بحث سامانه شفافیت و اتاق شیشهای موضوعی است که چند صباحی بر روابط بین شورای شهر تهران و شهرداری آن سایه افکنده است. بهاره آروین، عضو شورای شهر تهران در توییتر، گهگاهی اخباری در مورد پیشرفت امر شفافیت و ارائه آمار مالی شهرداری به شهروندان ارائه میداد. این امر از دوره شهرداری نجفی بر شهر تهران آغاز شد و در دوره های افشانی و حناچی نیز ادامه داشته است.
سامانه شفافیت شهرداری که در زمان نگارش این نقد بر روی وب سایت شهرداری تهران راه اندازی شده است، حاوی اطلاعاتی از قراردادهای شهرداری تهران با ارقام بالای ۲۵۰ میلیون تومان، سفرهای خارجی مدیران شهرداری و میزان هزینه و البته حقوق و مزایای مدیران شهرداری است. این سامانه با هدف ایجاد یک اتاق شیشهای در شهرداری ایجاد شده است. اما شفافیت تا چه اندازه در این سامانه محقق شده است؟ وجود این سامانه تا چه اندازه بر تغییر رفتار شهرداری در شفاف سازی مالی و اداری تاثیر کذاشته است؟
برخی شفاف سازی را علاج فساد موجود در بدنه شهرداری میدانند. البته لازم به ذکر است که قالیباف، شهردار ۱۲ ساله تهران، بارها در مصاحبهها از فساد جزئی در شهرداری صحبت به میان آورده و دستگاه های نظارتی شهرداری را کارآمد دانسته است.
بسیاری از فسادها در قالب مجوزهای برج باغ و ساخت پروژه های بزرگ تجاری و مالها در شهر تهران و فروش آینده شهر در قالب برج های منطقه ۲۲ رسانهای شدند. اما پیگیری خاصی برای آنها انجام نشد. پرونده املاک نجومی اعطا شده به مدیران شهرداری نیز با اعلام تبرئه آنان مختومه اعلام شد.
عدم ارتباط محافل و منابع ایجاد رانت و فساد در شهرداری با خروجی های قرار گرفته در سامانه شفافیت نشان از عدم کارایی این سامانه در اذهان عمومی دارد. در سامانه شفافیت اطلاعات مهم مالی شهرداری و نوع درآمدها و واریز وجوهات حاصل از پرداخت عوارض مردمی وجود ندارند و تنها برخی از محل های هزینه کرد شهرداری ذکر شده اند. حال آنکه عمده فساد و رانت در شهرداری بر اساس اخبار رسانهها در بخش درآمد اتفاق میافتد نه هزینه. در اسن سامانه کلیه درآمدها و هزینهها به صورت تجمعی ذکر شده اند و مشخص نیست که درآمد فلان پروژه برای شهرداری چقدر بوده است یا مثلا در مورد اطلاعات برج باغها هیچ اشارهای به اسم مالک نشده است. (در این مورد نام مالکین توسط افراد دیگری به رسانهها داده شد که خود نشان از عقب ماندگی این سامانه در امر شفافیت و اغنای افکار عمومی دارد.) نمونه دیگر مشخصات پروژه و نام کارفرما و پیمانکار و مبلغ در سامانه تحت عنوان قراردهای کلان است. اما سوال اصلی همچنان بی پاسخ میماند که آیا این مبلغ برای این پروژه منطقی است. اطلاعات مالی شهرداری به تنهایی شفافیت را ایجاد نمی کند بلکه باید اطلاعات تفصیلی پروژه نیز وجود داشته باشد تا کارشناسان برآورد کنند که آسفالت فلان معبر یا … واقعا اینقدر هزینه بر میدارد یا نه؟
در حال حاضر در آمدهای شهرداری در قالب عناوین کلی مانند عوارض سازمانهای انتفاعی یا … ارائه شده و اشارهای به میزان درآمد از یک ارگان خاص یا معافیت برخی از پرداخت عوارض نشده است اما در بخش هزینه نام پروژه و میزان هزینه اختصاص داده شده به آن نیز آمده است. جالب است که در همین بخش هزینه ها، با اینکه مکان هزینه مشخص است اما پیمانکار یا مشاور طرف قرارداد ذکر نشده است.
احتمالا در این راه اندازان این سامانه به سوالاتی که در ذهن شهروندان شکل گرفته، توجهی ندارند. میزان هزینه کرد یا درآمد مهم است، اما رانتها و چشم پوشیها و اسامی مهمتر هستند که در این سامانه به اصلاح شفافیت قرار داده نشده است.
از سویی لایحه مبهم بودجه شهرداری تهران که به گفته بهاره آروین هیچ ساختار منظمی ندارد و بنا به صلاحدید مدیر میتواند منابع در ردیفهای مختلف هزینت یا جابجا شوند، با رویکرد شفافیت این ارگان همخوانی ندارد. بنابراین به نظر میرسد سانانه شفافیت شهرداری با ارائه آمار بسیار کم از حقوق پایه مدیران که قطعا بسیار پایین تر از دریافتی آنان است و برخی اطلاعات تقریبا سوخته، به عنوان ابزاری برای تطهیر این ارگان مورد سوء استفاده قرار گرفته است و بهتر است عضو محترم شورای شهر با تدبیری ویژه منابع درآمدی شهرداری را نیز وارد سامانه کرده نحوه درآمد سال ۹۸ شهرداری را مشخص کند تا برای شهروندان مشخص شود که شهرداری تهران چگونه ۸۰ درصد بودجه خود را به صورت نقدی تامین میکند؟
از سویی منابع اطلاعاتی مانند حقوق و مزایای مدیران چنانچه در حد حکم و پایه حقوق قرار است، منتشر شوند، بهتر است از سامانه حذف گردند. چون قطعا مردم میدانند که این ارقام واقعی نیست و وجود آنها برای نیت خیری که در پس این سامانه است، مخرب خواهد بود. در مورد حقوق و مزایای کارکنان شهرداری علاوه بر اطلاعات پایه حقوق (نه دریافتی خالص) تنها به ذکر حقوق مدیران ارشد اکتفا شده و تعداد کارمندان شهرداری و هزینه ماهیانه حقوق و مزایای آنها به عنوان یک ابهام، همچنان باقی است.
با این تفاسیر، به نظر میرسد سامانه شفافیت با هر نیتی که شکل گرفته است، در حال حاضر مسئولیت خود را انجام نمی دهد و به نوعی به پوششی برای فرار از پاسخگویی نیز تبدیل خواهد شد. شهرداری هر چه را که افشای آن ضرری را متوجه اش نکند و البته اطلاعاتش ناقص باشد را در این سامانه ارائه داده است.
به همین جهت متولیان سامانهای که نام شفافیت را یدک میکشد باید رویکرد خود را به شفافیت عوض کنند و واقعا شفاف باشند نه آنچه که به عنوان شفافیت در جامعه مطرح شده و لایهای سطحی از درز حقوق و مزایا یا هزینه سفرهای خارجی را رو میکند را به عنوان شفافیت به مردم نشان دهند. این سامانه این ذهنیت را به مخاطب القا میکند که شهر تهران برای اداره شدن هزینه زیادی دارد و اگر در این میان مقداری از پول از بین برود یا وارد مجاری غیر رسمی شود، امری ناگزیر است و باید چشم پوشی کرد.
هر چند این حرکت فی نفسه بسیار خوب و قابل تقدیر است، اما کاستی های شدید آن این جمله را به مخاطب القا میکند که «مردم حق دارند بدانند، اما هر چقدر که ما تشخیص دهیم».