ها امری اجتناب‌ناپذیر است به‌طوری که بعد از گذشت قرن‌ها نیز امروز هنگامی که بازآفرینی این‌گونه آثار اتفاق می‌افتد شاهد پایبندی به همان ارزش‌ها هستیم. این مسئله امروز در شیوۀ آموزش سنتی بسیار اهمیت دارد به‌طوری که اساتید این حوزه در بازآفرینی آثاری می‌کوشند که در راستای ارزش‌گذاری تاریخی بوده و باعث رونق و افزایش روزافزون بایدها و نبایدها در گذر تاریخ شوند. در محافل هنری به ویژه هنرهای سنتی معیارها همان معیارهای تاریخی بوده وبه همین دلیل در آموزش نیز شاهد بازآفرینی آن‌ها هستیم. از همین رو علی‌رغم گذر زمان شاهد تغییرات اندک در این شیوه هستیم. گویا زمان متوقف شده و امروز بیشتر بعد تاریخی در آثار مدنظر گرفته می‌شود و بعد روایت‌گری روزمره و به نوعی وقایع روز در این‌گونه آثار مورد توجه نیست. در حالی که همان‌طور که پیشتر به آن اشاره شد دو مقولۀ تاریخ و روزمره در راستای هم به تصویر کشانده می‌شدند اگرچه گاهی شاهد قرابت موضوعی و تصویری با وجود فاصلۀ زمانی بودیم به‌طور مثال همان‌گونه که کیومرث به عنوان اسطوره متعلق به زمان نامشخص تصویر می‌شد، شاهان صفوی نیز با شکل و شمایل مشابه او در تصاویر دیده می‌شدند در حالی‌که فاصله زمانی و تغییرات فرهنگی به قدری بود که دلیل روشن تفاوت باشد. امروزه ما شاهد نادیده‌گرفتن وقایع روز در این نوع هنر سنتی هستیم از آنجا که در گذر زمان گویا بیان‌گری روزمره خود مصداق تقابل با سنت قرار گرفته، در حالی که یکی از شاخصه‌های خفظ رسالت رسانه‌بودن این آثار، بیان‌گری و به تصویرکشاندن آن چیزی است که در جامعۀ حکومتی در حال وقوع است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

میزان مطالعه مطلب