در سالهای اخیر شاهد نصب و حذف هنرهای شهری به ویژه مجسمههای شهری از سطح شهر تهران بودهایم. گویی این روند تبدیل به یک عادت برای فضای شهری شده است. برای هر شهروندی اتفاق افتاده که مجسمهای را چند وقتی در مکانی میبیند و سرانجام روزی فرا میرسد – که بعضاً خیلی هم به درازا نمیکشد – به دلایلی شاید عمرانی، سلیقهای و حتی زیباییشناسانه اثر از نظرها ناپدید میشود. بعدها یا دیگر اثری در مکان سابق وجود ندارد، یا با اثر دیگری جایگزین شده و یا اصلاً نشانی از جایش نیست. در اکثر موارد مخاطبان به ویژه شهروندان عام یا متوجه چنین دگرگونیهایی نیستند یا این جابهجاییها برایشان فاقد اهمیت است. به نظر میرسد بیاهمیتی نصب و حذف آثار نزد شهروندان، سلب هرگونه واکنش مثبت و منفی و همچنین عادت شهروندان به این اقدامات، آنها را با انفعال و خنثیبودگی نسبت به فضای شهری مواجه ساخته است.
به نظر میرسد یکی از دلایل این انفعال عدم اطلاعرسانی به شهروندان از نصب یا حتی حذف آثار و به تبع عدم اهمیت به حق شهروندان از دانستن چرایی و چگونگی تغییرات فضای پیرامونی آنها باشد.
برگزاری مراسم پردهبرداری یا به اصطلاح رایج آن در گذشته «آیین گشایش» برای انواع مجسمههای شهری میتواند به عنوان یک اقدام اولیه در جلب توجه عموم مردم به تغییرات فضای شهری مؤثر باشد و نگاه منفعلانۀ ساکنین و مخاطبین فضای شهری را نسبت به فضای زیست پیرامون خود تغییر دهد و کمک کند تا خود را جزئی مؤثر از یک کل برشمارند. اگر بپذیریم مخاطب هنر شهری، جامعة شهروندان را دربرمیگیرد و اساس حضور هنر در فضای عمومی، برخورداری از گسترة وسیع مخاطبان و به تبع آن تأثیرگذاری حداکثری اثر است، لذا بیاطلاعی شهروندان به ویژه مخاطبان عام از نصب و همچنین دلایل حذف آثار، بیتوجهی و انفعال آنها را به همراه خواهد داشت که نه تنها در طول زمان حس تعلقی را شکل نمیدهد، که عواقب ناگواری چون وندالیسم و تخریب آثار را نیز رقم میزند.
بنابراین اطلاعرسانی به شهروندان از نصب یک اثر در فضای شهری و تبلیغات برای آن به عنوان مثال در قالب مراسم پردهبرداری شاید بتواند از برخی اقدامات ناگوار جلوگیری کند و حتی مداخلة سلیقهای متولیان را چه در نصب و چه در حذف آثار تا حد زیادی کاهش دهد. علاوه بر این شرکت در مراسم رونمایی یک اثر شهری اتفاقی جمعی میتواند محسوب شود که خاطرهسازی از شهر را در ذهن شهروندان رقم میزند.
البته از این نکته مهم نیز نباید غافل ماند که برگزاری مراسمی چون رونمایی نیازمند حضور و نصب اثر در فضای جمعی است که قابلیت پذیرش فراخواندگان در خود و مشارکت آنان را داشته باشد. بنابراین نصب آثار در فضاهای غیر عمومی و غیرجمعی چون حاشیه بزرگراهها و جداره پلها و حتی میادین امروزی که کارکرد ترافیکی داشته و به عبارت درستتر فلکه هستند، نه تنها از مؤلفهها و کارکردهای هنر شهری برخوردار نمیشوند و صرفاً برای تزئین شهر از آنها بهره میبرند که از ابتداییترین و سادهترین راهکارها برای مشارکت مردم نیز بینصیب میمانند.