پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

الگوی مفهومی توسعه شهرهای زیارتی

چکیده: در الگوی مفهومی توسعه شهر مشهد، حرم به طور کامل از فضای شهری جدا شده، هیچ رابطه معناداری را با آن برقرار نمی کندو دچار تعارضات جدی معنایی و کالبدی شده است.

تغییر الگوی مفهومی شهر مشهد 

بافت مرکزی شهر مشهد در دوره اخیر با گسترش فیزیکی مرزهای حرم، همراه با تخریب بخش های زیادی از بافت اطراف آن به بهانه توسعه و رفاه، تغییرات فراوانی را در بازه زمانی 50 سال اخیر شاهد بوده است. هر چند در دو دهه اخیر به واسطه طرح ها و برنامه ریزی های شهری صورت گرفته ارزش اقتصادی زمین در آن به شدت بالا رفته، اما بافت سکونتی و اجتماعی آن تا حد زیادی از بین رفته است.

بروز مشکلات و معضلات وضع کنونی در پی مداخلات سال های اخیر، در اثر پیروی از کدام الگوی توسعه بوده است؟ به عبارت دیگر روح حاکم بر این مداخلات (پارادایم) چه تاثیری در بوجود آمدن وضع کنونی داشته است؟

الگوی مفهومی توسعه شهرهای زیارتی
تصویر 1. مقایسه میزان مداخلات صورت گرفته در باقت پیرامونی حرم رضوی – تصوری بالاعکس هوایی سال 1335هجری شمسی- ماخذ: سازمان نقشه برداری ، تصویر پایین عکس هوایی سال 1400 هجری شمسی. ماخذ: Google Maps

 از حدود دهه پنجاه شمسی همزمان با شروع تدوین طرح های شهری تحولات گسترده ای در بافت مرکزی شهر مشهد صورت پذیرفت. از همین سال ها با احداث رینگ سواره به دوره حرم و پس از آن احداث رینگ سبز، برای اولین بار پیوند کالبدی بین بافت و حرم مطهر گسسته شد. در واقع این اقدام اولین مداخله در راستای قطع شاهرگ­ها و ساختارهای اساسی شهر و جداسازی اجزای اصلی سازنده سازمان فضایی بافت بود که مقدمه فروپاشی شاکله کلی را فراهم کرد.

حرم مطهر (به عنوان مرکز)، که تا قبل از آن بواسطه ساختارهای همچون محورهای تشرف و راسته بازارها با بافت پیرامونی خود به صورت کاملا فعال در ارتباط بود، از بافت پیرامونی خود جدا گردید. دهه های بعد و در اوج خود در سال های اخیر همزمان با اجرای طرح نوسازی و بهسازی (طرح طاش)، جدایی بافت از حرم تشدید گردید، تا جایی که طاش به وضوح بافت را به دو پهنه قدسی (حرم) و عرفی (بافت شهری) تقسیم کرد. (پارادایم قدسی-عرفی)

بروز مشکلات عدیده اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، فرهنگی و… همگی نتیجه این پارادایم و ناشی از عدم فهم کلیت شهر و نادیده انگاشتن زمینه، جامعه و روابط و نظامات حاکم بر آن است. از طرفی حرم (مکان مذهبی)، نه تنها به طور کامل از فضای شهری جدا شده و هیچ رابطه و ارتباط معناداری را با آن برقرار نمی کند، بلکه دچار تعارضات جدی معنایی و کالبدی با ساختمان ها و مراکز تجاری بلند مرتبه حول خود شده است.

با وجود مداخلات گسترده انجام شده در بافت در طول زمان بویژه در دوره معاصر، به نظر می رسد پیوند بین حرم و محدوده مجاور آن تا حد زیادی از هم گسسته، هرچند رگه هایی از این پیوند همچنان قابل کشف و بروز است. با این وجود تغییر پارادایم به نفع مردم و هویت شهر می تواند نقطه عطف روند مداخلات صورت گرفته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مهدی حسین‌زاده

مهدی حسین‌زاده

پژوهشگر دکتری معماری منظر، دانشگاه تهران
میزان مطالعه مطلب