پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

تجارت با محیط زیست شهری

چکیده: به نظر می رسد تغییر از نگاه کوتاه مدت و کلنگی به نگاهی بلند مدت و شالوده ای، شهر شیراز را با توجه به پتانسیل های محیط زیست شهری آن، به شهرراز تبدیل کند.

رودخانه محل حرکت اتومبیل است یا خانه رود؟

“به جویی که یک روز بگذشت آب        نسازد خردمند از او جای خواب” (فردوسی)

رودخانه خشک شیراز: فلسفه شکل­ گیری شهرها در طول تاریخ با جریان آب پیوندی ناگسستنی دارد، هرجا آب بود آبادانی شکل می گرفت. قدمت شیراز از رودخانه فصلی خرم دره بیشتر نیست، رودخانه ای که تا اواخر زمان قاجار حکم عنصر طبیعی و خدمت رسان به شهر شیراز در خارج از شهر را بازی می نمود و غالبا در پاییز و زمستان به دلیل بارندگی زیاد پر می شد و حتی طغیان می کرد. چنانچه در دوران قاجار بخش کثیری از ساکنین شیراز را بی خانمان و در نوروز 1398 شیراز را عزادار کرد، که برخلاف زمان قاجار نه بلای طبیعی بلکه بلای مدیریتی بود که به جان شهر افتاد.

طبق اسناد و متون باقیمانده، به نظر می رسد سیل بندها بر رودخانه در شیراز قدیم توسط مردم و حکام محلی زده می­شد، چنانچه در دوره کریمخان بر رودخانه خشک شیراز سدبند زده شد. یا در دوره پهلوی اول در مسیر حرکت رودخانه در باغ کفشگر شیراز (بیمارستان نمازی فعلی) به کمک اداره بلدیه در بخشی از مسیر رودخانه، سیل بند ترمیم شد. (تصویر 1)

تجارت با محیط زیست شهری
تصویر 1: نقشه ای مربوط به رودخانه خشک شیراز در سال 1306 به منظور ترمیم سیل بند. منبع: آرشیو کتابخانه ملی ایران، اسناد بلدیه شیراز.

پتانسیل های فراموش شده: رودخانه خرم دره بخشی از تجربه زیسته ساکنین شیراز در طول تاریخ بوده است. به عنوان مثال در کتاب سنگ صبور صادق چوبک، بلقیس از خاطره سیزده به در، در حدود سال 1315 می گوید: «روز سیزده بدر با بمونعلی راه افتادیم رفتیم خیابون. دم دو میل باغشاه، دم دخترای صاحب اختیار، با پای پیاده زدیم تو رودخونه رفتیم آسیاب ستائی. رودخونه آب داشت. تا زیر زانوم آب بود. رودخونه خشک بود، اونوقت یجاش، از میوناش آب داشت. زدیم به آب.

آنقدر آدم بود که جای سوزن انداز نبود». هم اکنون نیز که تبدیل به مسیری برای سواره شده است، به محض طغیان رودخانه و بسته شدن کنارگذرها در فصل پاییز و زمستان، مردم شیراز تجدید میثاقی با رودخانه می کنند و بخش کوچکی از رودخانه که تبدیل به کنارگذر نشده، هر سال در آبانماه و فصل کوچ پرندگان، مامنی برای ارتباط با طبیعت را برای ساکنین فراهم می کند. (تصویر 2)

تجارت با محیط زیست شهری
تصویر 2:  تمنای وصال رودخانه و ارتباط با طبیعت. شیراز 1397

تجارت با محیط زیست: ماجرای تجاوز به حریم خرم دره از حدود سال 1335 با سوداگری شهرداری برای توسعه شهر با کشیدن دو خیابان ساحلی شمالی و جنوبی آغاز شد. تخریب حیاط بقعه قدیمی شاهزاده حسین بخشی از تجاوز به حریم رودخانه در ساحلی شمالی بود. طبق اسناد مردم ذینفع هم در این تجارت شبیه شهرداری عمل کرده و درخواست های مکرری برای تجارت بر زمین های حریم رودخانه از طرف مردم نیز به شهرداری وقت شده است. بزرگترین تخریب و نفوذ به حریم رودخانه برای حل بار ترافیکی شهر با تبدیل حریم به کنارگذر ساحلی از حدود سال 1380 آغاز شد و کماکان ادامه دارد. (تصویر 3)

تجارت با محیط زیست شهری
تصویر 3: تجاوز به حریم رودخانه در حدود سال 1380 و تبدیل آن به کنارگذر ساحلی به منظور تحمیل بار ترافیکی شهر. منبع: مریم اسماعیل دخت، 1399

رویکردهای جهانی مشابه: رودخانه سئول یا «نهر تمیز دره» سرنوشتی مشابه رودخانه خشک شیراز داشت، اما سرانجامی متفاوت. حریم رودخانه فصلی کم عمق و عریضی که با تبدیل شدن بافت نیمه روستایی سئول به یک کلانشهر به بزرگراه تغییر کاربری داده بود و سرانجام در سال 2002 به همت شهرداری و مردم با تغییر کاربری از مسیر دسترسی سواره به تفرجگاهی عمومی، به یکی از بزرگترین پتانسیل های گردشگری سئول و ارتباط شهروندان با طبیعت در شهر تبدیل شد.

نتیجه: سالانه بودجه های کثیری در شیراز صرف پروژه های کلان شهری می شود؛ گاهی مدیری شهرساز، گاهی مدیری پیاده مدار، گاهی مدیری گردشگر و… هر کدام بودجه را صرف روساخت هایی می کنند و به دست مدیر بعدی می سپارند. از طرفی تلاش در نظر و کوتاهی در عمل، بلایی است که آفت جان رودخانه خرم دره شده است.

در دوره های مختلف مدیریتی در شهرداری و شورای شهر، بحث از ساماندهی رودخانه می شود و علی رغم اینکه بخش کثیری از پژوهش ها و پایان نامه ها در رشته های مختلف را به خود اختصاص داده است، اما آیا تجارت با شهر و محیط زیست، مجال را به مدیران می دهد که تمنای وصال مردم را پاسخگو باشند؟ به نظر می رسد پرهیز از نگاه کوتاه مدت و کلنگی (نظیر مسابقه پل زندگی) به نگاهی بلند مدت و شالوده ای (نظیر رودخانه سئول)، البته با صرف وقت و بودجه ای کلان، شیراز را به شهرراز تبدیل کند.

“گر سرش داری چو سعدی سربنه مردانه وار    با چنین معشوق نتوان باخت عشق الا چنین” (سعدی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مریم اسماعیل‌دخت

مریم اسماعیل‌دخت

دکترای تخصصی معماری منظر دانشگاه تهران
میزان مطالعه مطلب