پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

چهارشنبه‌سوری، آئینی از ایران‌ باستان یا رسم ایرانیان در دوران اسلامی

چکیده: در مورد ریشه‌های آیین چهارشنبه‌سوری اخبار گوناگون در دست است که گهگاه اطلاعات مکشوف از منابع گوناگون تضادهایی با یکدیگر دارند.

ایرانیان سه‌شنبه آخر هر سال مراسمی را تحت نام چهارشنبه‌سوری[1] بزرگداشت می‌کنند که چون مهرگان، سده، نوروز ریشه در اساطیر و فرهنگ ملی آنان دارد. در مورد ریشه‌های آیین چهارشنبه‌سوری اخبار گوناگون در دست است که گهگاه اطلاعات مکشوف از منابع گوناگون تضادهایی با یکدیگر دارند:

  1. در ایران پیش از اسلام در شب چهارشنبه‌سوری مردم از سه کپۀ آتش به نام‌های آسمان/ آذر/ آبان می‌پریدندکه بعدها به هفت کپه افزایش یافت به نام هفت امشاسپند، و پس از پایان آتش‌افروزی خاکستر آن را جمع می‌کردند و از خانه بیرون می‌بردند و در کنار دیواری می‌ریختند (رضایی،1374: 574).
  2. پس از پیروزی اعراب بر ایرانیان، ایرانیان بر پایداری در بسیاری از باورهای خود اصرار ورزیدند، اعراب چهارشنبه را نحس می‌دانستند ایرانیان جهت عدم پیروی از دستورات اعراب در نحسی این روز، چهارشنبه آخر سال را جشن گرفتند و به شادی پرداختند (محمدی،1380: 16).
  3. پس از شهادت امام حسین(ع) مختار به خونخواهی امام قیام کرد و برای اعلام زمان قیام به یارانش با آتش روی بام‌ها خبر داد. چون با این خبر قیام آغاز گردید و به پیروزی رسید این رسم از آن زمان به جای مانده است و مردم هر سال به یاد آن پیروزی جشن می‌گیرند (شکورزاده،1363: 80).
  4. ایرانیان در روزگار باستان ایام هفته را با عنوان شنبه، یکشنبه و … نمی‌خواندند بلکه هر روز نامی برای خود داشت و متعلق به امشاسپندان و ایزدان بود و سال نزد آنان 12 ماه و هر ماه سی روز تمام بی‌کم و کاست بود. به کار بردن ایام هفته چون شنبه و یکشنبه و… خاصه اعراب بود و اعراب بودند که برای چهارشنبه نحوست خاصی قائل بودند[2]و برای فرار از نحسی آن خصوصا در شب چهارشنبه آخر سال آتش می‌افروختند تا دفع شر و بلا شود (پورداود،1343: 47).
  5. چهارشنبه‌سوری همان روزی است که سیاوش با اسب خود از آتش گذشت و چون بی‌گناه بود نسوخت. فردوسی داستان سیاوش را بدین‌گونه نقل می‌کند: سیاوش شاهزاده پاک‌دامن ایرانی از جانب همسر جوان پدر خود که سودای وصال با سیاوش را داشت و سیاوش از این امر امتناع کرد، به دروغ متهم می‌گردد به چشم‌ناپاکی و طمع در همسر پدر. سیاوش برای اثبات پاک دامنی خود حکمیت آتش را بر می‌گزیند و باید از آتش بگذرد:

سیاوش سیه را به تندی بتاخت / نشد تنگدل جنگ آتش بساخت

ز هر سو زبانه همی برکشید / کسی خود و اسپ سیاوش ندید

ز آتش برون آمد آن زادمرد / لبان پر زخنده به رخ همچو ورد (فردوسی،1314: 255)

  1. سیاوش در پایان سال 1013پ.م که برابر با روز چهارشنبه بود بنا به دستور افراسیاب پادشاه توران کشته شد و چون در میان زردشتیان مراسم سوگواری و رثای مردگان جایز نیست پارسایان زردشتی در آخرین شب چهارشنبه سال از آتش می‌گذشتند تا خاطره سیاوش در دفاع از عفت خویش جاودان بماند (کاوه،1373: 42).
  2. چهارشنبه‌سوری ارتباط با شب یلدا دارد؛ آتش‌روشن‌کردن در شب چهارشنبه‌سوری در واقع نوعی کمک به گرم‌شدن خورشید به حساب می‌آید و درواقع جادوی گرم‌کردن خورشید است که با پریدن از آتش تمام سرمای مرگ‌آور زمستان از انسان دور می‌شود و شادابی و زندگی در وی هویدا می‌گردد؛ در چهارشنبه‌سوری با پریدن از روی آتش به شکل نمادین مرگ را به زمستان می‌دهند و حیات بهاری پیدا می‌کنند، همانگونه که ایرانیان به طور نمادین سبزه را در بهار سبز کرده تا طبیعت را تحریک کنند به از سرگرفتن زندگی و رشد، چهارشنبه‌سوری هم نوعی تحریک و تشویق خورشید به گرم‌شدن است (طالبی،1377: 21).
  3. در اوایل امر این جشن با چهارشنبه ارتباطی نداشت بلکه روز هفته پس از دوران اسلامی به آن افزوده شد. به چهارشنبه مربوط‌شدن و مراسم چهارشنبه‌سوری نوعی استفاده و نوعی نماد است و بدین‌ترتیب از یک سال به سال آینده کوچ می‌نماییم اما کیفیت اسطوره چهارشنبه‌سوری همان است که در جشن سده انتظار می‌رود سرما رخت بندد (بهار،1345: 332)

چهارشنبه‌سوری، آئینی از ایران‌ باستان یا رسم ایرانیان در دوران اسلامی

با نگاهی به ریشه‌های آیین چهارشنبه‌سوری نمی‌توان به یک تعریف واحد دست یافت اما چیزی که می‌توان اندیشید آن است که در ایران پیش از اسلام جشنی با عنوان چهارشنبه‌سوری وجود نداشته و این مراسم از ترکیب باورهای ایرانی-عربی در اوایل دوره‌ی تسلط اعراب به ایران بروز نموده است. شاید حساسیت عرب به نحوست چهارشنبه، مخالفت ایرانیان با اعراب فاتح، تقدس آتش نزد ایرانیان، جامعه‌ی کشاورزی ایرانی و تنفر ایشان از زمستان و تعلق خاطر ایرانیان کشاورز به بهار، آشنایی ایرانیان با نامگذاری ایام هفته به سبک اعراب (شنبه، یکشنبه،…) دست به دست هم داد تا جشنی کوچکتر از سده که تنها چون جشن سده، خوشحالی از پایان چله‌ی بزرگ زمستان و پایان سرما برای ایرانیان کشاورز نبود بلکه در کنار این مزیت سه‌شنبه شب منحوس اعراب را هم به نشان دهن‌کجی و اعتراض جشن می‌گرفتند. اگر اینگونه بیندیشیم این جشن یک مبارزه‌ی فرهنگی با فاتحین عرب و یک نیایش به درگاه خدا (مانند سده) بوده است.

منابع

  • بهار، مهرداد. (1345) پژوهشی در اساطیر ایران. تهران. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
  • پورداوود، ابراهیم. (1343) اناهیتا، به کوشش مرتضی گرجی. تهران. انتشارات امیرکبیر.
  • رضایی، عبدالعظیم. (1374) اصل و نسب دین‌های ایران‌باستان. تهران. انتشارات مروی.
  • شیخ صدوق. (1367) من لا يحضره الفقيه، ترجمه غفارى. تهران. نشر صدوق.
  • طالبی، طهماسب. (1377) جشن سده. روزنامه همشهری. سل هفتم. شماره1971. موررخ 24/12/1377
  • فردوسی، ابولقاسم. (1314) شاهنامه، ج1-10. به کوشش سعید نفیسی. تهران
  • کاوه، علی‌محمد. (1373) گاه‌شماری و تاریخ‌گذاری از آغاز تا سرانجام. تهران. نشر بردار.
  • مجلسی، محمدباقر. (1384) حلیة المتقین ج1. قم. انتشارات عصر جوان.
  • محمدی، حسین. (1380) جشن‌های ایران‌باستان. تهران. انتشارات جهاد دانشگاهی تربیت معلم.

پی نوشت:

[1] سور به معنی شادمانی، رنگ سرخ، بارو و شر و بام بلند و حتی دیوار دور شهر آمده است. (دهخدا ذیل کلمه سور)

[2] برای نحوست چهارشنبه نگاه کنید به: مجلسی، محمدباقر. (1384) حلیة المتقین ج1. قم. انتشارات عصر جوان. ص 175 و شیخ صدوق. (1367) من لا يحضره الفقيه، ترجمه غفارى. تهران. نشر صدوق.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *