موضوع مشارکت و کاربرد آن در علوم مختلف خصوصاً شهرسازی و برنامههای توسعۀ شهری چندین دهه است که مورد توجه صاحبنظران و اندیشمندان قرار گرفته و از جمله عوامل و مؤلفههای موفقیت طرحهای شهری به شمار میآید. اما در اکثر موارد بیان این موضوع و کاربرد آن منحصر به گروههای خاص در جامعه بوده و از توجه مستقیم به زنان به عنوان نیمی از جمعیت شهروندی بازمانده است. با توجه به این موضوع، لزوم استفاده از مشارکت زنان در طرحهای توسعۀ شهری به عنوان فرصتی در شهرسازی امروزه مطرح میشود. استفاده از این فرصت و قابلیت بالقوه در جوامع مختلف نیازمند برخوردی مطالعهشده و محلی است. یکی از مهمترین موانع در زمینۀ ارتقای مشارکت زنان در امور شهری عدم توانمندی آنهاست، بهگونهای که میتوان گفت بهبود مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان صورت نمیگیرد، مگر با سرمایهگذاری بر روی توانمندسازی زنان در جامعۀ مورد نظر. استراتژی توانمندسازی در رابطه با بحث جنسیت یکی از پاسخها و نگاههای تحلیلی به این موضوع است. دو فرضیۀ اصلی این پژوهش بدین شرح است: یکی آنکه مشارکت زنان یک فرآیند پویاست که مراحل مختلفی را شامل بوده و تحتتأثیر عوامل متعدد است. و دیگری اینکه افزایش آگاهی بیشترین تأثیر را بر میزان مشارکتِ زنان در امور شهری دارد.
برای بهرهگیری صحیح از مشارکت زنان در طرحهای توسعۀ شهری ضمن توجه به عوامل محدودکنندۀ مشارکتِ زنان در جوامع محلی، به تبیین مدل نظری فرایند مشارکت زنان پرداخته شده است. این مدل نظری برای فرایند ارتقای مشارکت زنان پیشنهاد میشود و شامل چهار مرحله میشود. اولین مرحله ظرفیتسنجی است که طی آن ظرفیتها و تواناییهای زنان از جنبههای مختلف ارزیابی میشود. دومین مرحله نهادسازی است که از شبکههای اجتماعی ساکنین را فرصتهایی برای تبدیلشدن به نهادهای میانبخشی با تکیه بر نقش بهرهوران محلی میبیند و هدف از آن بررسی و شناسایی فرصتهای موجود در اجتماعات محلی و سازماندادن به آنها و سپس برقراری ارتباط مناسب با مجموعههای بالادست و عوامل اجرایی است. در مرحلۀ سوم به نام بسترسازی، سه موضوع رفاه، دسترسی و آموزش با تأکید بیشتر بر مؤلفۀ سوم یعنی آموزش است که میتواند از جنبههای متفاوت بر افزایش مشارکتِ زنان مؤثر واقع شود و در نهایت مرحلۀ آخر با نام پایش است که عامل کنترل و تداوم مشارکت است. این نکته نیز حائز اهمیت است که رمز موفقیت اقدام توسعۀ شهری به حز جذب مشارکت تداوم و استمرار این تمایل و وجود عرصه های مناسب جهت انجام الزامات مرتبط با آن است.
براساس نتایج تحقیقات دیده میشود که دو مؤلفه نهادسازی و آگاهی بیشترین تأثیر را بر فرایند تهیه و اجرای طرحهای شهری دارند. در این زمینه سه مرحلۀ رفاه، دسترسی و آموزش که نقش بسترسازی را در مشارکتِ زنان عهدهدار بوده و سه مؤلفۀ پایش، ظرفیتسنجی و نهادسازی در ارتباط با مراحل تهیه و اجرای طرحهای شهری سنجیده شدهاند. مؤلفههای فرایند انجام یک طرح شهری عبارتند از: جمعآوری اطلاعات و دادهها، تحلیل دادهها، تهیۀ طرح، تصویب طرح، اجرای طرح، نظارت و کنترل بر اجرای طرح که در این پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. توجه به مرحلۀ اصلی نهادسازی در مشارکت زنان که عموماً تحتتأثیر سیاستها و تصمیمات مدیریتی است، بیشترین تأثیر را بر موفقیت طرحهای شهری داراست. معادل این تأثیرگذاری را افزایش آگاهی و دانش زنان نسبت به تواناییها و قابلیتهای خود و جامعه از زیرمجموعههای مرحلۀ بسترسازی نیز دارد. همچنین مسئلۀ دسترسی به امکانات و ابزار تولید، کمترین تأثیر را بر موفقیت طرحهای شهری دارد. نتایج این پژوهش ضمن تأیید فرضیۀ پژوهش میتواند بستر مناسبی جهت بهرهوری از مؤلفههای مشارکت زنان در ارتقای امور شهری پدید آورده و زمینه را جهت عملکرد و حضور مثبت آنان فراهم سازد.