پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

مراکز ساختارگرا، چارچوب ساز آشفتگی شهری

چکیده: در مطالعات ساختار فضایی تهران، برتو به نقش مراکز در تحلیل ساختار و کنش میان اجزای آن پرداخته، اما این گزارش بر اساس اصول شهرسازی عملکردگرای مدرن تنظیم شده است.

با معیارهای کالبد محور و عملکردگرا، می توان مرکز سازمانی و مفهومی شهر را تعریف و مدیریت کرد؟

در روند بررسی کجایی مرکز تهران در اسناد شهری، می‌توان به نتیجه تحقیقات «آلن برتو» در خصوص ساختار فضایی تهران با عنوان «ساختار فضایی شهر تهران، محدودیت ‌ها و فرصت‌ هایی برای توسعه آتی» استناد کرد.

این گزارش حاصل یکی از تحقیقات انجام شده در چارچوب همکاری‌ های وزارت مسکن و شهرسازی و بانک جهانی، در ارتباط با دریافت وام از آن بانک برای برنامه «بهسازی و اصلاحات بخش مسکن» بوده که در سال 1382 (2003) انجام شده است. بر خلاف مطالعات دو طرح جامع تهران در سال‌های 48 و 71 که شهر را کالبدی مهندسی و قابل مدیریت ارزیابی کرده ‌اند، در گزارش آلن برتو به ساختار فضایی شهر تهران و تعریف مرکز شهر به عنوان ثقل شهر توجه شده است. اما مرکز شهر در کدام ساختار؟

«برتو»، ساختار فضایی یک شهر را نتیجه اثر متقابل و میان ‌کنش بین بازار زمین، توپوگرافی، زیرساخت ‌ها، ضوابط و مقررات و نظام مالیاتی در طول قرن‌ ها می داند. پیچیدگی ساختار فضایی شهر مانع بسیاری از تلاش ‌ها برای تحلیل آن و نیز برقراری ارتباط بین سیاست شهری و تشکیل شهر شده است.

به استناد اهداف برنامه توسعه شهرداری تهران، سه هدف کاهش آلودگی، بهبود کارایی سیستم حمل ‌و‌نقل عمومی، توسعه امکانات و تسهیلات فرهنگی شایسته یک پایتخت منطقه ‌ای بزرگ و از اهداف اولویت دار ساختار فضایی معرفی شده است. بر اساس آن، برتو، مصرف سرانه زمین، توزیع فضایی جمعیت در نواحی ساخته‌ شده و الگوی سفرهای روزانه درون شهری، به عنوان سه خصوصیت عمده ساختار فضایی تهران مشخص می ‌کند.

مصرف سرانه زمین، مساحتی تعیین شده ‌است که یک شهر برای توسعه خود نیاز دارد. در روند توزیع جمعیت تهران، بالاترین تراکم در قسمت جنوبی شهر و تراکم پایین در مناطق شمالی شهر که ساختمان بلندمرتبه بیشتری دارد، واقع شده‌ اند. از نقطه نظر اقتصادی، شهر یک بازار کار و بازار مصرف بزرگ است. هر چه اندازه بازار بزرگ بوده و هزینه‌ های مبادله پایین ‌تر باشد، اقتصاد آن شهر شکوفاتر خواهد بود. ساختار فضایی کنونی تهران، شهری با تراکم بالا و فاقد یک مرکز تجاری (CBD) غالب، محدودیت‌ ها و فرصت‌ هایی را برای دستیابی به اهداف شهرداری تهران ایجاد می‌ کند (برتو، 1383).

برتو با نتایج حاصل از  تحلیل خصوصیات ذکر شده، مرکز ثقل شهر را نقطه ‌ای می ‌داند که با کوتاه ‌ترین فاصله به جمعیتی که به طور گسترده در سرتاسر مناطق شهر توزیع شده ‌اند به آن برسند. بدون تحلیل و مطالعه کافی و درست از چرایی و چیستی مکان انتخابی، با تکیه در شاخص های مکانیکی خود، مرکز ثقل تهران را در حدود 600 متری جنوب ‌شرقی تقاطع خیابان انقلاب و خیابان ولیعصر (چهار راه ولیعصر) مشخص کرده و آن را مرکز شهر می ‌نامد. در تحلیل مرکز با رویکرد اقتصادی، دسترسی، کالبدی و جغرافیایی به تحلیل شاخص‌ های ارزیابی آن پرداخته است.

مراکز ساختارگرا، چارچوب ساز آشفتگی شهری
جدول 1: شاخص ‌های شناسایی مرکز شهر از نگاه آلن برتو و انطباق آن با شاخص های چهارراه ولیعصر. منبع: فرنوش مخلص: 1399.

شاخص های تحلیلی وی از تعیین مرکز قابل تأمل است: «در اغلب شهرها، مرکز تجاری و مرکز ثقل شهر بر هم منطبق هستند. اما شدت کاربری تجاری و خرده‌ فروشی که از ویژگی‌ های بارز مرکز تجاری شهرها است که در این نقطه مرکزی دیده نمی ‌شود. به نظر می‌ رسد تراکم نسبتاً پایین در منطقه مرکز تجاری شهر، بیشتر ناشی از استفاده ناکافی از زمین به دلیل وجود ساختمان ‌های خالی از سکنه و یا وجود املاک زیاد در تصرف سازمان ‌ها باشد.

بر اساس نمودارهای تحلیل تراکم جمعیت، مناطق مرکزی و جنوب‌ غربی مرکزی با تراکم ‌های جمعیتی بالا، جمعیت خود را بین سال‌ های 1365 تا  1375 (1986-1996 م.) از دست داده ‌اند و این جمعیت به سمت مناطق پیرامون با تراکم پایین ‌تر جمعیت کشیده شده‌ اند. قیمت زمین در مرکز شهر به مراتب ارزان ‌تر از قیمت زمین در بخش ‌های شمالی شهر است. شاید تهران تنها شهر بزرگ جهان است که در آن قیمت زمین در مرکز شهر از قیمت آن در بخش ‌های پیرامونی شهر ارزان‌ تر است.

از نظر الگوی فضایی مصرف مسکن نیز  تفاوت‌ های فضایی تهران از مرکز به سوی پیرامون نیست؛ بلکه این تفاوت‌ های بین شمال و جنوب شهر است که حداقل انسجام اجتماعی را سبب شده و این جدایی ‌گزینی اجتماعی موضوعی مهم در تهران به شمار می‌ آید. با توجه به الگوی سفرهای روزانه کاری و خرید که با وسایط نقلیه موتوری انجام می‌ شود، نشان می ‌دهد که مناطق 6 و 12 شباهت زیادی به آنچه که می ‌تواند به عنوان مرکز تجاری شهر تهران مطرح کند، دارند» (همان: 15 تا 25).

از نظر برتو، تهران شهری چندمرکزی نه چندان قوی است که برای طرح جامع محدویت ‌هایی ایجاد می ‌کند. در توجیه نداشتن مرکز تجاری قوی در مرکز، بحث تمرکز فعالیت ‌های فرهنگی را مطرح کرده و بیان می ‌دارد که گسترش فعالیت‌ های فرهنگی قوی در  تهران نیازمند یک نقطه کانونی است که لزوماً نباید در ارتباط با مرکز تجاری شهر باشد؛ بلکه حداقل باید مرتبط و متصل به یک مرکز تجاری اصلی باشد.

اگرچه بر خلاف طرح ‌های توسعه شهری پیشین، در مطالعات ساختار فضایی تهران، برتو به نقش مرکز در تحلیل ساختار و کنش میان اجزای آن پرداخته است اما این گزارش بر اساس اصول شهرسازی عملکردگرای مدرن تنظیم شده و ساختار شهر با همان اهداف و شاخص ‌های کالبدی و عملکردی ارزیابی و تحلیل شده است. شاخص اصلی مرکز را تجاری می ‌داند و دسترسی و تقاطع راه ‌ها را شاخص مهم دیگری برای آن نام برده است. شاخص‌ هایی قطعی و مدیریت ‌شده ‌ای که با معرفی مکان گزینش شده در تناقض است.

خود نیز در روند تحلیل به نبود شاخص ‌های مذکور اشاره دارد و در راستای توجیه مکان تعیین‌ شده، تمرکز فعالیت‌ های فرهنگی را به عنوان جایگزین تجاری مطرح می‌ کند. اما با وجود تعیین مکان قطعی مرکز، در پایان گزارش تعیین مکانی به عنوان ثقل شهر در دو منطقه 6 و 12 را به عنوان مناطق تجاری تهران پیشنهاد می ‌دهد.

علی ‌رغم تناقض ‌های تحلیلی بسیار در گزارش برتو، مفاد این گزارش یکی از مبناهای تحلیل طرح جامع سال 85 قرار گرفت که در همان سال در حال تهیه بود. با مروری بر اسناد شهری مانند گزارش برتو و طرح جامع به تناقض‌ های محتوایی و تحلیل در آن برمی‌ خوریم که نشان از سردرگمی شناخت این بعد سازمانی شهر در لوای ساختار مکانیکی مدیریت کلانشهر امروز است. پیشنهاداتی که هر کدام برآمده از اصولی شهرسازانه با رویکردی جزء‌نگر است؛ و تفاوت آنها در بعد تحلیلی شهر است و هیچ کدام به شناختی کامل و درست از چرایی و چیستی مرکز شهر تهران دست نیافته ‌اند.

منبع:

  • برتو، آلن. (1383). ساختار فضایی شهر تهران محدودیت ‌ها و فرصت ‌هایی برای توسعه آتی، ترجمه: اسفندیار زبردست. برنامه بهسازی شهری و اصلاحات بخش مسکن. سازمان ملی زمین و مسکن کمیته ملی اسکان بشر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرنوش مخلص

فرنوش مخلص

دکتری منظر شهری، پژوهشکده‌نظر، ایران/ دانشگاه پاریس 8 _فرانسه
میزان مطالعه مطلب