بیست و ششمین کارگاه نظریههای نو با عنوان نگرشی بر تاریخچه و آئین اسماعیلیان در ایران با حضور دکتر فریدون آورزمانی، استاد تاریخ و باستانشناسی روز دوشنبه، ۲۸ خرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۷ در گالری نظرگاه برگزار شد.
در این نشست دکتر آورزمانی زمینه ایجاد تفکر فرقه اسماعیلیان را اینگونه تشریح کرد:
اسماعیلیه، یکی از فرق شیعه که در اواسط قرن ۲ق/۸م پدیدار گشت و سپس به شاخهها و گروههایی چند تقسیم شد. اسماعیلیان، همچون شیعیان امامی، امامت را به نص میدانستند، اما درباره سلسله امامان پس از امام صادق (ع)، با دیگر پیروان آن امام دچار اختلاف گشتند. گروهی از شیعیان که با ادامهی سلسلهی فرزندان امام جعفر صادق (ع) از طریق پسرش اسماعیل بیعت نمودند به اسماعیلیه معروف شدند.
وی در ادامه به اندیشههای مذهبی و اصول عقاید اسماعیلیان پرداخت و گفت: اسماعیلیان نخستین بین ظاهر و باطن نوشتههای مقدس و احکام شرعی تمایز قائل میشدند و اعتقاد داشتند که هر معنای ظاهری و لفظی منعکسکننده یک معنای باطنی و حقیقی است. در نتیجه، در نظام مذهبی اسماعیلیه، معنای ظاهری و باطنی قرآن مجید و شرع مقدس اسلام نیز از یکدیگر کاملاً متمایز بوده است. پیروی از امر امام و سرسپردگی به وی، از مشخصههای اصلی این فرقه است. آنها نیز مانند آئین مهرپرستی معتقد بودهاند که تاریخ مذهبی بشر از 7 دوره تشکیل شده است.
سپس دکتر آورزمانی چگونگی گسترش این آیین مورد بررسی قرارداد و گفت: اسماعیلیان توسط خلافت عباسی سرکوب شده ولی با حمایت فاطمیون آیین خود را گسترش داده و اسماعیلیان نزاری توانستند با رهبریهای اولیه حسن صباح، آیین خود را در ایران بنیانگذاری کنند و در نواحی مختلف، خاصه ایران و عراق و شام، بسط دهند. حسن صباح فردی عملگرا بود و علاوه بر تبلیغ به قدرت نظامی و اقتصادی نیز دست یافت و توسعه و رفاه را در جوامع اطراف محل حکومت خود به وجود آورد.
به رغم فشارها و حملات ممتد سلجوقیان به قلاع و پایگاههای نزاریان، دعوت نزاریه با موفقیت کم و بیش در شهرها و نواحی کوهستانی ایران اشاعه میگردید و دامنه نفوذ آنگاه تا اصفهان، مقر حکومت سلجوقیان گسترش یافت.
حسن صباح که مؤسس دولت و دعوت مستقل نزاریه بود و سیاستها و شیوههای کلی مبارزاتی نزاریان را شخصاً طراحی میکرد، متفکر برجستهای نیز بود و آثار مهمی در زمینه تعالیم این شاخه از اسماعیلیه تألیف کرده است.
پس از سقوط الموت امامت و کل جماعت اسماعیلیان نزاری در ایران به دست مغولان منهدم نگردید؛ بلکه گروههای پراکندهای از نزاریه همچنان در دیلم و قهستان باقی ماندند و شمار بسیاری از نزاریان خراسانی که از تیغ مغول رهایی یافته بودند، نیز به نواحی مجاور در افغانستان و سند مهاجرت کردند.