در شهرهای ایران از دیرباز تعاملات اجتماعی مردم در جوار ساختارهای طبیعی شکل میگرفته و باعث معنا بخشیدن به منظر شهری میشده است. ساختارهای طبیعی همچون رودخانه، کوه و درخت در ساختار شهر دارای اهمیت بوده و مورد توجه قرار میگرفت. فعالیتهای روزمره مردم همچون خرید و فروش در بازارهای محلی، زیارت بقاع متبرکه در جوار درخت و آب، تفریح و سرگرمی، دورهم جمع شدن و تعاملاتی از این دست در کنار ساختارهای طبیعت مرسوم بود. اعتقادات ایرانیان همواره با احترام به طبیعت و در نظر گرفتن وجوه معناگرایانه آن همراه بوده است. فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی در کنار ساختارهای طبیعی در شهر، منظر خاص آن شهر را در ذهن مردم شکل میداد.
در دوران پهلوی چیرگی فرهنگ غربی بر نوسازی شهری و بکارگیری رویکرد مدرنیستی باعث جداسازی ساختارهای طبیعت از تعاملات اجتماعی شهری شد. فضاهای سبز و پارکهای شهری در آن دوران با توجه به الگوی غربی و عملکرد تفریح و تفرج از فعالیتهای دیگر شهری جدا شد. در صورتی که تا پیش از آن با دیگر عملکردها در شهر درهم تنیده بود و شهروندان درک دیگری از ساختارهای طبیعی در منظر شهر داشتند. اما در این دوران به سنت و پیشینه شهرسازی ایران توجهی نمیشد و همین موضوع گسستی را در ذهنیت مردم نسبت به فضاهای طراحی شده با الگوی غربی ایجاد میکرد.
در سالهای اخیر نیز پروژهای شهری به علت فقدان مدیریت شهری کارآمد و طرحهای بالادستی، به عرصه کوهها تجاوز کرده و ساختمانهایی از آهن و فولاد بر آنها نقش بسته است. بستر رودها تخریب و به بهانه ساخت پارک یا بزرگراه و خیابان با آسفالت و بتن جایگزین شده است. طرح شهرهای معاصر ایران، جایی که بستر طبیعی ارزشمندی وجود دارد و با حفظ آن میتوان به غنای منظر طبیعی شهرهایمان افزود، آن را نابود میکند. اما در جایی دیگر سعی بر ساخت طبیعت مصنوعی در قالب دریاچههای مصنوعی یا چمنکاری بر حاشیه رودخانه دارد تا کمبود ساختارهای طبیعی را در شهر جبران کند. آیا انسان محق است به قصد شهرنشینی و شهرسازی تمامی ذخایر طبیعی ارزشمند قرار گرفته در جغرافیای یک شهر را به ورطه نابودی کشانده و با طرحهای مخرب خود آن را جایگزین کند؟
پایان دادن به این جدال پر تناقض در مواجهه با طبیعت و منظر طبیعی شهرهای امروز ایران، نیازمند بازگشت به رویکردهایی با دیدگاه منظرین و معناگرایانه به شهر است. در غیر این صورت و با ادامه این روند تخریبگر، انسان شهرنشین دیگر تجربه همجواری با طبیعت را در محیط شهری نخواهد داشت. در حالیکه شکلگیری فعالیتهای اجتماعی در کنار ذخایر زیست محیطی، باعث بالا بردن کیفیت زندگی در شهرهاست. به نظر میرسد اصلاح منظر طبیعی شهرهای معاصر نیازمند برنامهریزی برای ساختارهای طبیعی در سطح ملی، منطقهای و محلی است. طرحهایی که اصول خود را از سیاستهای کلان ملی گرفته و با مسئولیتپذیری مدیریت شهری در سطح شهرهای ایران به اجرا درآید تا در سایه استفاده از طبیعت و در قالب طرحهای کلنگر و منظرین به منظور همافزایی عملکردهای مختلف، راه حل بسیاری از مشکلات شهرها، ایجاد منظر طبیعی مطلوب و رونق بخشیدن به تعاملات اجتماعی را محقق سازد.