پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

مجسمه در محیط یا بر محیط؟

چکیده: آنچه مجسمه را قابل تبدیل به یک مصداق هنر شهری می‌کند، توجه به شاخص‌ها و وجوه بسترساز اثر، مقیاس و ابعاد آن، موضوع، سبک و ارزش‌های ایدئولوژیک اثر است.

هنر شهری مفهومی که پس از دورۀ مدرنیسم و در قرن بیستم بود که وارد زمینۀ شهرهای غربی شد. بنابراین شاخص هنر شهری را می‌توان خصوصیت عام آن و طیف وسیع مخاطبان اثر دانست. از آنجا که شهر حاصل تعامل جریان‌های گوناگون مدنی در بستر زمان است، بنابراین هر عنصری که به آن الحاق می‌شود نیز باید در راستای شاخص‌های زمینه‌ای آن در مقیاس مطرح‌شده شکل بگیرد. در نتیجه، مجسمۀ شهری به عنوان یکی از مصداق‌های هنر شهری، عنصری است که در تعریف فضا و معنای یک عرصۀ عمومی نقشی مؤثر دارد.

در تعریف مجسمۀ شهری می‌توان به ساده‌ترین صورت، هر مجسمه‌ای که توان تحمل شرایط جوی مانند سرما و گرما داشته باشد یا هر مجسمه‌ای که از ابعاد سانتیمتر به متر تبدیل شود را مجسمۀ شهری دانست. اما اینا ضامن موفقیت اثر نیستند بلکه ارتباط بین عناصر موجود در فضاهای عمومی شهر است که مسیر شکل‌گیری و موفقیت مجسمه را تعیین می‌کند و هویت مکانی را شکل می‌دهد. بنابراین شناخت صحیح روابط موجود میان محیط اجرای اثر با مجسمه ‌باعث می‌شود ساختار فضا پاسخگوی وی باشد تا مخاطب موفق به دریافت مفاهیم و کیفیات بیانی اثر شود. برای نمونه عوامل موفقیت مجسمۀ فردوسی ساختۀ استاد ابوالحسن‌خان صدیق در میدان فردوسی که در سال ۱۳۳۸ ساخته و نصب شده را می‌توان این موارد دانست که به ساختار تکنیکی و فنی اجرا توجه شده، ارتفاع مناسب انتخاب شده و میدان دید و خوانش مخاطب در نظر گرفته شده و به شرایط فرهنگی و پتانسیل‌های موجود در مکان نصب آن توجه شده است. علاوه بر این اثر به گونه‌ای ساخته شده که واجد کیفیت مفهومی و فرازمانی است و قابلیت ایجاد هویت و خاطرۀ شهری دارد.

مجسمه شهری

بنابراین به طور کلی می‌توان اینگونه بیان کرد که آنچه مجسمه را دارای قابلیت‌های تبدیل به یک مصداق هنر شهری می‌کند، توجه به شاخص‌ها و وجوه بسترساز اثر، مقیاس و ابعاد آن، جنسیت، مقاومت مصالح در برابر عوامل جوی و وندالیسم، موضوع، سبک، موقعیت و وضعیت مخاطب، کارکردهای فرهنگی آموزشی، معماری حاکم، محیط، مکان ارائه و نصب اثر، قابلیت‌های فرهنگی و جامعه‌شناختی، اقلیم و جغرافیا، روابط سیاسی و ارزش‌های ایدئولوژیک، جریان تعاملی و پراگماتیک هنری (همایش‌ها و کارگاه‌های عملی)، قابلیت‌های بیانی اثر و کیفیت فیگوراتیو یا روایی اثر است که در سه گروه اصلی عوامل محیطی، معماری و مخاطب طبقه‌بندی می‌شوند. عدم توجه به هریک از این پارامترها می‌تواند نقش معنایی و کارکرد بیانی مجسمه را در منظر شهر دچار اختلال کند. همچنین، توجه به شرایط زمنیه‌ای اثر و دلیل وجودی آن در این بستر تعیین‌کننده است و صرف توجه و ارزش‌گذاری براساس سلیقه و انتخاب موردی یا توجه صرف به وجوه گرافیکی آن، تضعیف نقش مجسمۀ شهری را به همراه دارد و اثر حجمی را تا مرتبۀ عنصر صرف تزئینی تنزل می‌دهد که حتی ممکن است منجر به آلودگی بصری محیط شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *