در چند سال اخیر با افزایش تعداد مجسمه های شهری روبه رو بوده ایم. برخی از هنرمندان بر این باورند که کیفیت این مجسمه های شهری بالا نبوده و علت فقدان کیفیت را در رشد عددی آن جستجو میکنند و گاها مدیریت این حوزه را دچار اشکال میدانند. این دسته از مجسمه سازان درخواست حضور بیشتر و مؤثرتر در عرصه های سیاستگذاری و مدیریتی دارند.
عدم آگاهی مجسمه سازان از نگاههای چندبعدی حیطۀ مدیریت که ناشی از تخصصیشدن دانش و هنر و جدایی هنر از علم مدیریت است، میتواند منجر به نقدهایی به مدیران شود. مجسمه های شهری علاوه بر نقش فرهنگی، هویتی، نمادین و ابعاد زیبایی شناسانه میتواند جمع یا پخشکنندۀ جمعیت، عامل تصادفات، ایجاد عملکردهای دائمی یا موقتی در فضاهای شهری همراه با ابعاد مثبت یا منفی فرهنگی و حتی زیرساختی، محیط زیستی و غیره باشد که سیاستگذاری های حیطۀ مدیریت، با همه این ابعاد سر و کار داشته و تنها به بیان هنری مجسمه سازی محدود نمیشود.
اثر هنری (مجسمه) حاصل تعامل ذهن و خلاقیت هنرمند و توانمندی هنرمند در خلق اثر و در کل حاصل مجموعه ای از انتخابهای هنرمند است. مجسمه، اثری هنری است که هنرمند مجسمه ساز آن را خلق می کند. پس ایده، نظرات و تصمیمات هنرمند سازندۀ مجسمه است که اثر را تولید میکند و تعیینکنندۀ کیفیت مجسمه است. لذا درنظرگرفتن رشد عددی مجسمه به عنوان عامل کاهش کیفیت مجسمه منطقی نبوده چراکه هنرمند مجسمه ساز در خلق کردن و یا نکردن اثر هنری مختار است. هر مجسمۀ بی کیفیت توسط فردی (هنرمند و یا غیرهنرمند) خلق میشود و کیفیت آن به نظر خالق اثر بستگی دارد.
رشد عددی مجسمه های شهری، بستری را برای پردهبرداری از وضعیت هنر مجسمه سازی کشور ایجاد کرده و واقعیت هنر مجسمه سازی را از ناخودآگاه جامعه به خودآگاه آن می کشاند. این خودآگاهی میتواند منجر به پیشرفت و ارتقای حرفه ای و هنری هنرمندان شده و ضعفهای احتمالی آنان را به مرور زمان برطرف خواهد کرد. در عین حال رشد عددی مجسمه های شهری منجر به افزایش تعامل این هنر با مردم شده، این هنر را به جریان انداخته و خواسته های جامعه و هنر را به هم نزدیکتر میسازد. همچنین زمینه ساز افزایش تعامل جامعه با آثار هنری و در نتیجه، افزایش تعامل هنر و جامعه، آگاهی هنرمندان از ضعفها و قوت های جامعه هنری و درنتیجه ارتقای کیفی هنر و آثار هنری است. لذا چنین نتیجهگیری میشود که کیفیت نامناسب مجسمه های شهری که توسط هنرمندان مطرح میشود ریشه در ضعف مدیریتی و سازمانی نداشته و تنها بخشی از مشکلات و ضعفهای بخش هنری مجسمه سازی و جدایی آن از بستر شهر و اجتماع را به می نمایاند. این خودآگاهی به وجود آمده در کنار رشد عددی مجسمه های شهری فرصتی کم نظیر برای مجسمه سازان و هنر مجسمه سازی کشور فراهم می آورد که نتیجه آن در نهایت ارتقای این هنر در کشورمان خواهد بود.