چه بلایی به جان مسئولان شهرهای ما افتاده که هر چه در توانشان هست را هزینه میکنند تا شهرشان شبیه گوشهای از امارات شود؟ در پایتخت در وضعیت بحرانی تحریم و تورم، مرکز خریدی که پسوند «مال» را با خود دارد میلیاردها تومان از نقدینگی کشور را میبلعد تا کاریکاتوری بزرگ و چندوجهی بسازد؛ جایی برای آنکه مردم سلفیهایشان را با آن بگیرند و بعد همانها در سالنهای سینمایی که استاندارد نیست بنشینند و به فیلم تبلیغاتی فتحالفتوح بزرگترین مال خاورمیانه خیره شوند. وقتی هم از سالن سینما بیرون بیایند به تماشای کاریکاتوری از یک کتابخانه بنشینند که در ورودی آن در نزدیکی ورودی سالنهای سینماست.
بسیاری از این مردم کتابخانه را جایی به شکوه کتابخانۀ فیلم هری پاتر میدانند. اگر اماراتیها پیست اسکی ساختهاند در این مال سالن هاکی روی یخ ساخته شده و در این وانفسای اقتصادی مردمی خواهند بود که به ورزشی بپردازند که نمیدانند چیست و به چه کارشان میآید و همۀ اینها در کنار مغازههای خالی امیدوار به روز برداشتهشدن تحریمها و مصرفگرایی، طبقۀ متوسط جامعه را ببلعد.در این میانه تفاهمنامۀ ساختن جزیرۀ مصنوعی در کشوری که جزایر خالی از سکنۀ زیادی دارد، مسألۀ عجیبی نیست. دوربینهای موبایلمان را بهروز کنیم تا در این جزیره که از جزیرههای مصنوعی امارات بزرگتر است و پیشوند «بزرگترین» در خاورمیانه را یدک میکشد سلفیهایمان را بگیریم و قسمت کوچکی از این کاریکاتور ترسناک باشیم.