باغ ویلا سازی در مشهد
در مقالات و یادداشت های متعدد به این مسئله اشاره شده که پارک های عمومی شهر های امروز نتوانسته مفهوم و کاکرد باغ های ایرانی را به بیان امروز تبدیل کند. در واقع به سختی می توان پارکی را یافت که بتواند در عین حفظ مؤلفه های هویتی و فرهنگی باغ ایرانی، بتواند پاسخ امروزی به نیاز های مخاطبانش ارائه دهد.
از سوی دیگر بسیار باغ های تاریخی ارزشمند در شهرها وجود داشته اند که قابلیت تبدیل به باغ های عمومی داشته اند ولی تعریف صحیح و کارکرد امروزی مناسبی برایشان تعریف نشده است. در مشهد مصادیق این بحث در باغ های خواجه ربیع، باغ خونی و باغ ها و کوشک های پادگان تازه تغییر مکان یافته لشگر 77 خراسان قابل مشاهده است. باغ هایی که پتانسیل اولیه شان نادیده گرفته شده و امروز به هیچ عنوان از منظر مناسبی مورد بررسی و عنایت قرار نگرفته اند.
این مقدمه به عنوان پیش پرداختی بر مسئله امروز شهر با عنوان پدیده باغ ویلا سازی در شهر مشهد است. بیایید برای این پدیده به یک تعریف واحد برسیم.
باغ ویلا مکانی است که در محدوده های پیرامونی شهر ساخته می شود و از دو جنبه قابل بررسی است. مکانی که قرار است افراد مقیم در آن آخر هفته ها در محدوده شخصی خود آزادانه تفریحاتی داشته باشند. همینطور مکانی است که افراد به عنوان یک سرمایه مالی به آن نگاه می کنند. نگاهی که همانند حوزه مسکن تعریف اولیه را دچار اختلال کرده است. در واقع ممکن است شما یک محدوده 150 متری را برای خود بخرید و به آن به چشم یک باغ ویلا نگاه داشته باشید.
جایی که نه منظره چشم نوازی دارد و نه منابع آب و سایر امتیازات حائز اهمیتی دارد که بتوان به آن پرداخت. باغی که دیگر حتی درخت هم کمتر می توان در آن یافت. باغ هایی که در دشت های خشک اطراف مشهد ساخته می شود، فارغ از مسائل زیست محیطی و تخریب منظر دشت، فقط یک نکته را به مخاطب خود ارائه می دهد و آن هم آزادی عمل و فرار از محدودیت شهر تعریف شده در شهر. کدام محدودیت ها؟
اعمال نظر های غیر مرتبط از سایر دستگاه های دارای قدرت، ایجاد محدودیت های پی در پی در شهر از جمله محرومیت سازی افراد بد حجاب از خدمات عمومی شهر، ممنونیت استفاده از حمل و نقل پاک (دوچرخه) و سایر ممنوعیت ها که از پی یک نگرش دوگماتیسم نشأت گرفته است. همگی را کنار هم بگذارید، نتیجه چه می شود؟ ما در اینجا افرادی را داریم که همواره به دنبال فرار از شهر هستند در واقع شهروندانی که هر یک محدوده ای آزاد در بیرون از شهر برای خود قرار داده اند.
شهروندانی را داریم که در هیچ مکان عمومی با هم چشم تو چشم نمی شوند و با یکدیگر ارتباط نمی گیرند و هر کس راه خود را می رود. در اینجا تعریف زندگی شهری، شهروندی و هر چیزی که از پس یک عمل جمعی تعریف می شود، از بین می رود. مقصود این یادداشت نیست که در شهر مشهد ما پارک نداریم.
اتفاقا پارک های متعددی در سال های اخیر در شهر ساخته شده ولی نقطه مورد نظر این متن جایی است که تعاریف اولیه مکان هایی مثل خانه، باغ، کوچه و محله امروز به ندرت قابل دستیابی است.
یک پاسخ
سنت منظره پردازی در ایران به کلی منقطع شده
و به نظر میاد در بین عموم هم رغبتی براش وجود نداره
آگاهی بخشی هر چه بیشتر میتونه کمک کننده باشه به این موضوعات