چون در اغلب خیابانها به خودروها اجازۀ پارک میدهد در حالیکه خیابان برای عبور ساخته شده است، نه توقف! شهرداری، زیادهطلبی ماشینداران را نادیده میگیرد و اجازۀ سدمعبر میدهد. گاهی هم با وضع مقررات و نصب تابلو و پارکومتر، معبر را میفروشد و کمترین اعتنایی ندارد «این حق کیست که به فروش میرود؟»، اما با یک دستفروش که مساحتی در حدود یک چهارم تا نصف یک ماشین را اشغال میکند، به اسم انجام وظیفۀ رفع سدمعبر، برخورد شدید میکند.
اگر جوانان بیکار در این وانفسای تحریم و بیکاری، به دستفروشی در دو مترمربع کنار خیابان روی آورند و خریداران کمدرآمد را هم منتفع کنند، شهرداری برای جلوگیری از ضرر واحدهای مجوزدار، کسب بیمجوز اینها را منع میکند.
امامنعی ندارد که خود صدها مغازه و رقیب لاکچری برای کسبه جزء بتراشد. چون اراده شهردار، همان قانون است؛ که خود اینگونه میپندارد.
دستفروشی معلول بحران اقتصادی است و حل آن در حوزۀ مدیریت کالبدی و فضایی شهر ممکن نیست. دستفروشی تبلور واقعیت اقتصادی شهر است که زندگی رسمی و خشک شهر را گرم و پرحرارت میکند و به واقعیت فضا بها میدهد.