به تازگی خبری جلب توجه کرده است که شهرداری تهران و مدیریت مجموعه برج میلاد برای دو سانس، امکان اکران سینمایی ماشینی را برای نخستین بار پس از انقلاب، فراهم کرده است.
شاید اگر انتزاعی به ماجرا نگاه کنیم اتفاقی عادی باشد، یک فعالیت فرهنگی جذاب است، برندسازی فضاست، در راستای فعالیت های شهرداری در زمینه مراکز سینمایی و فرهنگی زیرمجموعه است.
اما آیا تهران شهری عادی است؟ آیا با وضعیتی عادی مواجه هستیم؟
به این مساله از زوایای مختلف می توان نگریست. نخستین آن مساله استفاده بهینه از منابع محدود است. این اقدام آن هم در شرایط مواجهه با بحران کرونا در کجای اولویت های مدیریت شهری قرار دارد؟ شهرداری چقدر در حل مسائلی چون ساماندهی و کمک به زباله گردان، اسکان بی خانمانها، حمایت از مشاغل شهری، ارتقای تاب آوری شهری و اجتماعی، گسترش دوچرخه برای کاهش بار ترافیک و حمل و نقل انبوه (جلوگیری از ازدحام)، ارائه خدمات اجتماعی و بهداشتی به ساکنان سکونتگاه های غیررسمی موفق بوده است؟ همه این موارد با توجه به بحران کرونا مطرح شده اند.
زاویه دوم موضوع، بحث «توزیع عادلانه به شیوه عادلانه» است. چقدر این شعار چه به لحاظ پوشش عینی و چه به لحاظ پیام ذهنی با شعار «تهران شهری برای همه» همخوانی دارد؟ تهران برای آنهاست که توانایی مصرف فرهنگی مجموعه های لاکچری را در خودروهای شخصی دارند؟ اگر زمانی ستمشاه آریامهری، سینما ماشینی را راه می انداخت، این در چهارچوب الگویی بود که به شهستان پهلوی و ضریب جینی 50.2 در سال 1968 و 49.5 در 1973 که بالاترین ضریب جینی های تاریخ معاصر بوده است، رسید. آیا این الگوی «تهران برای همه» است یا الگوی«گران سازی تهران»؟
زاویه سوم بحث، مساله شهر انسان محور است. آیا ترویج فراغت براساس خودرو با این سیاست مدیریت شهری که در برنامه سوم شهرداری و مصوبات شورا به صراحت قید شده است، انطباق دارد؟
منظر چهارم، مقوله مشارکت است که با دو بحث عدالت و اولویت در ارتباط است. چرا در مدیریت شهری، عدالت و اولویت های عقلانی مفقوده است؟ پاسخ آن به سادگی در فقدان مشارکت است. آیا تصمیم گیری و تصمیم سازی در مدیریت شهری دارای سازوکارهایی مشارکتی هست؟ بدون عقلانیت ارتباطی یا حداقل استناد به عقلانیت های ابزاری مورد توافق یا شنیدن عقلانیت انتقادی، چگونه می توان انتظار اولویت های عاقلانه و عادلانه را داشت؟
بحث پنجم، بیماری جلوه گری مدیریتی است. سینما ماشینی به عنوان اقدام انتخاب می شود چون ویترین قشنگی دارد. مهم نیست چقدر برای شهر مفید است، مهم این است که چقدر برای شهردار برندسازی فوری می کند. خب البته حاصل فست فودیسمِ اسنوب و فخرفروشانه در مدیریت شهری طی سالیان، همین مزاج به هم ریخته شهر و بدهی های حاصل از آن است.
چنان که گفته شد، سینما ماشینی یک نشانگان بیماری است، پدیده ای اتفاقی نیست و می توان نمودهای مختلفی از آن را در الویت های اقدامی، بودجه ای و سیاستی مدیریت شهری یافت و هریک را موضوع بحث جداگانه ای قرارداد.