پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

مقبولیت مجسمه سعدی ساختۀ ابوالحسن صدیقی

چندی پیش در خردادماه ۱۳۹۸ نقش‌برجسته‌ای از سعدی شیرازی توسط سازمان زیباسازی شهرداری شیراز در جوار باغ دلگشا نصب می‌شود که با اعتراض جدی مخاطبان مواجه و در نهایت منجر به حذف آن شد. مهم‌ترین مخالفت‌ها عدم شباهت چهره سعدی به طرح‌های موجود بود. اولین بار مجسمه سعدی توسط انجمن آثار ملی به ابوالحسن صدیقی –  معروف به میکل‌آنژ شرق – سفارش داده می‌شود و در سال ۱۳۳۱مجسمه تمام ایستاده وی در شیراز نصب می‌شود. چهره‌پردازی سعدی توسط استاد صدیقی به دنبال مطالعه احوالات و آثار سعدی بود که پس از ارایه چندین طرح در نهایت  انجمن آثار ملی متشکل از صاحبنظران حوزه ادب و فرهنگ طرح نهایی را تصویب کردند و تا امروز نیز به عنوان سندی قابل ارجاع از چهره سعدی برای دیگر هنرمندان به ویژه مجسمه‌سازان مطرح است و مردم نیز با آن خو گرفته‌اند.

به طور کلی می‌توان گفت آثار فیگوراتیو انسانی شامل دو فرم خیالی و واقعی است. فرم‌های خیالی براساس تخیلات ذهنی صورت‌آفرینی شده و ارجاع مستقیم به واقعیت ندارد؛ مانند مجسمه‌های مشاهیر همچون مجسمه سعدی که تصویری از چهرة واقعی آنها وجود ندارد و هنرمند براساس ذهنیات خود چهره را می‌آفریند. در مقابل فیگورهای واقعی هستند که براساس الگویی که در واقعیت وجود دارد، آفریده شده‌اند. بنابراین مجسمه‌هایی که مبتنی بر خیال بوده بیش از مجسمه‌های واقعی می‌توانند مناقشه‌برانگیز باشند.

مجسمه سعدی

با توجه به مقدمه فوق برخی از دلایل مقبولیت مجسمه سعدی اثر ابوالحسن صدیقی نسبت به نقش‌برجسته اخیر را شاید بتوان در موارد زیر جستجو کرد:

·         تولی‌گری انجمن آثار ملی به عنوان نهاد سفارش‌دهنده ساخت مجسمه‌ سعدی و مرجع تایید‌کننده طرح‌ ابوالحسن صدیقی: انجمن آثار ملی درسفارش ساخت مجسمه‌های مشاهیر تلاش داشت آفرینش چهرة افراد براساس مطالعات و منابع تاریخی صورت گیرد و از بزرگان حوزه علم و ادب برای خلق نزدیک‌ترین چهره کمک گرفته شود. این درحالی است که امروز استقلال شهرداری‌ها و عدم بهره‌گیری از آرای صاحبنظران و عدم نظارت کارشناسانه بر طرح‌های هنرمندان اغلب منجر به سطحی‌نگری، سلیقه‌ای‌شدن تصمیمات و متعاقب آن تنزل کیفیت مجسمه‌های مشاهیر شده است. بنابراین بهره‌مندی از متخصصان هر حوزه ضمن آنکه می‌تواند مقبولیت و بقای آثار را ضمانت کند، منجر به خلق آثاری می‌شود که بر خرد جمعی نیز ابتنا دارد.

·         سفارش ساخت اثر به هنرمندی صاحب نام چون ابوالحسن صدیقی: به نظر می‌رسد سفارش ساخت مجسمه شهری به هنرمندان تراز اول علاوه بر آنکه خلق آثاری با کیفیت را تا حد زیادی تضمین می‌کند، انتقادات احتمالی را از سطح نظرات سلیقه‌ای به سطح کارشناسی سوق می‌دهد و خود دفاعیه‌ای در مقابل آنها محسوب می‌شود. چنانکه در دهه ۵۰ انتقاداتی به چهره مجسمه سعدی توسط برخی از مردم و نمایندگانی از انجمن شهر شیراز وارد آمد و در جراید آن روزگار بازتاب‌هایی داشت؛ «بوستانی» عضو انجمن شهر شیراز در آن سالها “مجسمه سعدی را مجسمه پیرمرد غصه‌داری خواند که شبیه بساز و بفروش‌های ورشکسته است». در مقابل جمعی از مجسمه‌سازان وقت چون آقای حاجی نوری در دفاع از مجسمه نامبرده معتقد بودند: «تنها کسی می‌تواند از آثار این هنرمند ایراد بگیرد که کاملاً به فنون مجسمه‌سازی وارد بوده و مهمتر از این در این مورد برتر از آقای صدیقی باشد».

·         معیارشدن مجسمه سعدی صدیقی:  پس از ثبت ملی چهره سعدی با طرح ابوالحسن خان صدیقی و گذشت ۶۰ سال از خلق و نصب آن باید پذیرفت که تغییر الگو و طرح آن به راحتی امکان‌پذیر نخواهد بود. زیرا ویژگی‌های زیباشناختی، هویتی و تاریخی، این طرح را تبدیل به سنجه‌ای ساخته که نه تنها طرح‌های بعد از خود را متاثر می‌سازد که آنها را نیز مورد قضاوت قرار می‌دهد. اگرچه برخی از هنرمندان چون جعفر نجیبی، طاهر شیخ‌الحکمایی ضمن ارج‌گذاشتن طرح صدیقی معتقدند باید طرح‌های دیگری نیز از سعدی خلق شود و نباید صرفاً به همان نمونه اکتفا کرد، اما توجه به این نکته نیز اهمیت دارد که اثری ضعیف‌تر از مجسمه ابوالحسن صدیقی منجر به شکست خواهد بود حتی اگر به واقعیت نزدیک‌تر باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *