دین چینی ، دینی غیرالهی، محافظهکارانه ، در خدمت امپراتوران
بیان موضوع
شعایر گذر یعنى تولد، بلوغ، ازدواج، مراسم کفن و دفن و چرخۀ سالیانه جشن هاى تقویمى، به طور سنتى، دین چینى را تعریف مىکند. در چین، عضویت در گروه اجتماعى با شرکت در شعایر گذر و جشنهاى سالیانه به ثبوت مىرسد، نه با تأیید عقلانى مجموعهاى از کتاب مقدس وحىشده. بنابراین دین چینی ماهیتى فرهنگى دارد، نه کلامى. زونگ ـ جیائو، واژهاى که در چین براى دین به کار مىرود، که عموم مردان و زنان چینى، به طور سنتى، از آن سه چیز را قبول دارند: نظام اخلاق کنفوسیوسى براى زندگى عمومى؛ نظام تائویى شعایر و نگرش به طبیعت؛ و مفاهیم نجاتگرایانۀ بودایى که با زندگى دیگر سر و کار دارند. سه تعلیم بودایى، تائویى و کنفوسیوسى، به مثابه سه خدمتگزار به ایمان و نیازهاى تودۀ مردم و تکمیل نظام اجتماعى عمل مىکنند. آیین کنفوسیوس شعایر گذر و خصلتهاى اخلاقى در زندگى عمومى را تنظیم مىکند؛ آیین دائو جشنهایى را که در جامعۀ روستایى و شهرى برپا مىشود، تنظیم مىکند و بیماران را شفا مىدهد؛ آیین بودا با تدارکدیدن آیینهاى سوزاندن جسد براى مردگان و پناه از مصایب جهان براى خستگان، احساس همدردى با زندگى فعلى و نجات در زندگى بعدى را عرضه مىکند. اما چینیان عموماً مىگویند که این سه دین به منشأ مشترکى (سان جیائو کویى یى) برمىگردند که در عصر جدید به این معناست که درحقیقت، کارگزاران یا کاهنان سه دین به نیازها و باورهاى تودۀ مردم چین وابستهاند، و در مقام خدمتگزاران به مردم، به معنى و معاش زندگى خویش دست مىیابند. بنابراین دین چینی جشنى به وسیلۀ مردم و براى مردم است.
فرضیه
فلسفه و دین چینی مبتنی بر نظریات و تعالیم لائوتسه و کنفسیوس است که هیچ کدام ازآنان پیامبرانی الهی نبودهاند و خودشان نیز چنین ادعایی نداشتهاند . این دو تن که تقریباً همعصر بوده و در حدود ۵۰۰ قبل از میلاد میزیستهاند زندگیشان با ترک زندگی و زن و همسرانشان همراه بوده است. نقطۀ مشترک نظریات این دو دعوت انسان به میانهروی در کارهاست و هیچ کدام از آنان غایت متعالی و شورانگیز برای بشر قایل نیستند. تعالیم تائو راهکاری به غیر از انکار برای اصلاح جامعه ندارد و نهایت تعالیم کنفسیوس نیز رعایت آداب رفتاری و اطاعت از سلسله مراتب خانوادگی و اجتماعی است. به عبارتی فلسفۀ چینی ضمن تشویق به رعایت قوانین موجود و تلاش برای تثبیت آن و یا نهایتاً انکار آن وظایف اجتماعی خاصی برای پیروان خود ندارند که این امر بهترین ابزار در دست حاکمان برای برقراری نظم اجتماعی و حکومت بر مردم بوده است.
کليدواژگان: فلسفۀ چین، دین چینی ، کنفسیوس، تائو
استاد راهنما: سید امیر منصوری/ استادیار دانشگاه تهران*این مقاله برگرفته از سفر علمی پژوهشکدۀ نظر به چین، در تابستان ۱۳۸۹ است.