آیا ادغام حوزه های سه گانه این وزارتخانه، با توجه به رویکردهای متفاوت هر یک، از پایه و اساس درست بوده است و یا ترکیبی است متناقض نما از اهداف مختلف؟!
در دي ماه سال 1382 مجلس شوراي اسلامي، سازمان هاي ميراث فرهنگي کشور و ايرانگردي و جهانگردي را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي جدا و از ادغام آنها «سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري» شروع به فعالیت کرد. همچنین در سال 1385 و به منظور تقويت و توسعه صنايع دستي کشور و ايجاد هماهنگي با سياست هاي توسعه صنعت گردشگري، سازمان صنايع دستي ايران در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ادغام و به «سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري» تغيير نام یافت.
با نگاهی به اهداف و رویکردهای هر یک از حوزه های فوق اینگونه به نظر می رسد که متولیان امر میراث فرهنگی با عنایت به ماهیت موضوع، که تاکید بر حفاظت و نگهداری از آثار ارزشمند پیشینیان را دارد، همواره گام هایی آهسته در راستای توسعه برداشته و حتی به پشتوانه قانون، گاه به نفع اثر میراثی مانع توسعه نیز می شوند. این در حالیست که متولیان امر در حوزه گردشگری در جهت جذب گردشگران بیشتر، به دنبال توسعه و گسترش تاسیسات گردشگری و نوسازی زیرساخت های مربوط به آن هستند. به عبارتی دیگر میراث فرهنگی بر ایستایی و حفاظت از آثار تاکید دارد و گردشگری امریست پویا و در حال توسعه.
با این حال به نظر می رسد ترکیب این دو حوزه، ناشی از سو برداشتی است که از تعامل ظاهری آنها حاصل شده است. در این برداشت آثار میراث فرهنگی محلی هستند برای جذب گردشگران و کسب درآمد! بنابراین بی تفاوت به ماهیت هر بخش، ارتباط ظاهری بین آنها برقرار شده است و اینگونه به نظر می رسد که ادغام آنها، به نفع هر دو و در یک راستاست.
این درحالیست که گویی تضاد ماهوی میان این دو از اساس نادیده گرفته شده است. میراث فرهنگی که رسالت حفاظت از آثار را برعهده دارد نسبت به حضور بیش از اندازه گردشگران موضع می گیرد و در جهت مراقبت از آنها ضوابط دست و پاگیر بسیاری را جهت احداث تاسیسات جدید صادر می کند و در مقابل گردشگری در جهت تشویق حضور گردشگران در فضا بر می آید و بی مهابا از افزایش تعداد آنها استقبال می کند و در این راستا از احداث بناها و تاسیسات مختلف در اطراف اثر تاریخی حذر ندارد.
لذا دور از انتظار نیست که این دوگانگی در تصمیم گیری را در نحوه مواجهه این مجموعه با بسیاری از آثار میراثی و طبیعی مشاهده کنیم. احداث مجموعه های گردشگری در مجاورت اثر تاریخی گنجنامه همدان و اثر طبیعی غار علیصدر و نمونه های بسیار دیگر در سطح کشور، نشانی از این دوگانگی و تناقض در برخورد با موضوع است.
بنابراین اینگونه است که ترکیب دو عنوان «میراث فرهنگی» و «گردشگری»، بدون توجه به ماهیت هر یک، عبارتی متناقض نما را باعث شده است که در تلاش است تا به یک موضوع با دو دیدگاه متفاوت بپردازد. از این رو علیرغم ادغام ناصحیح این دو بخش، به نظر می رسد با تدقیق تعاریف و جایگاه هر یک در مواجهه با موضوع و تعامل حداکثری که به دغدغه های میراث و گردشگری با نگاه کارشناسی و به دور از تعصب می نگرد، بتوان حداقل بارقه های امید را به این سازمان بازگرداند و علاوه بر حفظ آثار ارزشمند میراثی با رعایت حرائم و ظرفیت ها به جذب گردشگران پرداخت.