رویکردهای غالب در مطالعات و پژوهش هاي انجام شده در داخل کشور در حوزه ریسک، آسیب پذیری و مخاطرات طبیعی کدامند؟ یافته های این مطالعات تا چه میزان قابل اطمینان اند؟
با رشد سریع جمعیت و توسعه بی برنامه شهرها، افزایش خسارات جانی و مالی در پی بالارفتن ریسک وقوع بلایای طبیعی -بویژه در جوامع فاقد ظرفیت کافی و ناتوان در برابر مخاطرات طبیعی- محتمل تر شده است. وقوع بلایای طبیعی ضمن تحول ابعاد مادی و غیرمادی، تاثیر بسزایی بر شهرها دارد. درحالیکه برخی از بلایا اثرات تدریجی و بلند مدت بر شهرها دارند برخی دیگر با ایجاد تغییرات سریع در مدت زمانی کوتاه، منظر یک شهر را بطور کلی دگرگون می سازند.
این میزان از اثرگذاری، توجه به شناخت و اتخاذ راهکارهای کاهش ریسک بلایا را به یکی از موضوعات مهم برای مدیران، برنامه ریزان و متخصصان بدل کرده است. در این میان سهم پژوهشهای دانشگاهی در برخورد با این مسئله حائز اهمیت است. هم اکنون بیش از 30 ژونال معتبر علمی داخلی در حال انتشار پژوهش های تخصصی درباره مخاطرات طبیعی هستند که فراتحلیل (تحلیلِ تحلیل ها) آنها می تواند دیدگاه و گرایش های جامعه آکادمیک و تسری آن به سطوح بالاتر در رابطه با این مقوله را آشکار سازد.
سه رویکرد اصلی در پژوهش های مذکور قابل شناسایی است:
1. رویکرد کالبدی که بیشتر اشاره به برنامه ریزي کاربري اراضی و الگوي سکونتگاه های شهری، سازمان فضایی شهرها و میزان در معرض قرارگیری امکانات دارد.
2. رویکرد مهندسی و فن محور که مقاوم سازی، طراحی و برنامه ریزی بناها و محیط های ساخته شده، زیرساخت ها و تاسیسات را ارزیابی میکند.
3. رویکرد تاب آوری که ضمن توجه به ابعاد اجتماعی- اقتصادی، در پی ظرفیت سازي و کاهش آسیب پذیري جوامع محلی، افزایش سازگاري و انطباق جامعه با پیامدهاي مخرب مخاطرات و جلب مشارکت عمومی در اقدامات پیش و پس از وقوع فاجعه است.
اکثر مقالات از رویکردهای کالبدی و فنی تبعیت کرده و تعداد بسیار محدودی با دیدگاه های جامعه محور به موضوع ریسک مخاطرات طبیعی پرداخته اند. درحالیکه درنظرگیری ابعاد انسانی و ارتباط او با محیط از اصول مهم در تدوین چارچوب های مفهومی است، در مقالات مذکور این دیدگاه کاملا یکطرفه و بصورت تاثیرات محیطی بر جوامع انسانی بررسی شده است. ناکارآمدی این نحوه نگرش بدلیل سلسله مراتب مدیریت بالا به پایین و عدم دخالت گروههاي ذينفع در تصمیم سازی ها به اثبات رسیده است. ضمن آنکه تقریبا تمامی مقالات هیچ اشاره ای به رویکرد بهره گرفته شده ندارند درحالیکه مشخص بودن رویکرد، مبانی و چارچوب نظري تحقیق از پیش نیازهاي اصلی روش علمی پژوهش است.
عمده مقالات این حوزه، با اهداف کاربردی نگارش شده اند و مقالاتی با هدف انعکاس مبانی نظری، بسط مدل های و چارچوب های مفهومی در جهت شناسایی شاخص و معیارهای جامع برای مدیریت سوانح طبیعی بندرت یافت می شود. سیاست مجلات علمی- پژوهشی در جذب مقالات کاربردي و عدم تمایل به انتشار مقالات نظری در حوزه ریسک و آسیب پذیری بلایای طبیعی، از علت های مهم انتشار این دست مقالات است.
از جنبه روش تحقیق و شیوه جمع آوری اطلاعات- باتوجه به غلبه روش های میدانی در این مقالات- مطالعات صورت گرفته در بیشتر مقالات بدون قید روش نمونه گیری و معرفی جامعه آماری بوده، لذا از میزان اطمینان به این مطالعات کاسته شده و صحت یافته ها قابل تردید است. همچنین نبود یک چارچوب نظری و تحلیلی مشخص از مشکلات مقالات کاربردی است.
روایی پژوهش های انجام شده برای سنجش شاخص های مدنظر مقاله، از دیگر موارد مورد بحث است. شاخص های مورد سنجش بطور کامل پاسخگوی اهداف مقاله نیستند؛ هرچند تاحدودی جنبه هایی از روایی صوری را دارند اما در روایی محتوا همچنان سوالات بسیاری را بی پاسخ میگذارند چراکه بسیاری از شاخص های اثرگذار در تعریف ریسک بلایا و مفهوم آسیب پذیری بدلیل فقدان مبانی نظری جامع مغفول مانده اند.
پایایی یک پژوهش از دیگر نکات مهمی بوده که بیانگر میزان اعتبار پژوهش است. به منظور پایایی ابزارهای اندازه گیری در شرایط یکسان باید نتایج یکسانی داشته باشند. این درحالیست که ریسک مخاطرات طبیعی مقوله ای ذاتا پویا است و نیازمند شیوه های ارزیابی پویا نیز می باشد. در پیش و پس از یک وقوع یک فاجعه، ادراک جوامع از مفهوم ریسک میتواند کاملا با یکدیگر متفاوت باشد و این مسئله تا حدی زیادی از پایایی پژوهش های صورت گرفته می کاهد. بروز چنین مسئله ای مجددا میتواند ناشی از عدم اتخاذ یک چارچوب نظری مشخص در پژوهش صورت گرفته باشد.
برمبنای فراتحلیلِ پژوهش های آکادمیک در حوزه مخاطرات طبیعی، تغییر دیدگاه های رایج و تک بعدی در رابطه با شناسایی، ارزیابی و مدیریت ریسک مخاطرات طبیعی به سوی نگرش های جامعه محور با در نظرگیری جنبه های انسانی اثرگذار، تغییر سیاستهای کارکردی مقالات به پژوهش های بنیادی با هدف بسط مفاهیم پایه و نگاه جامع به ابعاد ریسک و آسیب پذیری، درنظرگیری روش های تحقیق و شیوه های جمع آوری اطلاعات براساس یک چارچوب نظری جامع و دقیق از مهمترین اقداماتی است که در پژوهش های آتی باید مورد توجه قرار گیرد.