ﺻﻨﻌﺖ ﮔﺮدﺷﮕﺮي در دﻧﻴﺎ ﻳﻜﻲ از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻬﻢ درآﻣﺪ و از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ در ﺗﺒﺎدﻻت ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﻴﻦ جهان و ﺑﻪ ﻋﻨﻮان گسترده ترین ﺻﻨﻌﺖ ﺧﺪﻣﺎﺗﻲ ﺟﻬﺎن ﺟﺎﻳﮕﺎه ویژه ای دارد.در بسیاری از فرهنگ ها شاهد برگزاری رویدادهایی هستیم که بسیاری از آنان نمایاننده و معرف شاخصه های فرهنگی آن جامعه به شمار می روند. این خصیصه به ویژه در مواجهه با رویدادهای خاص مصداق می یابد. از این رهگذر، رویدادها روند اشاعه فرهنگی و تبادلات بینافرهنگی را شتاب می بخشند چرا که در بسیاری از رویدادها، جمعیتی کثیر از سایر فرهنگ ها در رویداد حضور می یابند و بستری فراهم می شود که در آن، اقوامی از فرهنگ های گوناگون با یکدیگر در تعامل قرار می گیرند. اینکه جامعه ای بتواند یک محل تلاقی و نقطه مراوده در سطح بین المللی ایجاد کند خود کیفیتی برجسته و تأثیر متفاوتی است که رویدادها بر هویت ملی و وجهه مطلوب جامعه میزبان در سطح بین المللی بر جای می گذارند.
اکنون سوال اینجاست که در صد سال اخیر در ایران تا چه حد موضوع رویداد های فرهنگی مورد توجه مسئولان گردشگری بوده است؟ چند رویداد موفق فرهنگی در مقیاس کلان در کشور برگزار شده است؟ اگر ما معتقدیم که تبلیغات غلط علیه ایران باعث کاهش گردشگر در ایران شده تا چه میزان از رویدادها فرهنگی که در بین مقاصد ایجاد مزیت رقابتی می کنند و باعث تصویر سازی مثبت توریست ها از ایران می شود استفاده کرده ایم؟
آنچه در این جا باید مورد توجه قرار بگیرد آن است که در واقع با توجه به اهمیت ویژه رویدادها نزد گردشگران ،در ایران به صنعت رویداد به عنوان یکی از سودآورترین صنایع جهت جذب گردشگری، توجه آنچنان که باید نشده است.
اگر رویداد های دینی را هم جزیی از رویدادهای فرهنگی قلمداد کنیم شاید بتوان گفت آنها در جذب گردشگر موفق تر بوده اند، منتهی اکثر رویداد های دینی مدیریت هیاتی و مردمی داشته اند و این در حالی است که در ایران حتی رویداد دینی سالانه و سازماندهی شده در مقیاس کلان نداریم.
شاید بتوان از دلایل ضعف در این زمینه را نوپا بودن ایران در عرصه صنعت گردشگری یا در حاشیه دانستن آن دانست. از دیگر دلایل می توان به کمبود منابع مشاوره ای و تحقیقاتی در مدیریت رویدادها چه از لحاظ برگزاری چه از لحاظ هدایت و کنترل دانست یا حتی اگر منابع این منابع موجود باشند به اهمیت استفاده از آن پی برده نشده است.
هر رویدادی اگر بخواهد پا برجا بماند و برند مقصد به حساب بیاید باید قبل ،حین و بعد از آن مورد بررسی سیستماتیک قرار بگیرد تا نقاط ضعف آن تکرار نشود و در دوره های بعدی با قوت هر چه بیشتر برگزار شود. برای مثال در تحقیقی که بعد از برگزاری جشن سده در سال 96 انجام شد عده زیادی از شرکت کنندگان نارضایتی داشتند دانستن دلایل نارضایتی قطعا موجب قوت رویداد در دوره آتی خواهد شد.
آنچه مسلم است همه رویداد ها علی الخصوص رویدادهای فرهنگی نمود جهانی دارند برای مثال رویداد اربعین مانوری برای قدرت شیعه در منطقه می باشد، حال در ایران برای فرهنگ ایرانی نیز باید رویدادهایی از این قسم با هدف جذب گردشگر خارجی ایجاد کرد تا گردشگر تجربه به یاد ماندنی از ایران و ایرانی داشته باشد. در این زمینه آموزش جامعه محلی و فرهنگ سازی و اطلاع رسانی به جامعه محلی هم بی تاثیر نیست
در واقع با هر رویداد، افراد دانشی برای گردشگران فراهم می شود که گردشگر این اطلاعات را با آن چه آموخته مورد مقایسه قرار می دهد. در پس واضح و مبرهن است که سیاست هایی برای ترویج رویدادها در جهت ترویج گردشگری در هر کشوری وجود داشته باشد.