نشست «رفتار مدیریت شهر با درههای تهران» با سخنرانی زهرا صدراعظم نوری، رئیس کمیسیون سلامت و محیط زیست شورای شهر تهران، محمد درویش، فعال محیط زیست و سید امیر منصوری، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به منظور بررسی برخورد طرحهای توسعۀ شهری و مدیریت شهری با درههای تهران، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۸ در گالری نظرگاه برگزار شد.
سید امیر منصوری در ابتدای این نشست با اشاره به این موضوع که باغات همیشه مورد توجه هستند اما درهها مغفول واقع شدهاند،گفت:«تهران دارای درههایی است که به قدر کافی در روند توسعۀ شهر مورد توجه قرار نگرفتهاند و حتی در طرحهای جامع و تفصیلی و طرحهای موضعی و موضوعی مانند طرح بوستان نهجالبلاغه به آنها اهمیتی داده نشده است و امروز میخواهیم یک دیدگاه و نظریهای را مطرح کنیم تا براساس آن،مدیریت شهری و تهیهکنندگان طرحهای آتی نوع نگاه به روددرهها را تغییر دهد».
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در طرح مسألۀ جلسه اظهارداشت: «در ادبیات امروز، دره جایی تهی و خطرناک و البته دارای حریم است که به لحاظ قانونی قابل تصرف نیست و به لحاظ ذهنی جایی دور انداختنی و یک نوع زائدۀ شهری است».
وی ادامه داد: «تا زمانی، درههای تهران تفرجگاه مردم محسوب میشد اما از دورهای با اجرای طرحهای توسعۀ شهری، پارکسازی در خارج از این اماکن شروع شد و اینگونه مردم را به پارکها هدایت کردیم که ارتباط ارگانیک بین شهرنشینان و طبیعت از بین رفت. از طرف دیگر زمین تبدیل به کالا شد و درهها در ساختار شهر نادیده گرفته شدند که این رویکرد موجب شد مدیریت شهری در آنجا اقدام به استحصال زمین کند».
منصوری اضافه کرد:«با توجه به رفتاری که در دورۀ معاصر با روددرههای تهران میشود به نظر میرسد با یک مشکل فرهنگی در سطح مدیران و عدم فهم درست از روددره در برنامهریزیها روبهرو هستیم که دره را دور انداختنی میداند، در حالیکه درهها میتوانند یک فضای شهری باشند».
در ادامۀ این جلسه زهرا صدراعظم نوری با اشاره به اینکه تفرجگاههای شهری چند دستهاند گفت: «برخی تفرجگاهها درون شهر، برخی پیرامون شهر و برخی بیرون شهر هستند، تفرجگاه پیرامون شهر همان رودخانهها و روددرهها هستند که شهروندان برای گذران اوقات فراغت خود به آنجا مراجعه میکنند».
وی ادامه داد: «همچنین در تهران سه نوع چشمانداز شامل چشمانداز بکر، طبیعی و مصنوع وجود دارد که روددرهها جزو چشماندازهای طبیعی محسوب میشوندکه میتوانند تفرجگاه جمعیت ۸.۵ الی ۱۲میلیونی تهران برای فرار از هیاهوی زندگی روزانه باشد به شرطی که در توسعۀ فضاهای شهری به عنوان یک پتانسیل و ظرفیت شناخته شوند. اگر نسبت به این موهبت الهی شناخت کافی نداشته باشیم و نتوانیم ویژگیهای این محیط طبیعی شهری را درک کنیم، تصمیمات و برنامهریزیهای ما مشکلاتی را برای این محیط طبیعی به همراه خواهد داشت».
این عضو شورای شهر تهران با اشاره به اثرات مثبت روددرهها در زندگی شهری گفت:«در شرایطی که ما به شدت دچار کمبود آب هستیم، روددرهها میتوانند آب شیرین شهر را تأمین کنند، همچنین به عنوان یک کریدور برقرارکنندۀ جریان هوا، در تلطیف محیط طبیعی نقش داشته باشند، فضای سبز و گردشگری شهر را تأمین کنند و در مجموع ارتقاء کیفیت زندگی را به همراه داشته باشند».
تبدیل روددرهها به یک معضل شهری
صدراعظم نوری تصریح کرد: «با یک بررسی اجمالی به این نتیجه میرسیم که روددرههای تهران طی دو دهۀ اخیر نه تنها کارکردهای مذکور را نداشته و نتوانستند به ارتقاء کیفیت زیست شهری منجر شوند بلکه معضلات و مشکلاتی را به وجود آوردهاند. نحوۀ مدیریت، نوع دیدگاهها و سیاستگذاریها، نابهسامانی و مشکلاتی را در روددرهها ایجاد کرده است. برخی از روددرهها به کانالهایی با بسترهای سیمانی و بتنی و برخی به رود خانه یا رودهای بزرگ فاضلاب شهری تبدیل شدهاند».
او ادامه داد: «این روددرهها که قدرت جذب آب را داشتند و میتوانستند بارشهای شدید باران و سیلاب را مدیریت کنند و به پایین دست ببرند امروز وضعیتی پیدا کردهاند که میتواند عامل وقوع سیل و خطرآفرین باشند و آلودگیهای محیط زیستی فراوانی را هم به وجود آوردهاند که باید گفت با مرگ تدریجی مواجه هستند».
محمد درویش نیز در این جلسه با بیان اینکه اتفاقی که برای ۷ درۀ تهران افتاده است یکی از نشانههای نابخردی شدید مدیریت شهری است گفت: «البته این نابخردی صرفاً محدود به تهران نمیشود و ما رودخانههای بزرگتر با دبی بیشتر را در کشور داریم که مدیریت غلط منجر به نابودی آنها شده است مانند گرگانرود در آق قلا که مصب رود بسته شده است و یا زرینهرود که با دورشدن از سد رودخانه گم میشود و تبدیل به زمینهای زراعی و مسکونی شده است».
وی ادامه داد: «این نابخردی در تهران نیزبه قبل از انقلاب برمیگردد، به عنوان مثال شهرک آتیساز در بستر رودخانۀ درکه ساخته شد و این اقدام بهصورت کاملاً رسمی صورت گرفت و مسیر رودخانه تغییر کرد و این روند همچنان ادامه پیدا کرد. در سال ۸۵ در این منطقه در ۸۰ متری به آب رسیدیم و ۶ حلقه چاه برای آبیاری بزرگترین باغ اکولوژیک منطقه یعنی باغ گیاهشناسی حفر کردیم اما در سال 89 متوجه شدیم سطح آب زیرزمینی با شتاب عجیبی در حال کاهش است و به میزان بارشها نیز ارتباط ندارد، بعد از بررسی متوجه شدیم که شهرداری مشغول اجرای طرح ساماندهی رودخانۀ وردآورد است و کف رودخانه را به بهانۀ ساماندهی سیمان ریخته است و این موضوع باعث شده تمام مخروط افکنۀ البرز غربی از بین برود. امروز سه حلقه از آن چاهها خشک شده و سه حلقه چاه دیگر با کف شکنی ۲۰۰متر ایجاد شدهاند».
این فعال محیط زیست افزود: «همچنین از آن سال سطح آب زیرزمینی فاصلۀ دریاچۀ استادیوم آزادی تا وردآورد از سال ۸۰ تا ۹۰ بین ۷ متر در دریاچه آزادی و تا ۱۷ متر در وردآورد کاهش پیدا کرده بود. اکنون ۲۸متر دیگرنیز کاهش یافته است».
عملکرد روددره برای شهر به مثابه یک کولر
درویش با بیان اینکه روددرهها مهمترین عامل تلطیف هوای تهران بودند اظهار داشت:«این روددرهها به دلیل ویژگیهای توپوگرافی، تفاوت دمای محسوسی را ایجاد میکنند و این تفاوت دمای محسوس که در فاصلۀ کمتر از صد مترایجاد میشود جریان باد تولید و مانند یک کولر طبیعی عمل میکند».
وی بیان کرد: «همواره کلونیهای بزرگ پرندگان با تنوع زیستی را در این روددرهها داشتهایم، ما ۱۶۵ نوع پرنده در مخروط افکنۀ تهران رصد کردهایم که این رقم معادل یک سوم کل پرندگان ایران است».
درویش با اشاره به اینکه چرا نام این درهها، روددره است، گفت: «اینها دره نیستند چون این ۷ دره دارای آب دائمی بودند، ما ۹۳ رودخانۀ دائمی در کل ایران داریم و بقیه فصلی هستند.گل سرزمین ما از نظر رطوبتی و تنوع زیستی، پایتخت است که ما به بدترین شکل ممکن آن را مدیریت کردیم. به نظر من حتی قدرتمندترین مدیران شهری ما، از فهم بومشناختی این سرزمین بیبهره بودهاند».
این فعال محیط زیست در ادامه با بیان اینکه تمام صدماتی که به طبیعت شهر زده شده ریشه در تخلف و فساد دارد، ادامه داد: «بر اساس گزارش کمیسیون اصل ۹۰ مجلس طی دو دهۀ اخیر دو میلیون هکتار از قلمروی منابع طبیعی به صورت رسمی تغییر کاربری پیدا کرده است».
درویش ادامه داد: «تهران دچار ماجرایی به نام جزیرۀ گرمایی و ازدحام شده است، آلودگی صوتی فراتر از تحمل ما رفته، در نقاط شلوغ شهر، آلودگی صوتی تا ۱.۵ دسیبل بیش از تحمل انسان است. این یعنی: بیماریهای عصبی، یعنی عقبماندگیها، یعنی نزاعهای خانوادگی و بزه».
وی اضافه کرد: «ما بهترین چشماندازهایمان را نابود میکنیم و رستوران و دکه در کنار آن ایجاد کردهایم، اگر شهرداری قدرت داشته باشد ساختوسازها را خراب کند و درهها را درههای واقعی و طبیعی کند تا تنوع زیستی برگردد آن زمان تهران زیبایی خواهیم داشت. ما ۷ رودخانۀ دائمی داشتیم که به خاطر دلال بازی همه را از دست دادیم».
ما به طور سیستماتیک در حال دورشدن از طبیعت هستیم
سیدامیر منصوری نیز با بیان اینکه ما به دنبال چرایی این اتفاقات هستیم اظهار داشت: «ما بهطور سیستماتیک در حال دورشدن از طبیعت هستیم و از مصادیق آن هم اینکه از رودخانه و درهای که در شهرمان است بهترین استفاده را نمیکنیم و با بدترین روش با طبیعت برخورد میکنیم».
وی ادامه داد: «من معتقد نیستم که تمام این اتفاقات توسط یک مدیر روی داده باشد بلکه در این روند تمام مدیران، مشاورین و مهندسین و حتی مردم مقصرند و به نوعی در این سیستم همه مشغول خرابکاری هستند و شهردار تهران فقط ضربههای کشندهتری میزند».
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران اضافه کرد: «ما جامعهای هستیم که منابع و ارزشهای زیباییشناسانه تاریخ را گم کردهایم ، ما فکر میکنیم ارزش دره صرفاً به این است که آب از آن عبور کندو این یعنی ما ابتدا در ذهنمان خطا کردیم و بعد اقدام به نابودی دره و آب و خاک کردیم. در فرآیند تدوین طرح جامع تهران تأکید ما بر این بود که ساختار طبیعی تهران بزرگترین ثروت تهران است اما این مسأله از یک زمانی فراموش شد. ما باید به این فهم برسیم که یکی از مطالباتمان، حفظ شرایط طبیعی و تاریخ طبیعی تهران باشد یعنی ابتدا باید ساختار طبیعی تهران را در نظر گرفت و بعد سراغ اقدامات دیگر رفت و تا زمانی که ذهنمان اصلاح نشود، مطالبهگر نمیشویم».
زهرا صدر اعظم نوری در ادامه این گفتوگوها با بیان اینکه برای بررسی یک مسأله، ابتدا باید عوامل و ریشههای آن مسأله را به خوبی تبیین کرد تا بتوان راهحلهای برونرفت از چالش را پیدا کرد اظهار داشت:«اینکه چرا چنین اتفاقاتی در شهر تهران میافتد و ارزشهای طبیعی و اکولوژیک از بین میروند و تبدیل به چالش میشوند مربوط به یک مقطع زمانی خاص نیست».
وی تصریح کرد:«زمانی که در سیاستگذاریهای کلان تصمیم گرفته میشود، شهرداریها به سمت خودگردانی بروند و هیچ ردیف بودجۀ دولتی برای آنها دیده نمیشود، شهر بزرگی مانند تهران را چگونه باید اداره کرد؟ تهران با جمعیت ۱۲ میلیونی که بار شهرهای پیرامونی را نیزبه دوش میکشد، هزینههای خود را چگونه باید تأمین کند؟ بنابراین یکی از عوامل این است که بدون در نظر گرفتن سازوکارهای لازم، شهرداریها به عنوان نهادهای عمومی خودگران تعریف میشوند و این اختیار به شهرداریها داده میشود که از هر طریقی برای ادارۀ شهرکسب درآمد کنند».
وی ادامه داد:«از طرفی مسئولیتها و موقعیتها در شهرهای بزرگ، جنبۀ سیاسی نیز دارد، لذا این موقعیت، سیاسی نیز هست و این موضوع میتواند تبعاتی را برای شهرها به همراه داشته باشد، نکتۀ دیگر اینکه این شهر را چه کسانی طراحی کردند؟ مشاورین و مهندسین. نقش اینها در تخریب شهر تهران چقدر است؟ کسانی که در قالب طرح جامع و تفصیلی برای شهر نسخه پیچیدند و بسیاری از پهنههای سبز را به پهنههای دیگر تغییر دادند، مهندسین و مشاورین بودند».
رئیس کمیسیون سلامت و محیط زیست شورای شهر تهران افزود: «مردم و ذینفعان نیز در تخریب محیط زیست و اتفاقاتی که در شهر تهران افتاده نقش داشتهاند، مانند افرادیکه از بالا دست و تا پایین دست رود دره را دکه و غرفه میزنند و فاضلاب را به داخل این نهرها میریزند و مردمی که بهرهبرداری میکنند».
وی توضیح داد: «وقتی میل به توسعه و مهاجرات در شهر تهران افزایش پیدا میکند و قیمت زمین بالا میرود طبیعی است که زمینها و درهها را نیز تصرف کنند. ١٢٨ هکتار از اراضی مشجر شهر تهران در فاصله سالهای ٨٧ تا ٩٧ (در قالب مصوبه برج- باغ ها) به مکانهای تجاری و مسکونی تبدیل شدند. چه زمانی دیگر میتوانیم این باغها را احیا کنیم؟»
این عضو شورا با انتقاد از تغییر کاربریها در روددرههای پایتخت و نیز شرایط نامناسب حاکم بر آنها طی سالهای گذشته گفت: «این درحالی است که شهرداری در سالهای ۸۶ تا ۹۶ تنها ۲ هزار و ۳۰۰میلیارد تومان صرف این درهها کرده است. این هزینه مربوط به کارهای عمرانی، کف سازی و ساخت دیواره طی ۱۰سال بوده است».
کاهش بستر روددرههای تهران از ۱۹۰۰ هکتار به ۸۰۰ هکتار
به گفته صدراعظم نوری براساس آمارها بستر هفت درۀ تهران در نتیجه تعرض، از یک هزار و ۹۰۰ هکتار به ۸۰۰ هکتار کاهش یافته است. او اضافه کرد :«اینکه در ۱۴سال قبل تصمیمهای نادرست گرفته شده و قوانین اشتباهی وضع شده جای کتمان ندارد اما چه کسی مقصر است؟ همه مقصریم، البته میزان تقصیرهای هر فرد متفاوت است».
او بیان کرد: «وقتی تصمیم میگیریم در دورهای ۱۲ ساله از خیابان بهشت به پاستور برسیم هزینههایی هم دارد. پولهایی که باید خرج شود از کجا میآید؟ از همین فروش هوا و تراکم، باغات و اراضی مشجر و خیلی سیاستهای غلط دیگر. یادم میآید در دورهای که دره کن را به پارک نهج البلاغه تبدیل کردند من بهشدت انتقاد کردم در صورتی که عده ای به این کار بالیدند».