آیا صادرات درختان تنومند نخل که پس از صادرات خاک رواج می یابد، از نظر اقتصاد ملی مقرون به صرفه است؟ کندن و حمل این گونه درختان چه آثاری بر محیط زیست دارد؟ از نظر اقتصادی چه جنبه هایی باید مورد توجه قرار گیرد؟ سیاست های بازرگانی تا چه اندازه بر مدیریت این گونه اقلام صادراتی توجه دارد؟ واقعیت «صادرات درخت نخل» تا چه اندازه بر محیط شهری تاثیر می گذارد؟ و چه اقدامات پیشگیرانه ای باید انجام شود؟. یادداشت حاضر به بخشی از این سئوالات پاسخ می دهد.
آنچه در سفر اخیر به یکی از شهرهای بندری جنوب کشور توجه مرا به خود جلب کرد، صادرات درختان بزرگ و تنومند نخل با تریلی های کفی به مقصد قطر بود. این نخل ها که از نوع نخل غیرمثمر واشنگتنی با ارتفاع 12متر بود، از ریشه با پوششی از خاک به کمک جرثقیل کنده شده و با استفاده کفی و شناور به بازارهای مقصد روانه می شوند (تصویر1).
اما به عنوان یک درس آموخته اقتصاد این پرسش به ذهن متبادر می شود که آیا این صادرات مازاد بر تولید یا نیاز داخلی است؟ آیا صدور مجوز صادرات نخل که از اقلام محصولات کشاورزی محسوب می شود، از جهاد کشاورزی استان یا منابع طبیعی با تایید کارشناس فنی صورت گرفته است؟ درخت نخل با چه قیمتی به فروش می رسد؟ و میزان ارزآوری آن چقدر است؟ و … .
واقعیت اینست که صادرات نخل که به تبع خاک از کشور شروع شده است دارای مبانی و استدلال محکمی از نظر توسعه پایدار نبوده و شرایط اقتصاد ملی، محیط زیستی و اجتماعی توجیه گر و پاسخگوی این اقدام نمی باشد. هنوز هم پس از گذشت سه دهه از ویرانی های جنگ تحمیلی و نمود عینی آثار سوختگی نخلستان های استان های جنوبی کشور که برآورد می شود بیش از 5 میلیون نخل به عنوان میراث به جا مانده از جنگ بر شهرهای جنوبی کشور سایه افکنده است، به طور کامل جمع آوری نشده و امکان تأمین نهال برای بازسازی نخلستان ها به اتمام نرسیده است. این در حالی است که از نظر محیط زیستی این پرسش پیش می آید؛ در شرایطی که طی سال های اخیر استانهای جنوب غربی کشور از ریزگردها رنج می برند آیا کندن نخل های با طول عمر 10 سال و بیشتر – هرچند غیرمثمر-، صادرات آنها به مثابه جنگل زدایی نیست؟ و آیا جایگزینی نهال های جدید به جای نهال های کنده شده می تواند جبران هزینه های از دست رفته آن را پوشش دهد؟ در صورت تحقق این موضوع، هزینه های تحمیلی آلودگی هوا، تامین آب، خاک و … که سالیان سال در رشد و نمو نخل ها موثر بوده اند چگونه جبران خواهد شد؟ بهره برداری بی رویه از منابع آبی و تغییرات اقلیمی از مهمترین دلایلی است که مشکل کم آبی در استان خوزستان را تشدید کرده و این مساله باعث افزایش پدیده گرد و غبار شده است. کارشناسان یکی از مهمترین راهکارهای حل این مسأله را بیابان زدایی عنوان کرده و معتقدند کاشت درخت و تثبیت شن و مرطوب سازی از راهکارهای اصلی مقابله با ریزگردها به شمار می رود.
بررسی ها درخصوص دلایل گسترش استفاده از نخل در توسعه شهری نشان می دهد، استفاده از درختان نخل علاوه بر زیبایی آن با توجه به مقاومت و طول عمر این درخت در شرایط آب و هوای گرم، رطوبتی و همچنین مقاومت قابل توجه آن در مقابل سرما مورد توجه بسیاری از مناطق دنیا از جمله ایالات متحده، اسپانیا، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و حتی بسیاری از شهرهای کشورمان همچون رامسر رایج می باشد. این درختان هرچند به جهت انواع و اندازه آن دارای قیمت های متفاوتی است لیکن کاربرد آن در مقیاس شهری بین 500 تا 2000 دلار می باشد که در این میان، دولت قطر کاشت درختان نخل در امتداد بزرگراه ها را در راستای هدف توسعه پوشش گیاهی سبز برای قطر 2022 در دستور کار خود قرار داده است و با واردات نخل اجرا می نماید (تصویر 2).
به این ترتیب، آثار کاهش یا حذف درخت نخل و پیامد منفی کوتاه مدت و بلند مدت آن در مناطق شهری به عنوان یکی از نمونه های بارز پوشش گیاهی را به شرح زیر می توان بیان نمود:
- با تضعیف آبراه های شهری، خرابی ناشی از سیلاب افزایش یافته و هزینه های جبرانی آن بیشتر می شود.
- با آلودگی هوای شهری، میزان کربن مجاز در هوا افزایش یافته و هزینه های تسویه و پاکسازی هوا بشدت بالا می رود و سلامت شهروندان به خطر می افتد.
- با کاهش حیات سبز شهری، منظر زیبای شهر تخریب، فضاهای تفرجگاهی تقلیل یافته و سلامت روانی شهروندان به مخاطره می افتد و منافع اقتصادی و اجتماعی کسب و کارهای مرتبط کاهش می یابد.
- با تخریب یا حذف ارزش های فرهنگی و اجتماعی، میراث فرهنگی و طبیعی شهر به مخاطره افتاده و یا نابود می شود.
همانگونه که ملاحظه می شود، عدم توجه به قطعی درختان که در مقیاس وسیع از مصادیق جنگل زدایی به شمار می رود، آثار مخرب بر محیط زیست انسان داشته و پیامدهای منفی متعددی از جمله هزینه های سنگین برای بازگرداندن به شرایط و محیط اولیه دارد و چه بسا برگشت پذیر نباشد. از این رو شایسته است، متولیان موضوع و مسئولان صدور مجوز صادرات برای چنین محصولات طبیعی و ملی که بهای تمام شده بسیار بالایی نسبت به قیمت صادراتی آن دارند، با اتخاذ سیاست های مناسب بازرگانی، مانع از ارزان فروشی سرمایه های ملی و میراث طبیعی کشور باشند و نباید با استفاده بیش از حد منابع امروزی، نابودی منابع نسل های آتی را موجب شوند.