پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

مرمت کالبدی، «زورو»ی نوسازی در احیاء بافت فرسوده

چکیده: چندگانگی مدیریتی در نوسازی، ارزیابی را پیش شرط بهبود عملکرد عمومی قرار می‌دهد. معیارهای اتخاذ شده برای بافت‌های فرسوده باید کل نهادهای شهری را مخاطب قرار دهد.

الزام نوسازی در بافت فرسوده

گذر از دوران انقلاب صنعتی و پس از آن جنگ‌های جهانی، پیامدهای نوینی در زمینه معماری و شهرسازی با هدف صنعت‌زدایی و احیای ویرانی شهرهای جنگ‌زده، بدنبال داشت. از اولین پیامدهای آن، مطرح شدن واژه «مرمت» با رویکرد مرمت ابنیه تاریخی بود. در سیر تکامل مفهومی این واژه، مفاهیم «بازسازی شهری»، «باززنده سازی» و «نوسازی شهری» با رویکرد تقویت حاشیه شهرها و توانمندسازی حومه شهری، شکل گرفتند.

پس از آن، واژه «بازآفرینی شهری» با تمرکز بر توسعه پروژه‌های کلان در بافت خارجی و داخلی شهر مطرح گردید. در دوره‌های مختلف تکیه اصلی مفاهیم و عموم راهبردهای ارائه شده، مداخلات کالبدی بوده و در زیرمجموعه آن الزامات اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی مطرح شده است.

بافت‌های فرسوده شهری، عموماً بافت‌های مرکزی در بخش تاریخی شهر و محصول سیاست‌های توسعه شهری ناکارآمد هستند. توسعه‌ای که در راستای سیاست‌های تمرکززدایی اجتماعی، اقتصادی و حمل و نقل شکل گرفته‌اند. این بافت‌ها با انحطاط کالبدی، اجتماعی و فرهنگی از عوارضی چون بی‌هویتی، نا امنی و گسیختگی اجتماعی، انحطاط اقتصادی و ناپایداری کالبدی در برابر عوارض طبیعی روبرو هستند. در سراسر دنیا، توجه به بافت‌های فرسوده و ناکارآمد در قسمت‌های مختلف شهر به ویژه در بافت مرکزی آن، مورد توجه قرار گرفته و هر کشوری دستورالعمل‌هایی جهت شناخت و اجرا، در این بافت‌ها ارائه داده است.

بافت فرسوده

مطابق مصوب شورای عالی معماری و شهرسازی ایران، تعریف و ملاک تشخیص برای بافت فرسوده سه شرط ناپایداری، ریزدانگی و نفوذناپذیری، است. ابعاد مختلفی هم چون اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، حقوقی و مدیریتی برای مداخله نهاد اجرایی در نظر گرفته شده است و مطابق آن سه محور اصلی با مضامین نوسازی، حفاظت و بهسازی مطرح شد. «نوسازی» و «حفاظت»، متمرکز در مقوله شناخت کالبد فرسوده است و «بهسازی» در تعاریف نوشتاری به مقوله فرهنگی و زیست محیطی می‌پردازد و در ذیل آن «هویت‌بخشی» به عنوان یکی از اهداف ارتقا کیفیت زندگی در بافت مطرح شده است.

با تکیه بر مفهوم نوسازی و سیاست‌های اتخاذ شده در آن، رویکرد کالبدی، بنیان سیاست‌های مداخله‌ای در بافت‌های فرسوده است. قطب قرار دادن کالبد بافت به عنوان مؤثرترین عامل در نوسازی، دیدگاه ریشه‌ای و درستی در تحلیل اهمیت این مفهوم به عنوان عامل بازتولید حیات و هویت بافت فرسوده شهری نیست و نمی‌توان ارزش‌های کالبدی را فرای ارزش‌های مفهومی در هویت بافت برشمرد. کما اینکه این دیدگاه و ضعف کاکردهای آن در دو سطح تکنیکی و مدیریتی، مي‌تواند عامل به وجود آمدن ابهام روشنفکرانه جديدي در شناخت و مداخله بافت‌های فرسوده باشد.

از نظر تکنیکی، بافت‌های فرسوده، بدلیل خصلت خود، با انواع عوارض و مشکلات هویتی و کالبدی روبرو هستند و مسئله آنها یک مسئله چند وجهی است که در هر مورد خاص به شکل ویژه‌ای بروز پیدا می‌کند. به این دلیل برای حل مشکلات آنها معمولاً اقدامات و برنامه‌های گوناگونی مطرح می‌شود که هر یک بر جنبه‌ای خاص تأکید دارد. با توجه به رویکرد کالبدی اتخاذ شده در نوسازی، می‌توان گفت این رویکرد یک رویکرد موردی و یک وجهی است و در عمل چندان موفق و کارساز نیست.

ابعادی چون اجتماعی، اقتصادی، حمل و نقل، زیست محیطی،….، خارج از بعد کالبد است و در بدنه مفهومی و اجتماعی بافت اثر می‌گذارد. بنابراین با راهکارهای کالبدی صرف، نمی‌توان به اهداف نوسازی بافت پاسخ گفت؛ و لازمه آن، مداخله‌ای چند جانبه و سیستماتیک در این زمینه است.

از نگاه مدیریتی، علاوه بر شورای عالی شهرسازی، نهادهای دیگری در مورد فرسودگی بافت، معیارسنجی دارند و به تناسب آن مداخلاتی در بافت انجام می‌دهند. چندگانگی مدیریتی در ساز و کار نوسازی، ارزیابی را پیش شرط بهبود عملکرد عمومی قرار می‌دهد؛ و این، نظارت تخصصی بر شاخص‌ها و نحوه عملکرد آنها را کم می‌کند. معیارهای اتخاذ شده برای بافت‌های فرسوده، باید کل نهادهای شهری را مخاطب قرار دهد نه یک نهاد خاص به عنوان نهاد اجرایی و متولی امر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرنوش مخلص

فرنوش مخلص

دکتری منظر شهری، پژوهشکده‌نظر، ایران/ دانشگاه پاریس 8 _فرانسه
میزان مطالعه مطلب