قالیچه مشاهیر محفوظ در کاخ نیاوران، علاوه بر اضافهشدن پادشاهان ایرانی در اطراف زمینۀ اصلی، شامل اضافهشدن تصویر حضرت عیسی(ع) و حذف تصویر حضرت محمد(ص) در ردیف نخست است. لذا این پژوهش بهدنبال پاسخ به چرایی این امر و چرایی جانشینی تصویر حضرت عیسی(ع) بهجای پیامبردر قالیچۀ مشاهیر مذکور است
به گزارش نظرآنلاین: از آنجا که در دورۀ قاجار قدرت حاکم، از آن پادشاه بود بنابراین تولیدات کارگاههای بزرگ و نفیس قالی بیشتر بیانگر ایدئولوژی حاکم به عنوان دال مرکزی و هژمونی سیاسی است. در این دوره با تأسیس شرکتهای متعدد خارجی و تولید و صادارت فرش توسط آنها، این هنر بیش از گذشته تحت تأثیر اندیشههای کشورهای اروپایی قرار گرفت.
این تأثیرازغرب را میتوان در رواج قالیهایی معروف به قالیهای تصویری مشاهده کرد که عنصر اصلی در این قالیچهها پیکرۀ انسان میشود. در میان این قالیها، قالیهایی با نام مشاهیر در مقیاس وسیع در اواخر این دوره بازتولید شد که از ویژگی شاخص آن قرار گرفتن پیکرههای انبیاء، کاشفان، شاهان و رهبران در زیر سنتوری معبد است که نخستین پیکره به حضرت موسی(ع) و آخرین پیکره به ناپلئون تعلق دارد.
در قالیچۀ نخست یا پیش متن دیگر قالیچهها، در ردیف نخست زیر سنتوری حضرت محمد(ص)، حضرت موسی(ع) و حضرت سلیمان بافته شدهاند و تصویر حضرت عیسی(ع) غایب است. با این وجود در قالیچۀ بازتولیدشده از آن که در کاخ نیاوران محفوظ است تصویر پیامبر اکرم حذف و تصویر عیسی(ع)، جانشین تصویر وی میشود. همچنین در حاشیۀ این قالی نیز تصویر شمارۀ 18 که اختصاص به حضرت محمد(ص) داشته به عیسی(ع) داده میشود.
با توجه به آنکه این جانشینی در میان پیامبران رخ داده است، میتوان گفت در این تغییر ایدئولوژی نهفته است که میتواند مرتبط با مذهب، سیاست و نهادهای تولیدکننده باشد. بنابراین با توجه به نظریۀ تولید اجتماعی هنر جانت ولف و اطلاعات کتابخانهای، اسنادی و میدانی با شیوهۀ توصیفی- تحلیلی قالی مشاهیر، مورد تحلیل قرار گرفته است تا علاوه بر بیان زیباییشناسی و ترکیببندی در قالیچه مشاهیر به ایدئولوژی پنهان در آن نیز پرداخته شود.
توصیف پیکره قالیچه مشاهیر محفوظ در کاخ نیاوران
حسنخان شاهرخی را طراح فرش و علی کرمانی را بافندۀ فرش مشاهیر میدانند (ملول، 1384، 136). زمان بافت این قالی دوران پایانی حکومت احمدشاه قاجار است و در اندازۀ 30/5 ×40/3 متر با 9200 گره در دسیمتر بافته شده است.
در طراحی این فرش پرسپکتیو کاملاً رعایت شده و طراحی اندامها و فیگورها با مهارت تمام صورت گرفته است. درقسمت بالای فرش از ستونهای دورۀ هخامنشی استفاده شده است؛ ضمن این که تختهای پادشاهی هم طراحی شده که گویا پادشاهان بزرگتر و مسنتر در آن قسمت بر تخت نشستهاند.
ترکیببندی اثر دارای سه حاشیه است و اگر جهت خوانش در قالی از بیرون به درون درنظر گرفته شود، اولین قسمت، حاشیۀ باریک بیرونی بوده که مزین به ختائی است (جدول1، الف). لایه یا قسمت دوم، حاشیۀ دوم که حاشیۀ بزرگتر است شامل تصاویری از رزم و حیوانات اسطورهای، به تخت نشستن که همگی از نقشبرجستههای ایران باستان بازنمایی شده است.
وجود نظم هندسی درحاشیۀ طرح، تأکید دارد که تصاویر بیهوده و بدون دلیل و تنها برای تزئین نقش نشده بلکه این نظم بیانگر غایت و هدفی است. حاشیۀ دیگر، حاشیهای باریک است که دارای 109 قاب با طرح شمسه ، در این قابها اسامی پادشاهان در خلاف جهت عقربههای ساعت (پادساعتگرد)، از کیومرث آغاز و به احمدشاه ختم میشود.
در سطح دیگر، تصاویر شاهان نامبرده در حاشیه مصور شده است. شاهان اسطورهای در میان ستونهای تخت جمشید قرار گرفته و احمدشاه که آخرین شاه است و قالیچه مشاهیر در زمان وی بافته شده در قاب جداگانهای در پایین تصویر قرار گرفته است، در متن بالای قاب آمده است، تمثال مبارک شاهنشاه جوان بخت اعلی حضرت اقدس سلطان احمد شاه قاجار خلد ملکه. آرم شیر و خورشید و تاجی بر روی آن که نشانۀ سلطنتی است در این قسمت قرار دارد. فشردگی تصاویر در پایین بیشتر از بالاست، در بالا پیکرهها آزادانهتر روی تخت، سوار بر اسب و در حال نبرد نشان داده شدهاند.
همچنین ترتیب قرارگیری شاهان در قالیچه مشاهیر بر اساس قاعدۀ خاصی نیست، به نوعی نمیتوان گفت شاهان ایران باستان در بالا و شاهان و حاکمان پس از اسلام در پایین، زیرا تصاویر آزرمیندخت و پوراندخت در ردیفهای پایینی مشاهده میشود. بهصورت کلی میتوان گفت شاهان تاریخی و شاهان قاجار در آخرین ردیف قرار گرفتهاند و بیشتر تصویر آنان شامل نیمتنه میشود
در وسط قالی، قابی بیضی شکل است که دورتادور آن در قابهایی شمسهای شکل، اسامی مشاهیر جهان به همراه شمارههایی بافته شده است (جدول1، ث). از بالای بیضی به جهت عقربههای ساعت اسامی از شماره1 آغاز و به ناپلئون به شماره 54 ختم میشود.
در درون قاب بیضیشکل، پیکرۀ اسامی نامبرده با همان شمارهای که در قاب بیرونی نوشته شدهاند، در درون بیضی مصور شدهاند (جدول1، ج). اما قرارگیری پیکرهها در زمینه به ترتیب شماره نیست.
در زیر سنتوری ردیف اول پیامبرانی از جمله، موسی، عیسی(ع) و سلیمان (ع) قرار گرفتهاند. عیسی(ع) با پوششی ارغوانی در حالی که دستان را خود را باز کرده در کنار سلیمان (ع) که دست خود را بالا برده مشاهده میشود. در این تصویر موسی(ع) نیز با پوششی آبی در حالی که لوح ده فرمان را به دست گرفته در کنار دو نفر با پوشش عربی ترسیم شده است.
لاکسیوا، اذعان دارد قالیچه مشاهیر از روی قالیای که در موزۀ فرش موجود است بافته شده و آن را کپی کارت پستال فرانسوی میداند، لذا نیاز به توصیفی از قالی اولیه و تطبیق آن با قالی کاخ نیاوران است.
با توجه به تأکید بر پیامبران توحیدی، تنها این پیکرهها در هر دو قالی مورد بررسی قرار میگیرد. در ردیف نخست قالیچۀ موجود در موزۀ فرش تهران تصویری از مسیح مشاهده نمیشود و پیکرههای شاخص آن قالی در ردیف نخست موسی، سلیمان و حضرت محمد (ص) هستند. در قالی موجود در کاخ موزۀ نیاوران، مسیح جانشین شماره 18، نام حضرت محمد(ص) شده است.
حذف پیکرهای که اسلام با وی آغاز و به نام وی شناخته میشود، مهم است. در عوض جانشینی آن توسط تصویر مسیح بیانگر ایدئولوژی سیاسی-مذهبی است که در قالیچه مشاهیر نهفته است.
نقش مسیحیت در دورۀ قاجار و تأثیر آن بر بافت قالیچه مشاهیر
پیکرهای که در این دوره جانشین پیامبر میشود پیکرۀ حضرت مسیح است و این جانشینی در اهمیتدادن به مذهب مسیحیت صورت گرفته است. حضور مبلغین مسیحی در دورۀ قاجار از دوره فتحعلیشاه و از دورۀ ناپلئون بناپارت با فتوحات گستردهای که داشت بیشتر شد. ناپلئون به گاردان، متخصصینی در زمینۀ پزشکی، مهندسی، نظامی و مذهبی را به ایران اعزام کرد.
دنبلی حضور دو کشیش در میان این اعضا را اشاره به دیدگاه آن دورهبه مسیحیت میداند. فِرَق مسیحی در ایران در قرن بیستم شامل ارتودکس روسی، پروتستان آمریکایی، سوئیسی و انگلیسی و کاتولیک فرانسوی میشدند و به نوعی ایران در قرن نوزدهم کانونی برای رقابتها و فعالیتهای این هیأتهای مسیحی شد. در این میان برای کاتولیکها بیشتر از دیگران موقعیت جهت تبلیغ مساعد بود که بیشتر فرانسوی بودند.
بسیاری از شاهان قاجار بهویژه مظفرالدینشاه به مسیحیان به خصوص فرقۀ کاتولیک بهای زیادی میدادند. از بیانات مظفرالدین شاه است که «به پاپ اعظم قدس اطمینان دهید که کاتولیکها در قلمرو حکومت من همیشه مورد محبت و مهربانی قرار خواهند گرفت».
همچنین حمایت مقامات دولتی از مسیونرهای آمریکایی و فرانسوی در دوران محمدشاه و پس از آن فزونی گرفت. لذا میتوان اینگونه بیان کرد که در بین اقلیتهای مذهبی، مسیحیت جایگاه ویژهای در جامعه بهخصوص در دربار شاهان داشت.در قالیهای این دوره نیز، قالیهای تعلیمی و یادمانی بسیاری از مسیحیان باقی مانده است که در اغلب آنها تصاویر حضرت مریم و عیسی(ع) مشاهده میشود.
با توجه به شرایط حاکم در دوران قاجار و جایگاه مسیحیان در این دوره این جانشینی حضرت عیسی(ع)، بهجای پیامبر اکرم (ص) در قالیچه مشاهیر میتواند دلایلی چند داشته باشد:
- از آنجا که سفارشدهندۀ قالی مشخص نیست و با توجه به قالیهای بیشماری که در این دوره به سفارش مسیحیان بافته شد، قالی میتوانسته به سفارش مسیحیان بافته شده باشد یا آنکه هدیهای برای مسیحیان باشد. زیرا در اثر تبلیغ مبلغان و سفرهایی که به کشورهای اروپایی شده مسیحیت از جایگاه ویژهای برخوردار شده بود.
- احتمال دیگر آن است که قالی میتوانسته تحت تأثیر دیدگاه کسانی بافته شده باشد که مانند افرادی چون کرمانی و آخوندزاده دلایل عقبماندگی و … را در اسلام میدیده و با توجه به لایههای پیشین و اهمیت باستانگرایی، تصویر پیامبر را نهتنها در زمینه بلکه نام وی را در حاشیه نیز حذف کردهاند.
- لذا با توجه به آنکه تعدادی از روشنفکران آن دوره عامل عقبماندگی ایران را در اسلام میدیدند به نظر میرسد این احتمال را نیز میتوان در نظر گرفت که در این قالی که با توجه به گفتمان رایج در آن دوره بافته شده و تحت تأثیر اندیشۀ باستانگرایی و کشفیات باستانشناسی قرار دارد، پیکرۀ پیامبر(ص) که بیانگر دین مبین اسلام و رهبر مسلمانان است حذف و بهجای آن حضرت عیسی(ع) مینشیند.
همچنین حضور بزرگان جهان در وسط قالیچه مشاهیر بیانگر برتری دیگری است. چرا که پادشاهان ایران در قیاس با مشاهیر جهان در حاشیه قرار گرفته است. جانشینی مسیحیت به جای اسلام نیز برتر دانستن دیگری است، زیرا مذهب رسمی دورۀ قاجار اسلام بوده و اقلیت مذهبی که یهود و مسیحیت هستند در مرکز قرار گرفتهاند. همچنین حضور شرکتهای غربی در قالیبافی، ورود یهودیان و مسیحیان به این حیطه نیز از عوامل تأثیرگذار بر تغییر طرح در این دوره میتواند باشد.
این مطلب برگرفته از مقاله «تحلیل قالیچۀ مشاهیر محفوظ در کاخ نیاوران با تأکید بر جایگاه حضرت محمد(ص)و حضرت عیسی(ع) بر اساس آراء جانت ولف» نوشته ساحل عرفانمنش، حامد امانی و زهرا امانی است که در شماره 37 مجله علمی پژوهشی هنر و تمدن شرق منتشر شده است. برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا کلیک کنید.