هدف این نگاره، نقدی بر سازوکار تبدیل روستا به شهر و به تبع آن آهنگ رشد شهرها به نسبت روستاهای ایران است. زیرا نگارنده تبدیل روستا به شهر را به هر دلیلی به عنوان چالشی در نظام تولیدی روستا میپندارد. تبدیلی که مجوز آن از سوی وزارت کشور صادر و هر از گاهی با تغییر نام تعدادی از روستاهای کشور به شهر موافقت میشود. از جمله این تبدیلها که در بیست و هشتم اسفند ماه هزار و سیصد و نود و شش شمسی به وقوع پیوست، موافقت وزیر کشور در ابلاغیه های جداگانهای، با تبدیل روستاهای چاهورز، مرکز بخش چاهورز شهرستان لامرد و مشکان، مرکز بخش مشکان شهرستان خوشاب به شهر بود (خبرگزاری ایرنا). طبق اطلاعات مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، ایران دارای ۱۰۱۴ شهر در مقایسه با ۳۷۷۸۵ روستا بوده است. این آهنگ فزونی شهر در سالهای بعد نیز ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۹۰ شمار شهرها به ۱۱۳۹ و در سال ۱۳۹۵ به ۱۲۴۵ رسید. این آمار گویای آن است که روستاها از یک طرف به دلیل تبدیلشدن به شهر از سوی وزارت کشور و از طرف دیگر، به دلیل مهاجرتهای سریع ساکنین، خالی از سکنه میشوند.
بر اساس تعریف مرکز آمار ایران، روستا کوچکترین اجتماع بشری که شغل اکثر مردم آن کشاورزی و دامداری و حداکثر تعداد ساکنین آن پنج هزار نفر باشد. این تعریف علاوه بر کشور ایران در دیگر کشورها نیز کاربرد دارد و تنها تفاوت آن در تعداد حداکثر جمعیت آنها است. برای مثال در کشور ژاپن این تعداد ۳۰ هزار نفر و یا در کشور فرانسه این تعداد ۳ هزار نفر بیان شده است. به نظر میرسد این عدد ارتباط مستقیم با تراکم جمعیت کشورها داشته باشد. لذا قسمت دوم این تعریف که این چنین تعداد جمعیت آن را مرزبندی کرده، مبنای درستی در تعریف روستا نیست. زیرا صرفاً داشتن پنج هزار نفر جمعیت، معیار و محکی منطقی برای روستابودن نیست و با تولد یک نفر در این سکونتگاهها، تبدیل روستا به شهر، استدلال قویای به نظر نمیرسد.
از سوی دیگر اگر دلیل پایداری نظام تولیدی روستاها، موجب پایداری زیست در شهرهاست، پس تبدیل آنها به شهر، در دراز مدت موجب اختلال در نظام تولیدی کشور خواهد شد. نباید فراموش کرد که خودکفایی در تولید گندم کشور در طی سالهای اخیر، مدیون زحمات روستانشینانی است که در چرخۀ تولید آن دخالت مستقیم و یا غیرمستقیم داشتهاند.
ضمن اینکه هرچند که شهرها در سیستم مدیریت آن به حمایتهای مادی و معنوی دولتی نیازمند هستند، به همان مقدار نیز، جوامع روستایی با توجه به مقیاس حاکم و سنتیبودن نظام اجتماعی از مدیریت درونی پایدار و خودکفایی برخوردارند. بنابراین به نظر میرسد که تبدیل آنها به شهر مستلزم پرداخت هزینه و عوارض شهرداری در خانوارهای ساکن آنهاست که در دراز مدت بیشتر بروز میکند.
بحث تبدیل روستا به شهر یک امر دو سویه بین ملت و دولت است که بیشتر مواقع، تحت تأثیر زرقوبرق شهریشدن، مردم از دهیاری و یا شورای اسلامی روستا مطالبهگری و بعضاً با وساطت افراد سیاسی، دولت را مجاب به موافقت با آن میکنند. اما حقیقت این است که این مطالبهها بیشتر مواقع فاقد پشتوانۀ علمی بوده و در قالب رقابت با دیگر روستاهای محلی اتفاق میافتد. ضمن اینکه پیدایش شهر مستلزم داشتن برخی ادارات و نهادهای دولتی نظیر شهرداری است که بار مالی سنگینی را به دولت تحمیل میکند. سخن آخر اینکه، اگر روستا محل فعالیت تولیدی است صرفاً با تغییر نام آن به شهر و کارگزاری ادارات و شهرداری و بانک در آن، نمیتوان انتظاری جز دورشدن از نظام تولیدی از آن داشت.