نقش قاچاق در منظر ناخوشایند راه
در گزارشی به نقل از خبرگزاری صدا و سیمای مرکز کهگیلویه و بویراحمد، در توصیفی اشاره شده بود که ارابه هایی که سکان دار آنها جان می دهند و جان می گیرند، می سوزند و می سوزانند، فکر و ذهنشان معطوف به حداقل رساندن زمان میان مبدأ و مقصد است تا نان شبشان را تأمین کنند.
این ارابه ها به خودروهای شوتی معروفند. خودروهایی که رانندگان آن در قالب حمل کننده کالاهای قاچاق خطرات بی شماری را برای مردم رقم می زنند و برای لقمه نانی، ناامنی و مرگ را به دیگران هدیه می دهند. به عنوان نمونه، جاده های جنوب شرق ایران، به ویژه راه های موجود در استان سیستان و بلوچستان مدتهاست که در قرق خودروهای حمل کالا و مسافر قاچاق، یا به اصطلاح خودروهای شوتی، است.
این مساله به ناایمن و ناامن بودن راه های این منطقه دامن زده و رعب از تصادف رخ به رخ با این گونه خودروها نیز سبب شده تا مسافران کمتری ریسک سفر به آنجا را بپذیرند. این در حالی ست که به نظر می رسد در سطح برنامه ریزی و سیاست گذاری های کلان نیز مدیران به این مساله عادت کرده و تن داده اند. تنها دغدغه مدیران، آن هم نه در سطح وزارتخانه ای همچون راه، بلکه در سطح عاملیت های مبارزه با پدیده قاچاق، تنها به برخورد گاه و بیگاه با قاچاقچیان بسنده کرده اند.
در حالی که قطعا راه عاملی برای محرومیت زدایی در سطح منطقه ست. با رونق گرفتن راه های منطقه، توجه گردشگران و افزایش سفر کم کم سرمایه گذارانی جذب و خود عاملی برای توسعه زیرساختهای منطقه خواهد بود. جذابیت های طبیعی استان سیستان و بلوچستان در نمونه مورد بررسی قرار گرفته در این نوشتار، قابل توجه است. منظر طبیعی و کمتر دستخوش تغییرات انسانی قرار گرفته این استان بعضا ناشناخته است.
سفر گردشگری زمینی نیز لذت تجربه این ظرفیت های طبیعی را دوچندان می کند. در صورتی که تهدید ناشی از رفت و آمد خودروهای شوتی و چهره ناخوشایند منظر معیشتی راه های این ناحیه مجالی برای تجربه چنین مسیرهای گردشگری باقی نگذاشته است. مسافران یا کلا عطای چنین سفری را به لقای آن بخشیده اند و یا مسیری جایگزین را انتخاب کرده اند. البته که در استانی چون سیستان و بلوچستان کلا همان عطایش را به لقایش بخشیده اند.
به نظر می رسد مدیران امر برنامه ای هم برای بهبود شرایط سفر و ترغیب گردشگران به تجربه چنین راههایی ندارند. رصد برنامه ریزی در سطوح مدیریتی و مرور تجربیات مشابه هم نشان از ضداقداماتی تخریبی (اقداماتی بدون در اولویت قرار دادن ظرفیت های طبیعی و مناظر دلپذیر حاشیه راه) دارد.
یعنی اگر روزی هم مدیران دور میز جمع شده و بر سر این مساله تصمیم گرفته و به اجماع رسیدند؛ قطعا اولین ذهنیت ایشان از بهبود شرایط سفر، احداث آزادراهی ست که نه تنها ناجی ظرفیت های طبیعی استان نیست، بلکه خود آسیبی برای طبیعت است. دقت سفر را نیز به مراتب پایین آورده و مجالی برای تجربه باقی نخواهد گذاشت. ضمن اینکه سنگ بزرگ نشان از نزدن دارد. پس با چنین معادلاتی هیچ وقت نباید انتظار بهبود وضعیت گردشگری استان را داشت.
نکته قابل تامل تر اینکه بخشی از فعالیت های قاچاق به دلیل نبود شرایط مطلوب استان و شرایط بد معیشتی و نبود امکانات از سوی ساکنین بومی انجام می شود. در صورتی که رونق گردشگری می تواند بر رونق اقتصادی منطقه بیفزاید.