پایگاه تحلیلی - خبری نظرآنلاین

رسانه راهبردی - انتقادی پژوهشکده نظر

چرا کپی برای معماری مفید است؟

چکیده: زین پس در کنار آسمان و ریسمان هایی که برای موجه نشان دادن طرح کپی انجام می دهیم، صادقانه، آثاری که مبنای طراحی بوده اند را فروتنانه ذکر کنیم.

کپی در معماری چه اشکالی دارد؟ از ابتدای شکل گیری مدارس معماری در غرب که بر خلاف آموزش استاد و شاگردی انفرادی، برای نخستین بار تعداد زیادی طراح در کنار هم و همزمان یک پروژه را طراحی کرده اند، این مساله شکل گرفته که کدام طرح بهتر است؟ در سطح اول پاسخگویی به نیاز و کیفیت های عمومی می تواند مبنای قضاوت قرار بگیرد اما در سطح بالاتر بالاخره باید میان گزینه های مختلف دست به انتخاب زد. نتیجه چنین وضعیتی اهمیت پیدا کردن مقوله اصالت است. اصالت در معنای متمایز بودن، پایه ای ترین ارزشی است که آموزش معماری مدرن را از سنتی جدا می کند.

در اوایل شاهنامه، در چهارمین گام توسعه پنجاه ساله، جمشید دیو ها را ( گویا اسرای غیر ایرانی و ملت هایی که بند ایرانیان را پذیرفته بودند)، فرمان داد تا اقدام به آبادانی کنند. ریشه لفظ دیوار نیز اشاره به آن چیزی دارد که دیو با خود آورده است:

بفرمود پس دیو ناپاک را

به آب اندر آمیختن خاک را

هرانچ از گل آمد چو بشناختند

سبک خشک را کالبد ساختند

به سنگ و به گچ دیو دیوار کرد

نخست از برش هندسی کار کرد

چو گرمابه و کاخهای بلند

چو ایوان که باشد پناه از گزند

چرا کپی برای معماری مفید است؟
تصویر 1: تداوم کپی گنبد منجر به شکل گیری یک گونه و تکامل تاریخی آن شده است.

از آن تاریخ آنقدر دیوارها روی دیوارها و در امتداد دیوارها ساخته شده که کسی دیگر در بند یاد و نام دیو نیست. دیگر نمی توان در این باب مجادله کرد که کسی دیوارش را شبیه دیوار دیگری بالا برده، چرا که دیوار مال همه است و مال هیچکس نیست. زمانی که از مسجد ایرانی سخن می گوییم از چه سخن گفته ایم؟ بنایی حیاط دار با گنبدخانه و مناره های زوج که ممکن است از یک تا چند ایوان نیز داشته باشد و همه اینها در زمینه ای فیروزه ای غرق شده است. چه کسی معمار این مسجد است؟ چه کسی مبدع این مسجد است؟ آیا مسجدی را می شناسیم که بتوانیم به وضوح ادعا کنیم تاریخ طراحی مسجد سنتی ایرانی را به پیش و پس از خود تقسیم کرده است؟ چنانکه با حذف آن، ارتباط آثار پیش از آن و پس از آن را با یکدیگر نشناسیم؟ مسجدی اینقدر متفاوت در متن سنت سراغ داریم؟روی هر کدام از این عناصر که دست بگذاریم اما، پیشینه ای مستقل از یکدیگر و گاه طولانی تر از تاریخ مسجدسازی دارند. گنبدخانه کاخ سروستان، ایوان مدائن و میل های مرسوم بین راه، چگونه بر گرد میانسرای تهی کاخ آشور انتظام یافتند؟

دو راهی معمارانه بزرگی وجود دارد که بر سر داشتن سبک شخصی و یا نداشتن آن، همواره طراحان را وسوسه میکند که وقتی به یک معمار، طراحی یک بنا در جداره ای پیوسته از بناهای دیگر پیشنهاد می شود، او خود را امتداد تاریخ خیابان قلمداد می کند یا نقطه تحول و انقلاب؟ آیا در همه چیز باید انقلاب کرد؟ اگر قرار باشد همه خود را رهبر یک انقلاب بشمارند چه؟ آیا می توان اصولاً اعضای چنین جمعیتی را جامعه قلمداد کرد؟ چه برسد که برای آنها بخت موفقیتی متصور بود؟ آیا مساجد تاریخی ایران به واسطه تشابهی که با یکدیگر دارند، نازیبایند؟ نادرست و ناکارآمدند؟ آیا به زعم رضا دانشمیر که پس از مسجد شاه اصفهان، دیگر در معماری مسجد اتفاقی رخ نداده است پس باید اتفاقی را رقم زد، بقیه معماری کسالت آور است؟ آیا معمار مسئول ایجاد اتفاقی منحصر به فرد و تازه است؟ آنقدر تازه که تاریخ را تا بزند؟ آیا تاریخ باید در هر پروژه ای یک بار تا بخورد؟ تاریخی با پیچیدگی های اریگامیک چقدر قابل فهم است؟ چقدر می توان به پیش بینی پذیری یا موانست پذیری آن دل خوش کرد؟ عمر یک معمار و یا عمر طراحی یک اثر نو چقدر فرصت می دهد تا به قدر کافی آزمون و خطا صورت بگیرد و چیزی تراش خورده مانند مسجد ایرانی به نتیجه برسد؟ آیا جز بارها و بارها کپی کردن و آزمودن راهی برای خلق یک گونه و تراش دادن آن در طول تاریخ و عرض جغرافیا وجود دارد؟ انتخاب طبیعی داروینی نیز هر چند با جهش های ژنتیک ظرفیت های تازه می یابد اما کاملاً در مسیر تکثیر و تناسل است که طبیعت می تواند دست به انتخاب بزند. گونه همواره بر فرد ارجحیت دارد و این یگانه راز بقاست. اگر در اثری چیزی از نیکی هست و یا اثری به تمامه نیک به نظر می رسد، اکراه از تکرار آن اثر اقدامی خودخواهانه و ضداجتماع نیست؟ آیا برای حل معمای هویت در معماری معاصر ایران، مانند هر دوره و سبک دیگری در تاریخ معماری، راهی به جز تولید گونه داریم؟ و برای تولید گونه راهی به جز کپی کردن بهترین ها؟ اخلاق کثرت طلب سرمایه داری تا کجا می خواهد داشته ها و یافته های یک جامعه را به مسلخ مصرف ببرد تا از هر مزیتی تنها یکی در ویترین باغ وحشی انسانی باقی بماند؟ به نظر می رسد تامل در باب مفهوم اخلاقی کپی کردن، اگر با دروغ و کتمان منابع الهام و یا برداشت کامل صورت نپذیرفته باشد، امری ضروری به نظر می رسد که می تواند کلید معمای هویت باشد. آن چیزی که در سنت «تضمین»، باعث امتداد ادبیات فارسی از رودکی تا نیما و پس از آن شده است.

لذا این یک پیشنهاد است: زین پس در کنار آسمان و ریسمان هایی که در دیاگرام های معماری برای موجه نشان دادن طرح انجام می دهیم، صادقانه و بی شرمساری، اثر یا آثاری را که مبنای طراحی بوده اند را فروتنانه ذکر کنیم. شاید اخلاق طراحی ما و بازار ما را دیگرگون کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محسن اکبرزاده

محسن اکبرزاده

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت حیدریه
میزان مطالعه مطلب