با استقرار رضاخان بعنوان پادشاه ایران و انقراض سلسله قاجار، مستشاران اروپایی که در یک برنامه همهجانبه به بنیانگذاری دولت و زندگی مدرن به اقتباس از دولتهای متبوع خود در ایران مشغول بودند، علاوه بر پیریزی نظام نوین برای اداره کشور، هرجا که ممکن بود به نمونهسازی روی آوردند تا الگوهای مورد نظر خود را بصورت ملموس به حاکمان محلی نشان دهند تا به همان صورت در سراسر کشور دنبال شود.
از جمله این نمونهسازیها، باغ ملی تهران بود که در سال ۱۳۰۷ در قسمتی از میدان مشق بدست اروپاییان طراحی و ساخته شد. باغملی، نخستین پارک شهری مدرن بود که در ایران برپا میشد تا صرفا فضای تفرج و طبیعتگردی باشد. پیش از آن هیچ پارکی در شهرهای ایران وجود نداشت و تفرج و پیکنیک یا در باغهای حومه شهر انجام میشد یا در باغهای متصل به مکانهای زیارتی داخل شهر.
زیباییشناسی صورت تفرجگاهها نیز برآمده از هنر باغسازی ایرانی با سابقه طولانی آن بود: منظرهسازی اسطورهای با بهرهمندی از سهگانه آب، درخت و چارطاقی در محیطهای طبیعی و باغایرانی در زیارتگاهها و مکانهای مقدس.
گردشگاههای تهران تا ۱۳۰۷ و احداث باغملی بدست اروپاییان، منحصر به همانها بود که گفته شد : امثال آبکرج و امامزادگان عینعلیوزینعلی در بیرون حصار و امامزاده یحیی و باغ پستهبگ در داخل آن.
«این اسم، اندک زمانی است به گوشها آشنا شدهاست. پارسال این وقت باغ ملی نداشتیم و خوشبختانه حالا دارای باغ ملی هستیم. باغ در طهران اطراف شهر زیاد است. باغهای بزرگ و مصفا و پارکهای مجلل و آراسته متعدد موجود است، ولی باغی که درواقع تفرجگاه عمومی باشد و شب و روز محل استفاده و تفریح عامه قرار گیرد وجود نداشت. راستی برای طهران مرکز و پایتخت ایران باستانی ناشایسته است و باورنکردنی بود که باغ ملی نداشته باشد درحالیکه که امروزه در اروپا هر دهکده یک باغ ملی و هر شهر کوچکی چندین باغ ملی و تفرجگاه عمومی دارد. این باغ در قسمت غربی میدان مشق از چندی به اینطرف رسماً دایر شده و از عصر الی پاسی از شب گذشته، صدها مرد و زن در خیابانها و کنار باغچههای پر از گل و ریاحین و ازهار دیده میشوند که ایابا و ذهابا قدم میزنند و گردش میکنند و به تفرج در آنجا اشتغال مییابند. نمیدانم اولیاء بلدیه چه نظریاتی دارند و آیا این باغ ملی را به همین حال میگذارند یا اقناع نشده تکمیل خواهند کرد؟» (روزنامه اطلاعات- ۱۳ مهرماه ۱۳۰۷ شمسی)
باغملی، گونه جدیدی از تفرجگاه بود که اروپاییان به ایران آوردند : چه در کانسپت و چه در زیباییشناسی منظره.
پیش از باغملی، کانسپت تفرجگاهی که صرفا طبیعتگرا باشد، در ایران وجود نداشت. سیاحت با زیارت آمیخته بود و فضاهای شهری نیز با الگویی که امروز ecourbanism نامیده میشود، شکل میگرفت. مرکز محله با آب و درخت کهنسال و مسجد یا حسینیهای در جوار آن، «باشگاه» اهلمحل بود. صورتیابی مرکز محله که نمونهاش را هنوز در ده نیاوران داریم، ادامه شیوه باستانی «پاطوق»های ایرانی بود که فضا با نصب «طوق» بهعنوان عنصر آئینی، حرمت پیدا میکرد.
سنت پیکنیک در زیارتگاهها، که علیرغم تغییرات ناموجه همچنان در فضای آنها برقرار است، از ترکیب سیاحت-زیارت پدید میآمد. آخرهفته به زیارت اهلقبور در حاشیه مکانهای متبرک میرفتند، بساط پهن میکردند و ضمن زیارت و فاتحه، به درختان تاب میبستند و تا غروب با تفریح و شادی در باغهای متصل به زیارتگاهها گردش میکردند. صورت و منظرهپردازی این مکانها به شیوه باغایرانی بود.
احداث باغ ملی دو الگوی جدید به فرهنگ ایران تزریق کرد : تفرجگاهی در شهر که فقط طبیعت دارد و جاذبهاش نمایش تنوع گلها و گیاهان است، و منظرههایی نامانوس با راههای پیچدرپیچ که زیباییشناسی طبیعت وحشی بر آن حاکم است.
این تجربه در اغلب شهرهای ایران تکرار شد و یکی از نمادهای تجدد و مدرنیزه (Modernisé) شدن شهرها باغملی بود که نام خود را نیز از اروپا آورده بود؛ مفهوم باغ در ایران با تامل، شهود و ادراکهستی مرتبط بود و نامهایی چون باغنظر، باغمینو و باغبهجت بر آن میگذاشتند.
در اروپا رویه احداث پارک مدرن شهری، که فقط نمایش گیاه باشد، چند دهه است که برهم خورده است. پارکهای پستمدرن، به سیاق تفرجگاههای سنتی ما، مجموعهای از فعالیتهای شهری هستند که مردم در فضایی طبیعتگرا، فعالیتهای دیگر را دنبال میکنند. پارک لاویلت پاریس یا پارک سیتروئن، مجموعه فعالیتهای فرهنگی و علمی مختلف است که در بستری طبیعتگرا، بدون زیباییشناسی طبیعتوحشی، فضای بزرگ شهری را آفریده که با رویکرد ecourbanism سازگارتر است.
میتوان نتیجه گرفت که باغملی در ایران آغازگر سکولاریزاسیون تفرج بود، رویکردی که در موطن خود چند دهه قبل کنار گذاشته شده و در ایران همچنان دنبال میشود. این رویه موجب شده پارکهای شهری در زمره فضاهای بیدفاع قرار گیرند که نظارت عمومی بر آنها کم است؛ تشکیل یگان ویژه پارکها در نیرویانتظامی گویای وجود بحرانی است که کانسپت مدرنیست پارکسازی سیویل در ایران به ارمغان آورد.
یک پاسخ
ضمن تاييد نتبجه گيري نويسنده محترم اين نکته متذکر مي گردد که رويکردهاي رايج طراحي منظر و پارکهاي شهري در ايران بيشتر به فضاي کالبدي نظر داشته و در عين در نظر گرفتن فضاهايي تکراري و کليشه اي براي انجام فعاليتهاي اجتماعي و فرهنگي، برنامه اي براي آن ارايه نمي دهد. يا به عبارت ديگر پارکهاي شهري فاقد تفکر و مديريت فرهنگي و اجتماعي هستند