مواجهه هر روزه با مقالات پژوهشی و کنارهم دیدن آنها که عمدتا برآمده از پایان نامه های کارشناسی ارشد و رسایل دکتری هستند از معضلی ریشه دار حکایت می کند که شاید در بررسی تک مقالات آنقدر محسوس نباشد. مسئله مهم اینجاست که تابعیت صورت مقالات پژوهشی از چارچوب های نوشتاری متعارف و قائل بودن به تیترهای برآمده از چک لیست مطالب علمی (چکیده، بیان مسئله، سوال و فرضیه، پیشینه تحقیق، مبانی نظری، بحث و نتیجه گیری) باعث شده است که فرایند انجام پژوهش با ارایه نوشتاری وفادار به صور ظاهری یکی دانسته می شود و تلاشی برای انجام پژوهش واقعی صورت نگیرد.
در اکثر پژوهش هایی که در حال حاضر در قالب های مختلف مقاله، کتاب، پایان نامه و رساله، طرح پژوهشی در کشور انجام می شود به وضوح تسلط رویکرد فوق بر آنها آشکار است. پژوهش هایی که از ساختارهای صوری و متعارف پژوهشی تبعیت کرده اما در عین حال خواننده را با یک بدیهیات در پژوهش رها می سازد و تهی از محتوای قابل اتکا و بداعت است. توجه به این نکته ضروری است که پژوهش امری فرایندی است و مهم ترین و مقدماتی ترین گام آن بررسی و تسلط به سابقه موضوع است. این بخش اتفاقا در اکثر پژوهش ها و مقالات آخرین چیزی است که با گردآوری از چند منبع سرهم بندی می شود.
اگر سابقه موضوع به دقت و عمیق مورد بررسی قرار نگیرد امکان ندارد مسئله ای در ذهن پژوهشگر شکل بگیرد و به تبع از دل آن سوالات و فرضیات بدیع شکل نخواهد گرفت و در ادامه رویکرد مناسب برای پاسخگویی و اثبات و رد آنها انتخاب نمی شود و تحلیلی رخ نخواهد داد جز گردآوری اقوال دیگران و تکرار یافته های پیشینیان. بنابراین در پایان نیز بحث به معنای تاکید بر یافته های جدید پژوهش در قیاس با یافته های دیگران فرمالیته تلقی می شود و اکثر مقالات پژوهشی در انجام این بخش ناتوان هستند چون تسلط به موضوع و سابقه آن وجود ندارد و در پایان نیز نتیجه گیری، جمع بندی یافته های دیگران است که در بهترین حالت با نگارشی دیگر بازنویسی شده است.
شاید در فرایند انجام پژوهش به ویژه توسط دانشجویان مقاطع مختلف، انتخاب عنوان پژوهش قبل از هرگونه بررسی موضوع و تسلط بر آن که اتفاقا بر طرح و تصویب آن پافشاری وجود دارد و خود مشکلاتی را به دانشجویان تحمیل می کند- از جمله عدم امکان تغییر عنوان و موضوع پس از تصویب- مهم ترین آسیبها را به فضای پژوهشی کشور وارد ساخته است؛ دانشجویی که در ابتدای ترم باید عنوان تحقیق و مقاله را به استاد معرفی کند، دانشجویی که در یک ترم باید واحد رساله را انتخاب و در پایان آن یا حداکثر ترم بعد از آن دفاع کند، دانشجوی دکترایی که در هنگام مصاحبه دکتری باید عنوان و موضوع رساله خود را مطرح کند و …. تمام اینها موقعیت هایی هستند که برای گذر از آنها دانشجو و یا پژوهشگر با توجه به زمان محدود به جستجوی در میان مقالات منتشره و پایان نامه ها و رسایل خاتمه یافته، رو می آورد و با پس و پیش کردن عناوین آنها عنوان پیشنهادی خود را ارایه می دهد و موضوعاتی را انتخاب می کند که به اصطلاح برای آن منبع وجود داشته باشد تا فرایند گردآوری به راحتی صورت گیرد.
تکرار این روند در طول سالها ضمن آسیب تکراری بودن موضوعات، عدم نوآوری، عدم توانایی در شناخت مسئله جدید و پاسخگویی به آن، ضمن آنکه حوصله انجام پژوهش و صرف وقت برای آن را کاری بیهوده جلوه می دهد، منجر به ایجاد بازار سیاه مقاله نویسی و پایان نامه نویسی نیز شده است. اعتباربخشی صرف به صورت پژوهش مهم ترین عامل شکل گیری این بازار است که عاملان آن به راحتی با رعایت موارد صوری پژوهش های مختلف تولید می کنند و جالب آنکه در اختیار دانشجویان و پژوهشگرانی قرارمی گیرد که هزینه های بسیار برای تحصیلشان صرف شده است. از این رو انجام پژوهش به ساخت کالایی تقلبی و زود انجام تبدیل شده است که نه تنها کیفیت حقیقی پژوهش درخصوص شناخت مسئله و ارایه راه حل از آن منتج نمی شود، بلکه تولید می شود تا صرفاً در زمان مشخص مصرف شود.
این اتفاقی بسیار ناخوشایند است که چنانچه رویکردها نسبت به آن تغییر نیابد بی اعتباری پژوهش را به همراه هدررفت هزینه های کلان شاهد خواهیم بود. واضح است که به رغم شمار دستاوردهای پژوهشی مختلف و صرف هزینه های کلان در دانشگاه ها و سازمانها شاهد تاثیرات نتایج پژوهش ها در تولید و توسعه علم نباشیم و گویی با یک شارلاتانیزمی ناخواسته در پژوهش مواجه باشیم که صورت پژوهش را اعتبار می بخشد و تفحص در موضوع با صرف وقت و تخصص را برنمی تابد. درواقع می توان گفت با پژوهش روبه رو نیستیم بلکه با شبه پژوهشی مواجه بوده که بر اصل بودن نسخه تقلبی صحه می گذارد.