آیا بومهن برای بلند مرتبه سازی، انتخاب خوبی است؟
در سال 1044 و 1209 دو زلزله مهیب در گسل مشاء ثبت شده است که برای اولی مقیاسی وجود ندارد و اندازه دومی 7.1 ریشتر بوده است. معنای بومهن در فرهنگ لغات فارسی «زلزله» است. وجه تسمیه رودهن هم که در مجاورت بومهن قرار گرفته و در فرهنگ لغات، قریه ای معرفی شده، در جایی ذکر نشده ولی بی تردید بی ربط به «زلزله» نمی تواند باشد. این دو روستا که در حال حاضر کاملا به هم چسبیده اند و شهر های نسبتا بزرگی هم شده اند، نزدیکترین فاصله را تا گسل مشاء دارند. زلزله های بزرگ رخ داده در این منطقه، هم گواهی بر معنای نام این دو شهر است.
از سویی در دو شهر رودهن و بومهن شاهد ساخت و سازهای بی رویه و غیرقانونی از نوع بلند مرتبه هستیم؛ هفت، هشت طبقه یا بلندتر. این در حالیست که هیچ یک از این ساختمانها دارای مجوز این تعداد طبقه نیستند و طبقات اضافی در مرحله اجرای ساختمان، اضافه می شوند. این یعنی سازه و سایر استانداردهای این ساختمانها برای این تعداد طبقه در نظر گرفته نشده است. فهمیدن این نکته که این ساختمانها استانداردهای حداقلی را ندارند کار سختی نیست و نیاز به تخصص آنچنانی ندارد و به نظر نمی رسد این ساختمانها توان تاب آوری زلزله های بزرگ را داشته باشند. متاسفانه میزان تخلفات ساختمانی در این شهر ها بسیار زیاد بوده و به امری رایج تبدیل شده است. نکته مهم دیگر اینجاست که بعضاً این آپارتمانها قیمت پایینی ندارند و اغلب دارای مشعاعات لوکس و یا استخر هستند و نمی توان گفت مردم از سر ناچاری ساکن این آپارتمانها شده اند.
جمعیت بومی این منطقه کم است و بیشتر ساکنین فعلی، مهاجرین هستند. لذا مساله و پرسش اصلی اینجاست که اگر تاریخ و معنای این مناطق برای مهاجرین و ساکنین این آپارتمانها مهم بود، آیا باز هم حاضر به سکونت در ساختمانهای غیراستاندارد در نزدیکترین منطقه به گسل فعال مشاء و مکانی که معنای اسم آن مرتبط با زلزله است، بودند یا خیر؟
سکونت مهاجران در آپارتمانهای با قیمت نسبتا بالای این مناطق، گواهی بر آن است که به دلایل مختلف، تاریخ و معنای مکان، در مکان گزینی محل زندگی ساکنین این مناطق کمرنگ شده است. جدای از خریداران و ساکنان این آپارتمانها، این مساله مغایر با طرح های شهری مصوب این دو شهر است و با مداخله مدیریت شهری این دو شهر صورت می گیرد و اثری از نظارت و کنترل وزارت مسکن به عنوان نهاد مسئول مشاهده نمی شود. به نظر می رسد منافع شخصی و گروهی سبب شده تا مدیریت شهری و مسئولان هم تاریخ و معانی را از یاد ببرند!!!
از سوی دیگر شهر پردیس که در امتداد دو شهر رودهن و بومهن واقع شده، با هدف کاستن از فشار جمعیتی تهران و جلوگیری از گسترش بی رویه آن از طریق جذب بخشی از سرریز جمعیت پایتخت احداث شده است و بر اساس پیش بینی ها قرار است ۶۰۰ هزار نفر را در خود جای دهد. از مسائل و مشکلات این شهر بسیار صحبت شده است؛ از جمله کمبود امکانات فرهنگی، آموزشی و درمانی. اما علیرغم نزدیکی این شهر (۶۰۰ هزارنفری در آینده) به گسل فعال مشاء تا به حال نقدی جدی از این سیاست جمعیتی صورت نگرفته که چرا قرار است این میزان جمعیت در فاصله کمی از گسل فعال مشاء زندگی کنند؟. آیا در مکان گزینی این شهر توجهی به نقشه گسل ها شده است؟ و اینکه چرا بلند مرتبه سازی که به ذات هزینه بالاتری در ساخت و نگهداری، از ساختمان های ۴ یا ۵ طبقه دارند به عنوان الگویی برای بخش بزرگی از مسکن مهر پردیس انتخاب شده؟ اینها همگی در شرایطی اتفاق افتاده اند که مطالعات زمین شناسی بخش اولیه مطالعات مکان یابی و ساخت پروژه های بزرگ هستند.
در انتها ذکر این مطالب جالب است که دکتر مهدی زارع استاد پژوهشگاه زلزله در مصاحبه با دیده بان علم در سال 95 بیان کرده است: « شهر جدید پردیس در فاصله ۱۰ کیلومتری (در حوزه نزدیک) تلاقی دو گسل فعال و مهم در شمال شرق تهران (گسل شمال تهران و گسل مشا) در محل روستای کلان است». همچنین دکتر محسن احتشامی معین آبادی عضو هیات علمی زمین شناسی دانشگاه شهید بهشتی در مقاله ای با عنوان «خطر گسیختگی سطحی در محدوده شهر پردیس، استان تهران» آورده است: یکی از مهمترین خطرات زمین لرزه خطر گسیختگی سطحی گسلها در هنگام زمین لرزه است که تنها راهکار مقابله با آن رعایت حریم گسل است. رعایت حریم گسل همچنان در شهرهای جدید و همچنین بخشهای در حال توسعه در مجاورت کلان شهرها مورد توجه قرار نمیگیرد. بررسیهای صحرایی و دورسنجی در محدوده شهر جدید پردیس، نشان دهنده وجود چندین گسل مهم و فعال در سطح شهر است که ساخت و ساز بر روی آنها صورت گرفته است.