حضور مدیران شهری در تصمیمگیری های خرد تا کلان، موجب تغییر منظر شهری شهرهای معاصر ایرانی شده است. تغییراتی که تاثیر آنها اغلب طولانی مدت و جاری است. تاثیرات مثبت یا منفی این تصمیمات می تواند در خدمت شهر و شهروندان باشد یا گریبان آن را بگیرد. جایگاه مدیر شهری این اجازه را می دهد که برنامه ریزی ها و طرح هایی را در سطوح مختلف تنظیم و تایید کند حتی اگر در مقابل نظر کارشناسی متخصصان یا مخاطب منظر باشد. این اختلاف نظر اغلب ریشه در تقابل منافع دارد. منافع سیاسی، مالی، اجتماعی و گاها سلیقهای.
بر اساس قوانین، حضور مدیران شهری در جایگاههای منتصب، عموما کوتاه مدت و در دوره های چهار ساله صورت می گیرد. مدیر، این بازه زمانی را فرصتی برای ایجاد اسم و رسم و سکوی پرتابی به پست های بالاتر می بیند. نتیجه این نگاه به پروژه هایی ختم می شود که زودبازده و نمایشی است. این «طرح های مقامات پسند»، توجهی به مشکلات اساسی و عمیق شهر و منظر شهر ندارد و در راستای «پروپاگاندای مدیر» و تبلیغ حداکثری جهت کسب آرا است.
این چنین اقدامات که اغلب زمان کافی برای مطالعه و بررسی جوانب امر در آن دیده نمی شود، نه تنها خدمتی برای شهر نیست بلکه، مشکلات اساسی و گرههای کوری برای مدیران پس از خود به جای می گذارد. برنامه های کوتاه مدت و پر بازده در بوق و کرنا با «تبلیغات گسترده و عوام فریب» همراه می شود. نتیجه این روند به کالبدهایی در شهر ختم می شود که منظر شهر را برای همیشه تغییر می دهد. دامنه این تغییرات از نوع گیاهان کاشته شده تا خیابانکشی، نماسازی، پروژه های عمرانی، ابنیه، پارک و … گسترده می شود.
پروژه های عام المنفعهای که بدین ترتیب «به نام مردم، به کام مسئولین» طرح اندازی می شوند، با هجمه بالایی از تبلیغات به دنبال جلب نظر عوام هستند. پروژه بوستان ارتش در محدوده پاسداران تهران در سایت پادگان صفرشش ارتش از نمونه معاملات سوال برانگیز شهرداری تهران در دهه های گذشته است؛ ادعایی که در ظاهر پروژه ای عام المنفعه و در خدمت شهر و مردم است ولی در باطن منفعت شخصی آن می چربد. با ادعای تبدیل یک سایت نظامی بسته به پارک عمومی برای شهروندان، به سوداگری می پردازند. تبلیغات گسترده با تمرکز بر 70 درصد مساحت پادگان صفرشش به مساحت 35 هکتار که به شهرداری واگذار شده است، ذهن را از 30 درصد باقیمانده با مساحت 15 هکتاری و بارگذاری 630 هزار متربعی در آن منحرف می کند. پولی که ارتش از ساخت و ساز 15 هکتار مجهول به دست می آورد از فروش کل پادگان به دست نمی آورد؛ بوستان بزرگ ارتش به جای آنکه پروژه ای برای «مردم و شهر» باشد آزادسازی رقم های کلان بلوکه شده است. اگر شهرداری توانایی تملک همه زمین پادگان را به طور کامل نداشته چرا به جای مسکوت گذاشتن موضوع، قرارداد ترکمنچای بسته است؟!