فضاهای جمعی را شاید بتوان مهمترین رکن شهرِ مطلوب دانست از آن جهت که بستر زندگی شهر و مامن شهروندان است. فضای جمعی پذیرای بحرانها، یادآور خاطرات، پاسدارنده اعتقادات و نقطه آشنای دورهمیهای وقتوبیوقت شهری است. طراحی فضاهای شهر بهنحوی که در بازههای زمانی و مناسبتها، ظرفیت بدل شدن به فضای جمعی را دارا باشند، یک ارزش افزوده به شهر است.
شهرداری تهران بهتازگی لایحهای را به شورای شهر ارائه کرده که حق بهرهبرداری موقت از برخی فضاهای شهری ازجمله پیادهروهای پایتخت را که در بستر طرحهای ناتمام شهری قرار دارند، تا زمان رفع موانع اجرای آن طرح، مجاز میداند و اصطلاحاتی چون «ایجاد فضای جمعی در شهر»، »جذب عابرین بیشتر»، «ایجاد فضای سرزنده و مطلوب»، «تعامل میان افراد»، «بازگرداندن سرزندگی به حیات جمعی» و «افزایش نشاط اجتماعی» را ضمیمه لایحه کرده است. لایحه مذکور البته به مذاق شورای شهر، چندان خوش نیامد. پیشبینی شده بود بهرهبرداری موقت از این فضاها در قالب اجاره به بخش خصوصی جهت استقرار فعالیتهای جاذب مخاطب صورت پذیرد که همین، نخستین دلیل مخالفت شورای شهر با آن است: اگر فضاها به بخش خصوصی واگذار شود [ولو بهصورت استیجاری]، فرآیند رشد متوقف میشود. دلیل دیگر عدم تصویب این لایحه، بیم از «نارضایتی مردم و مخدوش شدن حق به شهر است چرا که پیادهروها جزء اماکن عمومی است.»
اساساً، امکان بدل شدن فضاهای کارکردی شهر ازجمله معابر (سواره یا پیاده)، میادین یا پلها به فضای جمعی، نوعی مداخله زیباییشناسانه در شهر است و نتیجه آن، امکان تجربه مطلوب برای مخاطب است و خود، مولد ارزش زیباییشناسانه برای شهر است. حال، فضاهای شهری که به دلایل فنی، موانع اداری و نقص برنامهریزی، بلاتکلیف ماندهاند، میتوانند بستر مثمری برای تولید این تجربه زیباییشناسانه باشند. تحقق این فرآیند موجب اعتبار و ارتقاء کیفیت استفاده از فضا در ذهن مخاطب خواهد بود. پیادهروهای مشهورترین خیابان جهان، شانزهلیزه در پاریس، طی چند هفته باقی مانده به جشن کریسمس محل استقرار کیوسکهای فروش خوراکی و یادگاری و صنایع دستی بومی و غیربومی میشود و بهزحمت میتوان از میان جمعیت و کیوسکها عبور کرد. اما آورده این تغییر مناسبتی، تولد خاطره جمعی و تجربه فضایی دارای ابعاد زیباییشناسانه است زیرا ارزش هویتی برای فضا خلق شده و یک نماد پدیدار گشته است.
پیادهروها برای بدل شدن به فضای جمعی و کسب اعتبار از تجربه زیباییشناسانه مخاطب، شاید مناسبترینِ فضاهای شهری باشند از این جهت که مخاطب آنها افراد پیاده هستند که بهواسطه تنوع کیفیت حضور (عبور، مکث، نظاره، پرسه، …) و کمیت زمانی، حداکثر تجربه را از فضا کسب میکنند. البته که انتخاب مناسبترین نقاط شهر برای این منظور و برنامه زمانی و محتوایی مربوط به تغییر فضا، شروط لازم برای تحقق هر چه کیفیتمندتر تجربه زیباییشناسانه و تولد فصای جمعی است. متحول شدن پیادهرو از فضای شهری عمومی به فضای جمعی، نه تنها موجب مخدوش شدن حق به شهر نیست بلکه با امکان وقوع تجربه مشترک و تشکیل خاطره جمعی برای تمامی گروههای مخاطب، آن را تقویت میکند.
با این تفاصیل، آیا دلایل شورای شهر تهران برای رد این لایحه قانعکننده است؟! بهنظر میرسد تصمیمگیران شهری ما در دو سطح، دارای دچار ابهام باشند. نخست، در اولویتبندی منافع و مضرات مداخلات: گویی چون در صورت واگذاری موقت فضاها به بخش خصوصی، بیم آن میرود که نتوانند آن را پس بگیرند یا اینکه چون فضا موقتاً کارآمد شده، طرح اصلی که برای آن پیشبینی شده بود فراموش میشود؛ پس مداخله زیباییشناسانه در آن منتفی شود. دوم، در درک روشن و صحیح مفاهیم شهری و شهروند: حق به شهر چیست و ویژگی عمومی بودن پیادهرو یا سایر فضاهای مورد بحث چیست که در صورت مداخله مذکور، مخدوش میشود؟ آیا عمومی بودن فضا و حق شهروندان بر شهر، جز امکان استفاده بهینه آنها از فضای شهری است؟ بدل شدن فضاهای بلاتکلیف یا پیادهروها (یی که از لحاظ مکانیابی و وسعت منطبق بر مداخله باشند) به فضای جمعی با استقرار فعالیتهای متنوع و جاذب گروههای مخاطب، نتیجهای جز تعامل میان افراد و ایجاد سرزندگی و نشاط در زندگی شهری را در پی دارد؟ در صورت تحقق صحیح و همهجانبهنگر این مداخلات، امید آن خواهد رفت که شاهد تولد ارزشهای زیباییشناسانهای در شهر باشیم که منبع اعتباردهی به فضای شهری تهران تلقی شوند. تصاویر ذیل چند نمونه موفق از این دست مداخلات زیباییشناسانه را نشان میدهد.
درباره ما
نظرآنلاین
نظرآنلاین کانال علمی، تحلیلی و انتقادی است که پژوهشکدۀ نظر در زمینۀ رویدادهای هنر، محیط، منظر، شهر، معماری، میراث و گردشگری راه اندازی کرده است.
شماره تماس: 66435985-021
منو