پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

صلاح جامعه در گرو مشارکت در قدرت است

گزارش نشست «تکمیل دموکراسی، کدام روش برای تقویت نظارت بر قدرت ؟»

مسأله

صلاح هر قدرتی در این است که بتواند مشارکت هرچه بیشتر مردم را در سیستم ادارۀ جامعه عملی سازد. هدف مدیریت شهری امروز، زمینه‌سازی برای حضور مردم و گروه‌های ذینفع در صحنۀ مدیریت شهر است. آیا به این شعار عمل می‌کند؟ چگونه می‌توان بر آن نظارت کرد؟

 شفافیت عملکرد، نقد حزبی و جریان افشاگری، سه روش برای بسط آگاهی و زمینه‌سازی مشارکت است که از سوی، احزاب، اشخاص یا مدیریت شهری به کار گرفته می‌شود. هر سه راه مذکور به دلیل ضعف تحلیل علمی، نه فقط ناقص که در نظارت بر قدرت، گمراه‌کننده محسوب می‌شود. این سؤال مطرح می‌شود که مؤثرترین و پایدارترین روش برای نظارت بر قدرت چیست؟

نتیجۀ راهبردی

در سیستم مدیریت شهری که مخاطب اصلی آن عموم مردم هستند، لازم است نظارت پایدار و مؤثر مردمی بر سیستم نهاد قدرت وجود داشته باشد. به این منظور باید سیاست‌ها و راهبردهایی تعریف شود که تحقق این نوع نظارت ‌را تضمین کند و به عنوان هدف رسانه‌ها برای کاربردی‌ساختن نظارت مردم بر مدیریت دنبال شود.

«نقد راهبردی» با رویکرد علمی و مسأله‌محور می‌تواند در تولید سیستم نظارت پایدار کاربرد داشته باشد. پایداری، نگاه کل‌نگر و تحلیلی، بی‌طرفی و آگاه‌سازی ویژگی‌های مهم این روش هستند که می‌تواند مطالبۀ نظارت بر مدیریت شهری را به فرآیندی مؤثر و بادوام تبدیل کند. این راهبرد نفی‌کنندۀ روش‌های دیگر تقویت نظارت بر قدرت شامل افشاگری، شفافیت عملکرد و تحلیل‌های حزبی نیست.

 صلاح جامعه در گرو مشارکت در قدرت است

صلاح جامعه در گرو مشارکت در قدرت است

نشست «تکمیل دموکراسی» با سخنرانی یاشار سلطانی روزنامه‌نگار و سیدامیر منصوری عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با هدف بررسی نقش ابزارهای جدید رسانه‌ای و ارتباط جمعی در اصلاح قدرت ، ۱۴ اسفند ۹۷ در گالری نظرگاه برگزار شد.

در این نشست سیدامیرمنصوری با بیان اینکه برگزاری کارگاه‌های نقد، زمینه‌ساز ورود مردم و گروه‌های ذی‌نفع به بازیگری در صحنۀ مدیریت و برنامه‌ریزی است گفت: «متأسفانه رابطۀ دولت_ملت در جامعۀ ما گسسته و جدا است، به همین دلیل ما راه‌های باز و مشخصی برای نظارت بر قدرت نداریم. تجربه نشان می‌دهد که در جامعۀ ایران هرکس به هر انگیزه‌ای اگر معترض قدرت شود باید هزینه‌های سنگینی برای این اعتراض بپردازد و در عین حال اگر نظارت بر قدرت وجود نداشته باشد، آمال و اهداف جامعه محقق نمی‌شود بنابراین ما با یک پارادوکس مواجهیم، صلاح جامعه در گرو مشارکت در قدرت است و ورود به قدرت برای جامعه، هزینه‌بر است.

وی با بیان اینکه صلاح جامعه در این است که بتواند مشارکت هرچه بیشتر آحاد مردم را در قدرت جلب کند ادامه داد: «جامعۀ ما از نظر دموکراسی نوپا است و از آنجا که در چهل سال گذشته دائماً درگیر فشارهای خارجی و داخلی بوده، در این حوزه نهادسازی جدی صورت نگرفته است، بنابراین ما هر روز شاهد این هستیم که مدیران و لیبرهای سیاسی از اینکه در ایران احزاب، قدرت و نقش جدی ندارند و قدرت طایفه‌ای، جناحی، به دور از شفافیت است، مدیریت قدرت مشخص نیست  و پاسخگویی برای آن وجود ندارد، گلایه  می‌کنند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: «در سال‌های اخیر و بعد از توسعۀ ابزارهای رسانه‌ای زمینه‌های خوبی برای توسعۀ مشارکت مردمی در قدرت فراهم شد، منظور از قدرت، مجموعۀ سیستم تصمیم‌گیر در سطوح مختلف است. در سال‌های اخیر که رسانه‌های جمعی و فضای مجازی خارج از حاکمیت و قدرت مشغول فعالیت هستند، زمینه‌ای فراهم شده تا گروه‌های ذی‌نفع و مردم حرفشان را بزنند و مطالباتشان را خارج از صحنه دیالوگ و رسانه‌های رسمی و دولتی بیان کنند».

وی ادامه داد: «البته منظور از کنترل و نظارت بر قدرت، مبارزه با قدرت نیست اما طبیعی است که هر جامعه‌ای که بخواهد به صلاح برسد، باید امکان نظارت بر قدرت را داشته باشد. هیچ حکومتی نمی‌تواند مدعی سلامت و بی‌نیاز از نظارت باشد و اصل نظارت را همه می‌پذیرند، هرچند نظارت بر قدرت یک اصل بدیهی سیاسی و اجتماعی تلقی می‌شود اما برای تحقق این مهم، ساختارهای تشکیلاتی و حزبی و امکانات نظارت قوی و مستقل وجود ندارد».

منصوری با اشاره به فضای رسانه‌ای جدید چند سال اخیر اظهار داشت: «با بروز و ظهور شبکه‌های اجتماعی، جامعه به‌طور ارگانیک محمل‌هایی برای انجام نقد و نظارت بر قدرت را پیدا کرده است. ما نیز در پژوهشکدۀ نظر به سهم خودمان روش برگزاری کارگاه‌های نقد را انتخاب کردیم و با انتخاب سوژه‌های تخصصی در حوزۀ خودمان که با مصلحت جامعه و مردم سروکار دارد به روشنگری می‌پردازیم».

وی افزود: «ما رویکردی را برای توسعۀ نظارت بر قدرت انتخاب کردیم که نام آن را رویکرد «نقد راهبردی» گذاشته‌ایم. تصور ما این است که اگر بتوانیم موضوعات را تحلیل و روشنگری کنیم و وارد راهبردهای قدرت شویم، می‌توانیم به سهم خودمان نظارت بر قدرت داشته باشیم و نقد در نگاه ما برخلاف اصطلاح «نقد سازنده»، عبارت صحیح «نقد مخرب» است و این نتیجۀ نقد است که باید سازنده باشد».

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در تشریح روش‌های مختلف نظارت بر قدرت گفت: «شورای شهر فعلی یک جریان قابل دفاع و جدی را تحت عنوان شفافیت پیگیری می‌کند و شفافیت شعاری است که برای جریان‌های سیاسی و فکری، راه‌حل و راهبرد نظارت بر قدرت است و تصور هم این است که اگر آنچه در قدرت رخ می‌دهد، شفاف و در دسترس عموم باشد، عموم می‌تواند بر آن نظارت کند».

وی ادامه داد: «روش دیگری که وجود دارد این است که احزاب ما، رسانه‌هایی را برای خود ایجاد کرده‌اند و به ارزیابی‌های نیمی علمی و تئوریک، نیمی مصداقی و جناحی می‌پردازند و در رسانه‌های خود طرف رقیب را مورد سؤال قرار می‌دهند که هم شکل بنیادی و تئوریک دارد و هم پاکدستی و صحت عمل مدیریت رقیب را کنترل می‌کند. البته این روش، یک نقد جهت‌دار است و بی‌طرفانه نیست».

این استاد دانشگاه با اشاره به جریان دیگری از نظارت بر قدرت بیان کرد: «جریانی نیز وجود دارد که تلاش می‌کند با دست گذاشتن بر مصادیق و افشای مصادیق تخلفات، زمینه را برای نظارت فراهم کند. در سال‌های اخیر به مدد رسانه‌های جمعی و فضای مجازی، اطلاعات و اخبار به راحتی مبادله می‌شوند و در عین حال قدرت سعی می‌کند این جریان را تحت عنوان شایعه‌پراکنی و دشمنی کنترل کند. البته باید تفاوتی بین افشاگری‌های صحیح و شایعه‌پراکنی‌ها نیز قائل شویم. این جریان هم سمبل‌های زیادی مانند املاک نجومی و حقوق‌های نجومی دارد که هرازگاهی یک فرد یا یک جریان سیاسی با هزینه‌کردن خودشان یک نابه‌سامانی را افشا می‌کنند اما بعدها دچار مسأله و مشکل می‌شوند. یکی از نمونه‌های مشهور این نمونه، یاشار سلطانی است که با افشای پروندۀ املاک نجومی در دوران مدیریت قالیباف یک جریان را به راه انداخت. امروز ما به دنبال این هستیم که موثرترین روش را برای نظارت بر قدرت پیدا کنیم تا برای آینده هوشیارانه‌تر برنامه‌ریزی کنیم».

در ادامه این نشست یاشار سلطانی روزنامه‌نگار با بیان اینکه فضای کشور بعد از انقلاب فضای خاصی بود وعملاً کشور به صورت سیستمی اداره نمی‌شد، گفت: «واقعیت این است که ادارۀ کشور بعد از انقلاب براساس اعتماد به تعدادی از اشخاص تأثیرگذار در شکل‌گیری انقلاب صورت گرفت و سیستمی برای ادارۀ کشور شکل نگرفت، بنابراین فضا، فضای خفقان رسانه بود و عده‌ای تبدیل به بت‌های نقدناپذیر و سکان‌داران بخش‌های مهم حاکمیت شدند که پاسخگو نبودند».

صلاح جامعه در گرو مشارکت در قدرت است

 وی ادامه داد: «تا اینکه در دهۀ ۸۰ وارد فضای سایبری شدیم و وبلاگ‌ها وارد عرصۀ رسانه‌ای شدند و فضایی ایجاد شد تا افراد به صورت ناشناس و یا شناسنامه‌دار به نقد قدرت بپردازند اما این فضا نیز محدود بود. با گسترش ارتباطات ایمیلی، رابطۀ بین افراد نیز گسترده‌تر شد و کم‌کم  سایت‌های خبری ایجاد شدند که عموماً در اختیار جریان‌ها و افراد خاص بود و اگر کسی به لایه‌های بالا متصل نبود نمی‌توانست صاحب سایت شود».

این روزنامه‌نگار اضافه کرد: «بالاخره ما به دوران فضای مجازی رسیدیم و هر فرد تبدیل به یک رسانه شد که می‌تواند صدای خود را به گوش مردم برساند و فضا به سمتی رفت که با توسعۀ این شبکه‌های مجازی عملاً دیگر جریان نقد و اطلاعات در هیچ کشوری قابل کنترل نیست. این فضا، هم حسن دارد و هم ضرر، حسن این فضا این است که دیگر هیچ‌چیز پنهان نیست و قدرت نمی‌تواند چیزی را به صورت انحصاری در اختیار خود قرار دهد. بیش از ۸۰ درصد مدارکی که ما منتشر می‌کردیم مدارکی بود که افراد دغدغه‌مند جامعه برای ما ارسال می‌کردند و این فضایی است که ممکن است با موجی با نیت خیرخواهانه مواجه شویم که نتیجۀ مثبت داشته باشد و یا ممکن است با موجی جهت‌دار مواجه شویم که عواقب تخریبی دارد و اولین نتیجۀ این تخریب، از بین رفتن اعتماد عمومی است».

سلطانی افزود: «باید گفت ۴۰ سال است که ما گوش شنوایی نداریم و اگر رسانه به موضوعات ورود و نقد نکند هیچ نظارتی وجود ندارد. خوشبختانه جامعه در حال حرکت به سمتی است که دیگر حاکمیت بیش از این نمی‌تواند آن را تحت فشار قرار دهد چراکه آگاهی‌رسانی فضای مجازی موجب شده، با وقوع کوچکترین اتفاق، تمام رسانه‌های دنیا با خبر شوند. فضای امروز یک معجزه است و باید نهایت استفاده را از این فضا برد».

وی با بیان اینکه باید نقد را به‌صورت جدی انجام داد، گفت: «نه تنها دولت و حاکمیت ایران بلکه هیچ جای دنیا فضای پاسخگویی به مردم را دوست ندارند. اکنون برای آگاهی‌رسانی باید اطلاعات بر روی سامانه‌ها قرار بگیرد و برای تحقق این موضوع هم باید شفافیت از طرف عموم مطالبه شود تا مدیران به این بلوغ فکری برسند که دیگر زمان شفاف‌سازی است. اکنون یک موقعیت تاریخی است که حاکمیت باید پاسخگوی افکار عمومی باشد و مردم نیز باید مطالبه‌گری کنند».

سیدامیر منصوری با طرح این سؤال که  اکنون که فضای نظارت فراهم شده چه باید کرد و وظیفۀ ما چیست؟ گفت: «اکنون ما مطالبه می‌کنیم و ذی‌نفعان باید مشارکت داشته باشند، اما این که کدام خواسته را با کدام وزن در اولویت قرار دهیم نیازمند تدبیر است و باید یک گفتمان جدی در مورد موضوع وجود داشته باشد و مشخص کنیم ما چقدر می‌توانیم بر اتفاقاتی که در قدرت می‌افتد، نظارت کنیم، اینکه فقط نق بزنیم و گلایه کنیم، مشارکت محسوب نمی‌شود».

وی با اشاره به روش‌های شفافیت بیان کرد: «شفافیت دیتابیس است نه تحلیل و البته یک شرط لازم است اما کافی نیست. مثلاً در مسألۀ بودجۀ 98 شهرداری، سند بودجه منتشر شد اما این سند آنقدر پیچیده است که خود اعضای شورا و شهردار هم آن را به خوبی درک نمی‌کنند، بنابراین در کنار اطلاعات، باید تحلیل هم وجود داشته باشد. وقتی رسانه‌های ما به‌صورت بخشی شروع به تحلیل می‌کنند، همدیگر را خنثی می‌کنند، پس راه‌حل شفافیت یک راه‌حل ناقص و گول‌زننده است تا فرایند نظارت برای مدتی به تأخیر انداخته شود و این مسأله می‌تواند فرصت‌سوزی کند».

این استاد دانشگاه با اشاره به روش نقد جبهه‌ای اظهار داشت: «در این روش، گروه‌های سیاسی ما وارد یک شبه‌نقد می‌شوند و با جانب‌داری و کمی تحریف واقعیت و گزینش، نقد می‌کنند و از ضعف رقیب برای زمین‌زدن آن استفاده می‌کنند و چون با جانب‌داری است خیلی تأثیرگذار نخواهد بود».

صلاح جامعه در گرو مشارکت در قدرت است

وی ادامه داد: «در نقد افشاگرانه نیز تلاش افشاگرانه برای نورافشانی بر کانون‌های فساد و روشنگری است. افشاگری در مقیاس خرد و برای جلب توجه و ایجاد احساسات و عواطف خوب است اما برای اصلاح پایدار، کارآمد نیست،  به‌خصوص برای جامعه‌ای که تعداد کانون‌های فساد در آن زیاد باشد. چراکه ذهن جامعه توانایی ورود به این همه مصادیق را ندارد و ممکن است ایجاد یأس کند که این خلاف هدف اولیه یعنی مشارکت است در عین حال ترس از یأس هم نباید مانع افشاگری شود. به‌نظر من افشاگری به عنوان یک تکنیک یا تاکتیک مشروعیت دارد اما نه به عنوان یک راهبرد، یعنی جامعه و نخبگان نباید وقت خود را زیاد صرف پیداکردن مصادیق کنند».

منصوری افزود: «اگر بخواهیم وارد پروسۀ نظارت بر قدرت شویم باید راهی را انتخاب کنیم که بیشترین دستاورد را داشته  و گروه‌های روشنفکر ما ناامید نشوند، باید بتوانیم هم‌افزایی کنیم تا قدرت پاسخگو شود نه اینکه دهان‌ها بسته شود بنابراین پروسۀ نظارت و مشارکت همگانی در قدرت باید به یک سیاست پایدار تبدیل شود. اگر دموکراسی بخواهد موفق باشد باید دید با چه روشی  مردم می‌توانند بر قدرت نظارت کنند و در این حوزه باید گروه‌های مختلف به وحدت نظر برسند».

یاشار سلطانی نیز با بیان اینکه افشاگری به تنهایی، در بلند‌مدت نتیجه نمی‌دهد، گفت: «وقتی گوش‌های مردم به یکسری اعداد و ارقام عادت می‌کند اهمیت موضوع از بین می‌رود. افشاگری زمانی نتیجه می‌دهد که بعد از کشف موضوع، سیستم خود را اصلاح کند. مثلاً زمانی که املاک نجومی افشا شد توقع می‌رفت، آیین‌نامه‌هایی که اجازۀ واگذاری املاک شهر به مدیران را می‌دهد، اصلاح شود اما متأسفانه نه آیین‌نامه اصلاح شد نه آن پرونده‌ها بررسی شد».

وی ادامه داد: «در همان دورۀ مدیریت قالیباف که تخریب باغات را رصد می‌کردیم متوجه شدیم که روندی که آن‌ها طی می‌کنند، کاملاً قانونی است، در آن زمان مصوبات مادۀ ۵ را بیرون آوردیم و کسانی‌که رأی به ساخت‌وساز در باغات می‌دادند را معرفی می‌کردیم و این موضوع باعث شده بود برخی افراد دیگر به راحتی به نابودی باغات رأی ندهند چراکه احساس خطر می‌کردند».

این روزنامه‌نگار افزود: «ما به نتیجه‌دادن فشارهای فضای مجازی و رسانه‌ای خوش‌بین هستیم اما در حاکمیت عزمی نسبت به اصلاح و تغییر سیستم مشاهده نمی‌کنیم، بنابراین باید با استفاده از فشارهای رسانه‌ای و فضای فعلی،  حاکمیت را مجبور به اصلاح سیستم کنیم  و این مهم جز با مطالبه‌گری و نقد مخرب، میسر نخواهد شد».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *