اساطیر دینی ایرانیان باستان عمر جهان را دوازدههزار سال بیان میکند که شامل چهار دورة سههزار ساله است؛ در هزارة سوم خیر و شر در هم میآمیزند و در همین هزاره است که اهورامزدا دست به آفرینش مادی میزند و به ترتیب آسمان، زمین، آب، گیاه، حیوان (گاو ایوکداد) و اولین انسان که همان کیومرث بود را از گِل پدیدار میکند و همزمان با کیومرث گاو را نیز میآفریند، انسان اولیه و حیوان اولیه در شرایط مشابه و بهصورت کاملاً همسان به وجود میآیند؛ هر دو، جزء مهمترین عناصر آفرینش هستند و به نوعی تکمیل آفرینش با آنها صورت میگیرد. اهورامزدا که تجلی همه نیکیهاست و سرور دانا و خیر مطلق است در روبرویش اهریمن است که ارباب تمام بدیها و شرارتهاست، تمام دیوان به سرکردگی اهریمن تلاش دارند در دنیای مادی و مخلوق اهورامزدا خلل و آسیب رسانند، پس ایشان هجومی بزرگ به گیتی و آفریدههای اهورایی میبرند. در این تازش، گاو که آسیبپذیرتر بود، اول مُرد و کیومرث سی روز پس از او. اهورمزدا روان کیومرث را به خورشید سپرد، اما مرگ گاو و کیومرث بازگشتپذیر بود تا زندگی جدیدی دوباره آغاز شود. مرگ کیومرث و گاو یکتاآفریده به زندگی بهتر و جاودانه انسانها میانجامد. آنها با مرگ خود به نوعی در تکمیل آفرینش شرکت میکنند.
وقتی انسان (کیومرث) مُرد تخمهاش در زهدان مادر زمین افتاد که بعد از چهل سال بهصورت روییدن یک گیاه که دو شاخة آن یکی بهصورت مرد و دیگری زن سخت درهمپیچیده بودند، نخستین زوج انسان را به وجود آورد. معنی نام کیومرث (انسان نخستین) پیوند گیاه و انسان را آشکارتر مینماید. گیومرث که جزء اول آن «گیه» میتواند صورت پیشین «گیاه» و «مرث» یا «مرتن» صورتی از مردم باشد و میتواند صورتی از «گیه مرت» به معنای مردمگیاه باشد که بهصورت «مهرگیاه» هم آمده است. به طور کلی، ارتباط سهگانة انسان، حیوان (گاو) و گیاه در داستان کیومرث، نخستین انسان اساطیر ایرانی، بهخوبی نمایان است.
همانگونه که در بخش پیش آمد وقتی کیومرث مُرد، نطفهاش بر زمین ریخت و گیاهی ریواس مانند روئید با دو شاخه در همپیچیده به شکل زن و مرد که ایشان پدر و مادر انسانها شدند. نام ایشان مشی و مشیانه بود، این دو را باید نخستین انسانهای واقعی از دیدگاه اساطیر ایرانی به حساب آورد و گویا در این داستان قرار بود کیومرث قربانی شود تا از نطفۀ او بدینگونه نسل انسان تداوم یابد. مشی و مشیانه صاحب هفت جفت (چهارده تن پسر و دختر) میشوند و هرکدام از این جفتها با هم آمیزش میکنند و راهی یکی از هفت کشور میشوند و هر کدام از آن هفت جفت فرزندانی به گیتی میآورند و نسل بشر جاری میگردد؛ مشیه و مشیانه پس از یکصد سالگی دار گیتی را وداع میکنند و میمیرند.
اولین پیامی که اهورامزدا به مشی و مشیانه میدهد مشخصکنندۀ وظیفۀ نوع بشر و نقش او بر روی زمین است: «شما تخمۀ آدمیان هستید؛ شما نیای جهان هستید؛ من شما را بهترین کاملاندیشی بخشیدهام. نیک بیندیشید، گفتار نیک بگویید و کردار نیک ورزید و دیوان را مستایید».
منابع کهن اساطیری ایرانباستان به ما میگوید که هدف از خلقت انسان کمک به اهورامزدا در مبارزه با اهریمن و بودن جانشین اهورامزدا بر روی زمین بوده است. خداوند درصدد نمودارساختن قدرت خویش بوده و با آفرینش مادی و بهویژه خلقت انسان، قدرت خویش را آشکار میسازد. پس سبب آفرینش مادی و ازجمله انسان در اساطیر ایرانی «مشارکت در نبرد کیهانی» است. دیگر آفریدهها همچون گیاهان و حیوانات (گاو ایوک داد) نیز همچون انسان در کنار دیگر آفریدهها جزئی ناگزیر و بایسته از هستی هستند (نک. یشتها، فقره 28). در روایات ایرانی همچنین گویا خلق آدمی برای جانشینی خداوند و مبارزه با نیروها و عوامل اهریمنی در زمین خاکی نیز مدنظر بوده است. بهگونهایکه در بندهشن میخوانیم: «[کیومرث] برای یاری و کمک آفریدگار آفریده شد و بدین ترتیب اورمزد او را به شکل انسان آفرید».