کارناوال، نمایشی فرهنگی
در حالی که در بیشتر شهرهای دنیا کارناوال1 به معنای «کاروان شادی» یا «شادپیمایی» رواج دارد و در مناسبت های مختلف سال برگزار میگردد، در کشور ما و فرهنگ ما، گویا هنوز جایگاه خود را پیدا نکرده است. البته در مورد برپایی کاروانهای عزاداری، این موضوع صدق نمی کند و شاید از گذشته، بیشتر هم شده باشد.
کارناوال، جشن یا نمایش خیابانی است که مجال و محملی برای ظهور و بروز فرهنگ عامه و خرده فرهنگ هاست. فلسفه کارناوال بر هم زدن ساختارهای رسمی و به خنده و تمسخر گرفتن جزمیت زندگی جدی است. میخائیل باختین2، منتقد بزرگ قرن بیستم، نخستین کسی است که نظریه کارناوال گرایی را در زیر مجموعه فرهنگ عامه و طنز مطرح نمود.
او کارناوال را ابزاری می داند برای شکستن فضای تک صدایی فرهنگ رسمی و بروز و جلوه چندصدایی در شهر. در کارنوال ها طبقات اجتماعی واژگونه می شوند احمق ها خردمند و دلقک ها پادشاه می گردند و به این ترتیب و با زبان طنز صدای خفته و خاموش و سرکوب شده توده و طبقات فرودست، به گوش ها می رسد. به این ترتیب کارنوال بستری است برای تجدید حیات فرهنگی یک ملت.
خنده و شادی کارناوال، زندگی و همه باورهای تحمیل شده و مسلط را مخاطب خود می داند. در کارناوال ها معمولا بازیگران، شخصیتی بهلول وار دارند و در نقابی از دیوانگی، هنجارهای متعارف را به چالش می کشند. گویی در چنین مراسمی آزادی و رهایی موقت از چنگ نظم حاکم، جشن گرفته می شود و ارتباطاتی اصیل میان طبقات مختلف جامعه فارغ از سلسله مراتب و ممنوعیت های همیشگی شکل می گیرد.
گروتسگ3 مهم ترین ویژگی کارناوال است. گروتسک سبکی از هنر است که زشتی را همراه با آراستگی عرضه می کند و به این ترتیب چیزی عجیب و غریب، ترسناک، خندهدار و غیر واقعی خلق می کند. گروتسک طنز تلخ است؛ مخاطب را به ریشخند وا می دارد اما هدفش ایجاد انزجار است. گروتسک حقیقتی عریان است و همین آن را قدرتمند می کند.
از وجهی دیگر، برگزاری کارناوال ها به شهرها فرصت جلوه گری می دهد. عرصه ها و فضاهای عمومی شهر، مجالی می شوند برای نمایش، بیان و اظهار وجود شهروندان. در موارد متعددی مسیر حرکت کارناوال ها حتی بر شکل دهی و جهت دهی توسعه فضاهای شهری نقش مؤثری داشته اند. عبور کارناوال ها، سبب انباشت خاطرات جمعی شهروندان و به تبع هویت بخشی به آن مسیر می شود. به تدریج ابنیه های مهم و گره های مهم شهر در طول مسیر کارناوال ها شکل می گیرد و این مسیر به ستون فقرات و استخوان بندی اصلی شهر بدل می شود.
کارناوال ها در ایران و اروپا از سابقه دیرینه برخوردارند. در ایران نمایش های حاجی فیروز و سیاه بازی ها با پوشش قرمز و صورتی سیاه با ویژگی هایی چون صراحت، هوشمندی و سرکشی که خود را به بلاهت می زند و با آزادی ناشی از آن پرده از خلاف کاری ها و دغل بازی های ارباب بر می دارد.
با وجود این سابقه های تاریخی، امروز اما در شرایط افول برگزاری کارناوال ها هستیم. فضاهای کارناوالی بر خنده های پر معنا و شکستن فاصله ها استوار است و به جزمیت ها و مفاهیم مطلق شده در اذهان مردم ضربه می زند. بی تردید کارناوال ها از جاذبه های مهم گردشگری شهری هستند و می توانند هزاران توریست از سراسر دنیا را برای دیدن این مراسم فراخوانند. باشد تا با تأمل بیشتر بر نقش کارناوال ها در توسعه فردی و اجتماعی جوامع و حتی توسعه اقتصادی بدلیل جذب گردشگر، بتوان این نماد فرهنگی را باز آفرینی کرد.
پینوشت
- Carnival
- Mikhail Mikhailovich Bakhtin، ۱۸۹۵- ۱۹۷۵: فیلسوف شهیر روسی
- Grotesque