پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

نقد عکس «مصطفی حسونا» از جوان فلسطینی در مرز غزه

عکسی رنگی با کادر افقی از جوانی فلسطینی گرفته شده که با یک دست، پرچم به دست گرفته و با دست دیگر مشغول سنگ انداختن با فلاخن است. در اطراف او دو خبرنگار با جلیقه‌های ضدگلوله و افراد دیگری مشاهده می‌شوند (تصویر۱).
جوان بالاپوش خود را به کمر بسته و بالاتنۀ ورزیده‌اش در حال چرخاندن فلاخن با چهره‌ای مصمم است. ترکیبی که پیکرۀ داوود (ساختۀ برنینی هنرمند سبک باروک) را مانند است (تصویر2) و همۀ این‌ها بر پس‌زمینه‌ای از دود و یا گرد و غبار و زاویۀ عکاسی پایین به بالا، صحنه را حماسی می‌کند. حضور پرچم در تصویر و قرار گرفتن سنگ داخل فلاخن بر مرکز پرچم، نگاه مخاطب را به پرچم می‌کشد. نحوۀ به دست گرفتن پرچم، همان‌گونه که «لاله خلیلی» استاد مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه لندن در صفحۀ توییتر خود اشاره می‌کند مخاطب را به یاد نقاشی «آزادی ، مردم را هدایت می‌کند» دلاکروا می‌اندازد (تصویر۳).
این عکس مربوط به جوان فلسطینی به نام عائد ابو امرو است که در اعتراض به محاصرۀ غزه از طرف نیروهای اسرائیلی، به سمت سربازان اسرائیلی سنگ می‌اندازد. عکس توسط مصطفی حسونا عکاس خبرگزاری آناتولی در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۸ گرفته شده است. دود موجود در پس‌زمینه نیز به خاطر به‌آتش کشیدن حلقه‌‌های لاستیک اتومبیل است. این عکس در فضای مجازی و رسانه‌های غربی بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
شاید دلیل شهرت یک شبه این عکس شباهت‌های یادشده به آثار هنرمندان متقدم و یا ترکیب‌بندی زیبای تصویر باشد. اما دلیل دیگری که می‌توان در موفقیت عکس به آن اندیشید، افسانه داوود و جالوت است که به عنوان داستانی از تورات شناخته می‌شود. نام جالوت سه بار در قرآن تکرار شده است. داستان دربارۀ جنگی نابرابر میان قوم فلسطین و بنی‌اسرائیل در سه هزار سال پیش است. قوم بنی‌اسرائیل بسیار ضعیف‌تر از لشکریان فلسطینی بودند و فلسطینیان به بنی‌اسرائیل حمله کردند. لشکریان ایشان در منطقه‌ای به نام شفله (که امروز در کشور اسرائیل واقع شده و در کرانۀ مرز شرقی فلسطین باستان است) با سپاه بنی‌اسرائیل در مقابل یک‌دیگر قرار گرفتند و این رویارویی، بدون درگیری چندین هفته به درازا انجامید. فلسطینی‌ها بزرگ‌ترین دشمن پادشاهی جدید اسرائیل بودند و لشکری مجهز با سربازانی ورزیده در اختیار داشتند. در مقابل لشکر اسرائیل بسیار ضعیف و شکننده بود. تنها برتری ارتش اسرائیل قرار گرفتن ایشان بر بلندی‌های منطقه بود و به این دلیل لشکر فلسطین نمی‌توانست بدون صدمات و کشتۀ بسیار در این جنگ پیروز شود. برای آنکه فلسطینیان تلفات خودرا به حداقل برسانند، برای مشخص‌شدن لشکر پیروز، جنگ تن‌به‌تن میان پهلوانی از ایشان و یک پهلوان از بنی‌اسرائیل را انتخاب کردند. از لشکر فلسطینی، جالوت که پهلوانی غول‌پیکر و ورزیده بود با ساز برگ کامل نظامی به میدان آمد. ولی از طرف لشکر اسرائیل هیچ‌کسی حاضر به مبارزه با جالوت نشد. پهلوانان بنی اسرائیل باور داشتند جنگیدن با جالوت هم‌چون خودکشی است. چند روزی جالوت، به میدان آمد و پهلوانی به مبارزه طلبید و هیچ کس حاضر به مبارزه نگردید. در این میانه داوود نوجوان که چوپانی ریزنقش بود از قوم اسرائیل بدون زره و سلاح و تنها با یک فلاخن در دست به میدان آمد. داوود با تنها پرتاب یک سنگ که بر میانه چشمان جالوت زد، او را زمین‌گیر کرد و با شمشیر سر جالوت را برید.
حال این داستان در قرن بیستم و یکم میلادی شبیه کهن الگوی داوود و جالوت ، با تغییراتی، در مقابل چشمان مخاطب زنده می‌شود. این بار فلسطینیان قوم ضعیف هستند و یک جوان فلاخن‌انداز فلسطینی هم‌چون هم‌زاد داوود مقابل لشکر تا‌دندان‌مسلح به تانک‌های مرکاوای اسرائیل با فلاخن خود ایستاده و سنگ پرتاب می‌کند و اگر خدا بخواهد این سنگ‌ها بر پیشانی این حریف قدرتمند برخورد می‌کند و شکستی عظیم بر لشکر اسرائیلیان تحمیل خواهد شد.

فلسطینی

تصویر-1

فلسطینی

تصویر-2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

میزان مطالعه مطلب