یکی از مهمترین عوامل موفقیت یا عدم موفقیت طرحها و برنامهها، دیده شدن و به بازی گرفته شدن بازیگران و کنشگران درگیر است. این بازیگران و کنشگران به واسطه منافع، ابزارها، خواسته و روشهایی که دارند میتوانند تاثیرات غیرقابل کنترل و پیشبینی نشدهای برای طرحها به همراه داشته باشند. در مصاحبهای که توسط نظرآنلاین با دکتر ناصر براتی صورت گرفت، پرسیده شد که نقش بازیگران و کنشگران در عدم تحقق پذیری طرح جامع شهری چیست و از دیدگاه ایشان جایگاه بازیگران مهم در این تعامل به چه شکل است.
براتی : پایۀ طرحهای به اصطلاح جامع از اول غلط و کژ نهاده شده است. بنابراین با تمام تلاشهای صورت گرفته مشکلش حل نشده و نخواهد شد. ما بریک مدار غلط قرار گرفتهایم که اصالت ندارد و در ذات خود انحرافی و مخرب است. طرحهای جامع رویکردی تکبعدی و سادهانگارانه داشته است. ما برای توسعه شهرهایمان ابتدا هدف، سیاست و برنامه درست و سازنده و قابل ارزیابی و پایش نیاز داشتیم و بعد از آن باید به ظرف و کالبدی میاندیشیدیم که آن اهداف و برنامه می باید در آن ظرف تحقق می یافتند و شکل میگرفتند. اگر نیک و عاقلانه بنگریم کنار گذاشتن اصل هدف و برنامه و قبل از هر چیز پرداختن صرف به کالبد و فیزیک شهر واقعا مضحک و نابخردانه است. فکر کنید کسی بخواهد از مغازه دوغ بخرد و از خانه با خود آبکش برداشته باشد!
نظرآنلاین: در این میان، جایگاه مدیریتشهری بین بازیگران و کنشگران را هم لطفا بفرمایید:
براتی : وقتی مدیریت شهری را در ایران کنار ماجرای فوق بگذاریم تیر خلاص بر مغز توسعه واقعی شهری خواهد خورد. مدیریتی که نه سنتی است و نه مدرن! مدیریت شهری در ایران نوعی تیولداری اهدایی دولت است که هم کلنگی است، هم شخصی و هم غیر تخصصی و غیر مسئولانه که به شکلی آمرانه و از بالا به پایین و با روش خانسالارانه اعمال میشود و ساکنان شهر، بهعنوان رعیت منفعل، هیچ نقش جدیای در آن ایفا نمیکنند.
حال سؤال عوض شده و تبدیل میگردد به: در این آشفته بازار شهرداری و شهرسازی در ایران چرا باید منتظر توسعۀ واقعی، همهجانبه و فراگیر فضاهای شهری باشیم؟