تقابل آشنايی زدايی و عادت زدايی در منظر
در منظر، آشنایی زدایی، اشتباه رایجی است که توسط طراحان و هنرمندان رخ میدهد و آشنایی را مقابل نو بودن قرار میدهند.
در منظر، آشنایی زدایی، اشتباه رایجی است که توسط طراحان و هنرمندان رخ میدهد و آشنایی را مقابل نو بودن قرار میدهند.
اگر معنا را واژگان و روایت را زنجیره ای به هم پیوسته از این واژگان بدانیم؛ می توان گفت که معماری قادر به روایت داستانی واژگانی و متعین نیست.
معماری تا به حال هیچ گاه همچون امروز به کالا و ابژه تبدیل نشده بود. بازیابی ماهیت معماری، نیازمند آن است که با معماری مواجهه مستقیم و بی واسطه صورت گیرد.
علت مادی شهر، تمام مصالحی است که شهر بر بدن خود می پوشاند. از مصالح بناییِ توده های ساختمانی گرفته تا درختان، کوه ها، آب جوی ها. علت صوری اما خیلی شهره است.
ضروری است که در معماری به عنوان یک تخنۀ حقیقی، به وجود بیاندیشیم و موجود را از خلال فرآیندِ ظهور درک کنیم و دوگانگی کارکرد-زیبایی معماری را فراموش کنیم.
مرز معماری چیست؟ آیا این گونه مفاهیم بایستۀ ترسیم مرز اند؟هر بنایی را معماری می خوانیم بدون آن که پیش از آن به این پرسش پاسخ دهیم و آن را با پاسخ قیاس کنیم.