احیای مفهوم محله به مثابه منظر، نقش مؤلفه های طراحی محله مشارکت محور با رویکرد ادراکی
با توجه به مفاهیم ادراکی در حوزه منظر چگونه می توان مرکز محله ای را طراحی نمود که به افزایش مشارکت مردمی منجر گردد؟
منظر دارای ماهیت مکان و محصول تجربه انسان در فضا و پدیده ای عینی- ذهنی، پویا و نسبی است که در تعامل با تاریخ و طبیعت شکل می گیرد و می توان به واسطه این ماهیت دو گانه، مفهوم ذهنی را در کالبد متبلور نمود.
نگرش کل نگر رویکرد منظر به مخاطب، فضای شهری و روابط متقابل این دو و رسیدن به مؤلفه های ادراکی در طراحی منظر به عنوان پاسخ به نیاز ها در شهر، به عنوان پدیده ای چند بعدی که نیرو های اجتماعی، سیاسی و نیروهای طبیعی بر بافت آن تأثیر گذارند و رشد و پویایی مدنی و اجتماعی است.
شهرها ترکیبی از انسان، محیط مصنوعشان و الگوهای زندگی افراد را در خود جای می دهند. بر همین اساس فضاهای شهری نمودی از زندگی و شرایط اجتماعی ساکنین آن است.
با مروری بر ادبیات تاریخی تکوین شهر می توان اذعان نمود که رشد شهر در گذشته آرام و تدریجی بوده و مطابق با شرایط اجتماعی صورت می گرفت، بنابراین واجد ویژگی هایی چون امنیت، محرمیت و هویت بود. اما رشد شهر با ورود انقلاب صنعتی سرعت گرفت و پیرو تسلط ماشین بر زندگی، بحران های اجتماعی نظیر فقر و ناعدالتی و کاهش حس جامعه محلی علاوه بر بحران های محیطی بر آن تحمیل گردید.
ماحصل این نوع تغییرات یک جانبه، از بین رفتن حس جامعه محلی و حس تعلق مردم به محلات و به تبع آن کمرنگ شدن مشارکت مردم در جوامع بود و تعاملات اجتماعی مردم نیز خدشه دار گردید. بنابراین اجتماعات محله ای دچار آسیب شدند و این آسیب ها صرفا به مباحث اجتماعی محدود نمی گردد، زیرا که مباحث اجتماعی و فضایی دو لایه تشکیل دهنده این معضل می باشند.
در این میان می توان به نظریه های اجتماعی فراوانی اشاره داشت که بر مبنای این نظریات رابطه افراد در جوامع سنتی بر پایه روابط خانواده یا خویشاوندی شکل می گیرد. اما نوع روابط در جوامع مدرن دچار تحولات اساسی شده و شیوه رسمی از روابط میان افراد شکل گرفته است. تحول این روابط صرفا به دلیل گذار از سنت به مدرنیته نخواهد بود بلکه به دلایل فضایی نیز می باشد.
در جوامع مدرن به دلیل ازدحام جمعیت در شهر افراد یکدیگر را نمی شناسند و فرد به عنوان یک بیگانه در انزوا به سر می برد و روابط ثانویه جایگزین روابط اولیه و باعث تضعیف پیوند خویشاوندی و نقصان اهمیت اجتماعی خانواده، ناپدیدی محله و سستی پایه های سنتی می شود.
بنابراین می توان این گونه مطرح نمود که کمبود فضاهای عمومی با کیفیات فضایی مناسب یکی از معضلات اصلی محلات شهری تهران محسوب می شود که می تواند موجب گردد میزان تعاملات اجتماعی میان شهروندان کاسته شود و به تبع آن در یک فرآیند علی و معلولی، به کاهش میزان مشارکت مردمی و کاهش نقش محله و حس تعلق به آن در اذهان عمومی منجر شود. در نتیجه رویکرد ادراکی در حوزه منظر بر مبنای مباحث محلی و مشارکتی برای حل این معضل می تواند کارساز باشد.
براساس معضل مطرح شده، می توان با استفاده از مؤلفه های طراحی مؤثر، افزایش مشارکت مردمی در مرکز محله و ارتقای حس تعلق را به صورت توأمان مطرح نمود. اما به نظر می رسد حلقه مفقوده این فرایند، توجه به مفاهیم ادراکی جهت یافتن این مؤلفه های طراحی می باشد به نحوی که این عوامل در یک زنجیره، اثر فزاینده بر یکدیگر دارند و بستر مشارکت را فراهم می نمایند.
در واقع برای طراحی یک فضای عمومی با مؤلفه های طراحی مناسب که بتواند مشارکت مردمی را ارتقا بخشد توجه به این نکته ضروری است که اهالی محله آن را چگونه ادراک می کنند زیرا ادراک بر نحوه رفتار و نیز میزان مشارکت آنان تأثیر می گذارد.
در این راستا، سعی بر ارائه مدل پیشنهادی مرکز محله مشارکت محور بر مبنای اصول کالبدی و مفاهیم ادراکی در حوزه منظر و پیوند مفهوم سه گانه مشارکت مردمی، مفاهیم ادراکی به عنوان مؤلفه ذهنی و عناصر طراحی به عنوان مؤلفه های عینی می باشد که در نتیجه ظرفیت شهر تهران را با تمام آنچه که امروزه به وقوع می پیوندد همراستا نماید و در راستای اصلاح آن، اجتماعات محله ای و تجربه روابط سنتی را در مقیاس محلی تقویت نماید.
احتمال وقوع تقویت این روابط به عنوان نیاز ذاتی انسان، در مقیاس محلی به واسطه جمعیت کمتر و حس تعلق، بیشتر است و در این نوع روابط می توان به دنبال تحقق مشارکت بود. بنابراین آسیبشناسی محلات از هر دو بعد کالبد و اجتماع صورت می گیرد که در این حوزه متغیر اجتماعی، مشارکت مردمی و متغیر کالبدی مؤلفه های طراحی مرکز محله فرض می شود.
در این راستا می توان فهرستی از مفاهیم ادراکی و مؤلفه های طراحی متناظر هر کدام را استخراج نمود و پس از رتبه بندی مفاهیم منوط به محله مورد نظر مورد مطالعه گردد و مدل روابط ساختاری این مؤلفه های طراحی که متناسب با ادراک مردم است، شناسایی شود.
زمانی که در یک مرکز محله عوامل کالبدی مؤثر برای ارتقای مشارکت محقق شود و همزمان مفاهیم لازم توسط مردم محله ادراک شود و در تصویر ذهنی آنان نقش بندد عوامل کالبدی و تصویر ذهنی توأمان سبب میشوند که حوزه فعالیت را به بهترین وجه آن، فعالیت اجتماعی، سوق دهند که نتیجه این امر انجام فعالیت معنا دار و به تبع آن مشارکت مردمی است و در نهایت مرکز محله مشارکت محور محقق خواهد شد.