پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

جنگ و مجسمه‌های شهری تهران از واقعیت عینی تا امر ذهنی

چکیده: جنگ با روس‌ها در دورۀ قاجار، جنگ جهانی دوم در دورۀ پهلوی و جنگ هشت‌ساله با عراق؛ موضوع جنگ، مجسمه‌های شهری تهران معاصر را تحت‌تأثیر قرار داده است.

از اولین مجسمه‌هایی که در تهران به معنای گونه‌ای از هنر در فضای عمومی می‌توان نام برد، در دورۀ قاجار است که برای اولین بار با ایدۀ حضور توپ‌های جنگی به مثابه عنصری زیباساز در شهر مواجه می‌شویم که به منظور حظ بصر شاه و اهالی پایتخت نیز این گلوله‌های بی‌آزار را به رنگ‌های قوس‌وقزح رنگ کرده بودند. پس از آن در دوران ناصرالدین‌شاه با مجسمه‌های فیگوراتیو روبرو هستیم. اما بیشترین حضور مجسمه در فضاهای شهری را می‌توان به دنبال کم‌رنگ‌شدن حرمت شرعی در دوران پهلوی اتفاق دانست. در این دوره است که مجسمه‌های فیگوراتیو اسب‌سوار یکی از گونه‌های مهم مجسمه‌های پیکره‌ای این دوران به شمار می‌رود. اما علاوه بر این مجسمه‌ها که نمایشی کلاسیک از قدرت طبقۀ حاکم و نظامی‌گری را بر دوش می‌کشند، مفاهیم انقلابی چون آزادی‌خواهی و عدالت که به دنبال جریانات استقلال‌طلبی و مشروطه‌خواهی شکل می‌گیرند، به شیوۀ غربی و با بهره‌گیری از عناصر شمایلی چون شمشیر و نیزه که دلالت بر جنگ و مبارزه دارند، آشکار می‌شود.

مجسمه‌های شهر تهران

اما پس از انقلاب و در جنگ هشت‌ساله می‌بینیم که مفهوم جنگ با نوعی تفسیر تقدیرگرایانه از جنگ و حوادث و نتایج آن تغییر پیدا می‌کند و با تأکید بر الگوی عاشورا و تکلیف‌گرایی همراه است به عبارت دیگر، در این دوره تفسیر معنوی از جنگ براساس تکلیف‌گرایی با تأکید بر ارزش‌ها و روایات انسانی از جنگ است. با نگاهی دقیق‌تر، می‌توان دورۀ پس از انقلاب را در این زمینه به چهار دوره تقسیم کرد: دورۀ اول که از 1357-1359 است اقدامی برای ساخت مجسمه‌های شهری نشده است. دورۀ دوم که 1359-1367 است، اگرچه مجسمۀ شهری، هنری نیست که در این دوره در خدمت جنگ باشد، اما در عین حال مجسمه‌هایی هم در خصوص انقلاب ساخته می‌شود. در دورۀ سوم 1367-1380 اولین زمزمه‌های تلاش برای تثبیت مجسمه‌سازی به عنوان گونه‌ای از هنر که می‌تواند در خدمت جنگ و مفاهیم انقلابی باشد به گوش می‌رسد. می‌توان از دورۀ چهارم یعنی 1380-1389، به دورۀ تثبیت مجسمه‌های شهری با موضوع جنگ و انقلاب تعبیر کرد که مجسمه‌سازی شهری به صورت جدی به این مقوله می‌پردازد.

در هر دو مقطع (دورۀ قاجار تا انقلاب و دورۀ بعد از انقلاب) اسطوره‌سازی و بزرگداشت فرماندهان و رزم‌جویان با زبان فیگوراتیو تجسم می‌یابد با این تفاوت که در دورۀ قبل از انقلاب در مجسمه‌های پیکره‌ای تأکید بیشتر بر اقتدار فرد اول مملکت به‌ عنوان فرمانده و قدرت نظامی حکومت اوست (رویکرد اسطوره‌ای)، اما در دورۀ بعد از انقلاب اسلامی مجسمۀ شهدا بدون ارجاع مستقیم به جنگ و واقعیت‌های عینی آن سعی در تکریم و بزرگداشت آنها دارد (رویکرد حماسی). علاوه بر تفاوت تلقی برداشت از موضوع جنگ در دو مقطع، مکان نمایش مجسمه‌ها نیز متفاوت می‌شود؛ تا قبل از انقلاب مجسمه‌ها علاوه بر تبعیت از الگوی اروپایی به دلیل وابستگی موضوعی آنها به حکومت تنها در فضای میدان که خود به مرور به عنصری حکومتی تبدیل شده جایابی می‌شدند و بعد از انقلاب به نظر می‌رسد با سرنگونی مجسمه‌های فیگوراتیو میادین که نمادی از حکومت پیشین محسوب می‌شدند و به دنبال نقض سیاست‌های آنها سردیس و مجسمه‌های فیگوراتیو اکثراً به دلیل فرم و ابعادشان در فضای بوستان‌ها و پارک‌ها به‌عنوان فضای مردمی‌تر جایابی می‌شوند و یادمان‌ها و المان‌های انتزاعی به دلیل قدرت نشانه‌ای بالاترشان بیشتر در میادین جای می‌گیرند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

میزان مطالعه مطلب