پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

در موضوع مسکن بدنۀ کارشناسی، مقصر اصلی هستند.

چکیده: از دورۀ ریاست‌جمهوری رفسنجانی تا دورۀ خاتمی و احمدی‌نژاد و حالا هم روحانی همیشه حرف‌های کارشناسی در حوزه مسکن زده شده که مدیران را به خواب خرگوشی برده است.

نظرآنلاین: برنامه‌ریزی‌های مسکن در چالش‌های این حوزه در 40 سال گذشته چه نقشی داشته است؟

بیت‌الله ستاریان: مسکن در کشور ما، معضلی بسیار سرسام آور و مشکل پنهان وآشکار اقتصاد ماست. ‌‌می‌توان گفت که موضوعی است که از بالای دهک‌های میانی تا دهک‌های پایین درگیر آن هستند و یک مسئلة چهل ساله است.‌  یعنی نه اینکه یک بخشی از جامعه و نه فقط چند سال، درگیر این موضوع بوده‌اند. علی‌رغم اینکه این موضوع تمام چهل سال دوره انقلاب و چند سال قبل از آن بیش از نیمی‌از جامعه را درگیر کرده، به آن توجه نشده است.‌ آیا ما قدرت و توان حل آن را نداریم؟ یا اراده‌ای برای حل مشکل نیست؟ هیچ معضلی نیست که در یک مدت به این طولانی‌ و با این گستردگی قابل حل نباشد بلکه تمام مشکلات اجتماعی را با این برنامه‌ریزی ‌‌می‌توان حل کرد، همانطور که بسیاری از‌‌ مسائل‌ اقتصادی را به مرور‌ در گذشته‌ حل کرده‌ایم.‌
در حال حاضر مسکن بالای 50 درصد سبد خانوارهای کشور را به خود اختصاص داده است.‌ در شهرهای بزرگ ما قریب به 4-5 درصد حاشیه‌نشینی در سال اضافه ‌‌می‌شود. این رقم، خرد و کوچک نیست. با این مقدار رشد هر 20 سال یک شهر تهران به شهر کنونی تهران اضافه می‌شود و به اصفهان و شیراز و … هم همینطور. این موضوع ناشی از چیست؟ عمدة این مسئله مربوط به شرایطی است که معضل مسکن ایجاد می‌کند.‌ مسکن در جامعه ما ضمن اینکه کالایی حیاتی مانند خوراک و پوشاک است، به یک کالای اقتصادی هم بدل شده است.‌ نبود مسکن در زندگی بشر اختلال ایجاد می‌کند.‌

در این وضع باید برنامه‌ریزی ما برنامه‌ریزی کلان باشد.‌ ما دو نوع تقاضا داریم یکی تقاضای مطلق و دیگری تقاضای مؤثر.‌ تقاضای مطلق مثل کالاهای فرهنگی و اقتصادی که زیاد روی آن‌ها برنامه‌ریزی نمی‌کنیم و‌ می‌رویم روی کالاهای مؤثر برنامه‌ریزی‌‌ می‌کنیم‌. برای مثال ‌‌می‌گویم من بنز را دوست دارم اما نمی‌توانم بخرم. تا زمانی که پول در جیبم نباشد و به بازار نروم، نمی‌توانم تأثیری روی‌ این کالا بگذارم لذا برای من برنامه‌ریزی‌ای روی چنین تقاضایی کار نمی‌کند. اما در مورد مسکن و خوراک و پوشاک این‌طور نیست.‌ نمی‌توانید بگویید شما هر موقع پول داشتید بروید و نان بخرید.‌ هر کسی شکم دارد بایستی نان هم داشته باشد.‌ لذا هر خانواری که تشکیل ‌‌می‌شود باید مسکن داشته باشد. در غیر این‌ صورت همانطور که شما بعد از 24 ساعت در گرسنگی‌ همة کالاها را به خوراک برای سیرکردن خود تبدیل ‌‌می‌کنید، مسکن هم همینطور است.‌ در مسکن هم یک دورۀ چندماهه یا یک‌ساله طول می‌کشد بعد همة موجودی را به این کالا تبدیل ‌‌می‌کنید.

این «تقاضا» است که کیفیت را تعیین می‌کند. یک موقع تقاضا در کشور ما انقدر بالاست که اصلا به کیفیت توجه نمی‌کنند شما هر نوع سیستم پلیسی هم بگذارید و کنترل کنید نتیجه نمی‌گیرید چون اساساً تقاضا به‌قدری بالاست که فرقی ندارد ارائه با چه کیفیتی اتفاق بیفتد، مثل پراید.‌ شما در آن دنبال کیفیت نمی‌گردید. آن‌قدر تقاضا بالا و تولید کم است که‌ با این قیمت همه ‌‌این خودرو را می‌خردند. ارزیابی کیفیت وقتی معنادار است که تقاضا، انتخابی باشد، یعنی وقتی عرضه از تقاضا بیشتر یا حتی در حد تقاضا است.‌ آن موقع همه سعی ‌‌می‌کنند‌ کیفیت را برای تقاضا بالا ببرند.

چطور شده است که در طول این چهل سال دقیقاً سناریوهای‌ مشابه هر چند سال یک‌بار در حال تکرار است.‌ مثلا‌‌ً می‌گوییم مافیای مسکن و املاک‌ و …، وقتی رکود‌‌ شود‌، اعلام می‌کنیم که مشکل مسکن را حل کرده‌ایم و قیمت دیگر بالا نمی‌رود و جشن سراسری ‌‌می‌گیریم و بر این طبل ‌‌می‌زنیم که مسکن اضافه هم‌ داریم، واحد خالی آنقدر زیاد داریم که بایستی برای آن‌ها اجاره هم ببندیم.‌ مجلس و دولت‌ و همگی سرکار‌‌ می‌روند.‌ به یکباره اعلام‌‌ می‌کنند 20 میلیار دلار در بخش مسکن ذخیره شده و بلاک شده است.‌ غیرعلمی‌ترین جمله‌ای که‌‌ می‌شود در حوزۀ مسکن گفت همین جمله است.‌ جالب است که دولت روی این جمله برنامه‌ریزی هم کرد.‌ اینکه شما مسکن اضافه دارید به این معناست که با 45 دقیقه کارکردن در طول روز بتوانید اجارۀ منزل مناسب خود را پرداخت کنید و مابقی را برای خرج، خوراک و زندگی و تفریح صرف کنید. در این صورت مسکن در سبد خانوار با باقی نیازها هم‌ارز است. پس چرا این جمله را به کار‌‌ می‌برند؟ آیا چنین است؟ اصلا‌‌ می‌شود مسکنی را در ایران یا تهران تصور کرد که کسی آن را خالی نگه دارد؟ زمانی مسکن را خالی نگه‌‌ می‌دارند که هزینۀ اجاره‌داری با مبلغ اجاره مساوی شود.‌ اینجا دیگر موجر رغبتی به اجاره‌دادن خانه ندارد.‌ یعنی موقعی که هزینه اجاره داری با کرایه‌ای که گرفته‌‌ می‌شود‌ تقریبأ یکسان باشد. پس چرا چنین اظهار نظرهایی در جامعه‌‌ می‌شود و چه کسانی این حرف‌ها را‌‌ می‌زنند؟ چه گروهی در جامعه هست که چهل سال است که اجازه نداده مشکل مسکن حل شود و باعث شده در این چهل سال دولت‌ها دقیقاً سناریوهای مشابهی را طرح کنند. اینجا باید دید که آیا مسئلۀ مسکن به همین سادگی است؟ مسکن در واقع سر منشأ عمدۀ مشکلات ماست، بهداشت روانی، امنیت اجتماعی، جرم‌خیزی و مسائل قضایی، همه‌وهمه در مسکن سرمنشاء دارد. دقیقاً بهترین نقطه را نشانه گرفته‌اند. ما ظرف چهل سال نه برنامه‌ای ریختیم و نه حتی یک درصد از حالت‌هایی که در طول این مدت اتفاق‌‌ می‌افتد را ایجاد کرده‌ایم.

نظرآنلاین: وقتی می‌گویید کسانی، دولت و مجلس را با این حرف‌ها سرکار‌‌ می‌گذارند، منظور چه گروهی هستند؟ دولت و مجلس از کجا و با چه کیفیتی اطلاعات مسکن را کسب می‌کنند؟

بیت‌الله ستاریان: ما یک بدنۀ کارشناسی در دولت داریم که این بدنۀ کارشناسی مقصر اصلی هستند.‌ یعنی من نمی‌توانم بگویم وزیر، معاون وزیر یا نمایندگان مجلس مقصرند چون آن‌ها درگیر کارهای اجرایی هستند. این بدنۀ کارشناسی این مجموعه است که به حل این موضوع رضایت نمی‌دهد. بعضی از جملات را اگر از یک مدیر اجرایی بشنوید می‌گویید سوادش نمی‌کشد و متوجه نیست ولی وقتی یک جملۀ غیرعلمی ‌و غلط از یک کارشناس‌‌‌‌ می‌شنوید، حساس‌‌‌‌ می‌شوید و دقیقاً تنها جایی هم هست که ما هیچ توبیخ و جزایی برای آن قائل نیستیم. ممکن است یک مدیر خطایی کند بگذریم و اما با کارشناسی که عامدانه یک حرف غیرعلمی ‌را‌‌‌‌ می‌زند چه کار‌‌‌‌ می‌توان کرد؟ اگر نگاه کنید از دورۀ ریاست‌جمهوری آقای رفسنجانی، تا دورۀ آقای خاتمی و آقای احمدی‌نژاد و حالا هم آقای روحانی همیشه حرف‌های کارشناسی‌ای زده شده که مدیران را به خواب خرگوشی برده است: مشکل مسکن حل می‌شود.‌  اصلاً حل شده است و جشن بگیریم،‌ هیچ وقت مشکل مسکن افزایش پیدا نخواهد کرد.‌ شما آرشیو اخبار را نگاه کنید ببینید چه صحبت‌هایی در این‌باره شده است.

نظرآنلاین: سال پیش گزارشی از یک نهاد متولی طرح‌های توسعۀ شهری قبل از انقلاب چاپ شد. این گزارش انگار دربارۀ تهرانِ حال حاضر حرف‌‌‌‌ می‌زند. مسئله مسکن هم از سال ۵۶ تا امروز هیچ فرقی نکرده است.آیا می‌توان گفت مشکل مسکن چهل‌ساله و قابل تفکیک به دوره‌های ریاست جمهوری است؟

بیت‌الله ستاریان: همین الان‌ که بهای مسکن تا چند وقت پیش تا 200 درصد بالا رفته باز‌‌‌‌ می‌گویند: «مشکل مسکن حل شد و تمام شد‌ و ما دیگر مشکل مسکن نداریم و در حال پایین آمدن است به همین زودی هم مسائلش حل خواهد شد».‌‌ دلیل این اتفاق ساختار غلطی است که ما داریم که تشکیل شده از یک اقتصاد سوسیالیستی یعنی اقتصاد دولتی‌ و یک اقتصاد بخش خصوصی که هر دو در کنار هم قرار گرفته‌اند. نیمی ‌از سرمایه‌ ما در اختیار اقتصاد دولتی است اقتصاد نفت، گاز، اورانیم و طلا و … و نیمی‌ دیگر از اقتصاد ما که صنعت ساختمان است تما‌‌می ‌نیم دیگر نقدینگی و سرمایه‌ها را در خودش جا داده و 63 درصد‌ جامعه ما در این بخش اشتغال دارند. این دو اقتصاد در کنار هم هستند.‌ ماهیت اقتصاد دولتی این است که نتواند رقیب بپذیرد و مرتب هم با توجه به اینکه بانک مرکزی را هم در اختیار دارد، نقدینگی را افزایش می‌دهد.‌ سال 93، 360 میلیارد نقدینگی‌تان بود الان شده است 2هزار میلیارد. چرا‌ این اتفاق افتاده؟ این عدد تعیین می‌کند که قدرت خرید شما در مقابل پولی که دارید چقدر پایین آمده است.‌ ارزش پولتان کاهش یافته و قدرت خرید نیز پایین آمده است. فرد برای اینکه سرمایه‌ را حفظ کند باید چه کند؟ سراغ کارهای سرمایه‌ای‌‌‌‌ می‌رود. اگر سرمایه در دنیا طلا است در ایران ملک است. یعنی یک پزشک همه کارهایش را رها‌‌‌‌ می‌کند و سرمایه‌اش را جمع می‌کند و ملک‌‌‌‌ می‌خرد.‌ برای اینکه تنها جایی است که‌‌‌‌ می‌داند ارزش خود را حفظ خواهد کرد.‌ این روند همچنان ادامه دارد.‌ حتی درآمدهای بخش دولتی هم برای اینکه ارزش پول خودشان را حفظ کنند، سعی می‌کنند ملک بخرند.‌

اما کالای سرمایه‌ای چه خصوصیاتی دارد؟ کالای سرمایه‌ای کالایی است که شما حاضر نیستید این کالا را نصف قیمت بخرید‌ و فردا‌ یک دهم قیمت از آن کاسته شود.‌ حاضرید آن را دو برابر بخرید به این شرط که فردا یک درصد قیمتش بالا رود.‌ این خاصیت روانی کالاهای سرمایه‌ای است در ملک هم همین اتفاق می‌افتد.‌ الان مسألۀ‌ اصلی ما این است که چرا‌‌ برنامه‌ریزی نمی‌شود؟ اول اینکه یک بدنه کارشناسی چنان که بحث شد، هست و دیگر اینکه در درون دولت کجا می‌تواند برای مسکن برنامه دهد؟

بخش مسکن وزارت راه و شهرسازی یک معاونت است در یک‌ وزارتخانه. این وزارتخانه با این تعداد معاونت‌‌‌‌ می‌تواند به اقتصاد ما برنامه بدهد و همه دولت و بخش‌های دیگرش برای نیمۀ دیگر برنامه‌‌‌‌ دهند؟‌ در وزارت دارایی کدام بخش در مورد مسکن مطالعه‌‌‌‌ می‌کند؟ مگر نیمی ‌از اقتصاد بخش مسکن نیست؟ 63 درصد جامعه در بخش ساختمان کار‌‌‌‌ می‌کنند.‌ نیمی از نقدینگی و اقتصاد درگردش ما در صنعت ساختمان است.‌ کجای وزارت اقتصاد باید متولی این اقتصاد بشود؟ کجای این بانک مرکزی در مورد بخش مسکن‌‌ برنامه‌ریزی و مطالعه‌‌ می‌کند؟ در وزارت صنایع کجا به مسکن می‌پردازند؟ نداریم چون تشکیلات دولت ما تشکیل شده برای اقتصاد دولتی نه برای اقتصاد خصوصی.‌ این بخش کاملاً فراموش شده و دارد خود به خود، خودش را بالا پایین کرده، توازن‌‌‌‌ ایجاد و قاعدۀ بازار را رعایت‌‌‌‌ می‌کند.‌ تازه سربار تلاطم‌های اقتصاد دولتی را هم این بخش جذب و نگهداری می‌دارد.‌ الان وقتی شما بحث در مورد برنامه‌ریزی مسکن‌‌ می‌کنید باید بپرسیم کی باید‌ برنامه‌ریزی کند؟ متولی این بخش کیست؟ یک معاونتی است که اگر یک سال تمام، در بدنۀ دولت داد بزند، نمی‌تواند حرفش را به گوش کسی برساند، نمی‌تواند بانک مرکزی را برای برنامه‌ای قانع و یا وزارت اقتصاد را برای یک برنامه‌‌ای نوجیه کند.‌ کلاً دولت، شناخت، سواد، اطلاعات و شکیلاتی برای بخش مسکن ندارد و مشکل از همین‌جا شروع‌‌ می‌شود. چرا؟ چون همه هم‌و‌غم دولت معطوف به اقتصاد دولتی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

میزان مطالعه مطلب