در طرح پیشنهادی مسکن در دولت سیزدهم، در کنار توجه به کمیت و امکان سنجی تعداد واحدهای قابل ساخت و عرضه شرط لازم برای تبلور «مفهوم سکونت» و کیفیت آن چیست؟
افزایش حدود ده برابری متوسط قیمت هر متر مربع مسکن طی 8 سال اخیر در کشور که در پی سیاست انفعالی دولت گذشته در حوزه مسکن و مشخصا در ساخت مسکن رخ داد، باعث گردیده که طی چند هفته و پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم عمده توجه دولت معطوف به «ساخت و عرضه مسکن» باشد. در این بازار داغ، سیاست گذاری بر محور کمیت، تعداد واحدهای مورد نیاز و امکان سنجی این تعداد متمرکز بوده است.
ادعای ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال بر اساس برنامه وزارت راه و شهرسازی و مصوبات مجلس شورای اسلامی، پس از یک دوره نسبتاً طولانی [که طی آن مجموع ساخت طی چهار سال به کمتر از یک و نیم میلیون واحد مسکونی می رسید]، گزارههای انتقادی زیادی را، از وجوه مختلفی را به دنبال داشت، که طیف گستردهای از ابعاد اقتصادی تا کالبدی را شامل شده که این مهم به واسطه چند وجهی بودن و در هم تنیدگی ابعاد مسکن اجتناب ناپذیر به نظر میرسد.
در این بین اما تجربه ساخت مسکن در دولت نهم و دهم در قالب طرح ملی و عظیم مسکن مهر به عنوان بزرگترین طرح ساخت مسکن در تاریخ کشور و ابعاد آسیب شناسانه آن که پس از طی حدود یک و نیم دهه از حیات آن به تفصیل بدان پرداخته شده است، تجربهای با ارزیابیهای متفاوت است که نقدهای وارد به آن نیز حوزههای مختلف را شامل میشود. نگاهی به دامنه این انتقادات، خود مبین گسترهای از ایرادات و آسیبهای نرمافزاری و سختافزاری است. اما نکته حائز اهمیت این که با وزن دهی به شاخصه های آسیبی، بیشترین نقد در میان این طیف گسترده متوجه مفهوم «کیفیت» است.
در بین هیاهوی ساختِ کمیت محور در طرح پیشنهادی دولت، به نظر می رسد کماکان کیفیت زندگی و حیات حلقه مفقوده آن به شمار میرود. کیفیتی که فارغ از جنجالهای سیاسی، مستقیماً بر زندگی ساکنان و برداشت آنها از کیفیت محل سکونت خود در بعد ذهنی اثر مستقیم و تاثیر بسزایی داشته و رضایتمندی سکونتی در آن مفهوم می شود.
با نگاهی به مفهوم کیفیت سکونت در ایران در تاریخ زندگی اجتماعی کهن در ایران توجه تواما و به نوعی درون زای دو مولفه یِ کالبد و اجتماع که با کنشهای تعاملی ساکنین در بستر زیست معنا میشود رخدادی است که در ساختارهای سکونتی جدید منبعث از رویکردهای مدرنیستی به طور کل به دست فراموشی سپرده شده است. این انتزاع در مجموعههای زیستی با تراکم بالای واحدهای مسکونی، به واسطه انبساط گسترده ارتباط، و طبعاً کاهش احتمال کنشهای بین ساکنان بیش از پیش اتفاق میافتد.
تجربه کیفیت در مسکن مهر را به یاد داشته باشیم.
از آنجایی که ساخت مسکن در ابعاد مذکور بر منوال و با این نگرش امکان پذیر خواهد بود، لذا بنظر می رسد که یکی از موارد غفلت شده در طرح مسکن پیشنهادی دولت، عدم توجه به مفهوم کیفیت، کلان تر از کمیت ساخت یا مباحث اقتصادی است. رخدادی که متاسفانه میتوانست با همان هزینه و در همان زمان ، متکی بر دانش و تخصص و ظرفیتهای موجود چه بسا نتایج بسیار بهتری برجای گذارد اما متاسفانه در طرح مسکن مهر نادیده گرفتهشد و تبعات اجتماعی فراوانی را به دنبال داشت تا انجا که موفقیت های طرح را نیز تحت الشعاع قرار داد.
اقدامی که چه بسا که با یک نگاه کل نگر و با تکیه بر ظرفیتهای اجتماعی ساکنان و طراحی صحیح این مجموعه های زیستی در قالب واحدهای اجتماعی- کالبدی و با تکیه بر مفهوم اصیل محله و «محله محوری» در برنامهریزی به مانند آنچه در تجربه سکونت شهر سنتی نهفته بود می توانست بدون هیچ هزینه سربار و اطاله زمان این طرح ملی را از ورطه خوابگاهی شدن نجات دهد.
تجربهای ارزشمند که این بار نباید به راحتی و در طرح جدید مسکن از کنار آن عبور کرد از همین روی به نظر میرسد که در طرح مسکن یک میلیونی دولت در صورتی که مفهوم کیفیت تنها به معماری، کالبد و ساخت آن تقلیل یابد و محلهبندی و تقویت ساختارهای کالبدی – اجتماعی [که خود از مهم ترین مولفه های اصلی کیفیت سکونتی است] نادیده انگاشته شود، این طرح نیز سرنوشتی بهتر از طرح مسکن مهر [در باب کیفیت سکونت] پیدا نخواهد کرد. رخدادی که میتوان در همین ابتدا و در فاز برنامهریزی و پیش از ورود به فاز طراحی بدون هیچ هزینه و بار مالی و زمانی مازاد و مورد توجه قرار گیرد و کمیت و کیفیت را تواما در مفهوم سکونت برای ساکنین متبلور سازد.