نسبت اسلام با خلق آثار هنری، معماری و شهرسازی چیست؟
در کرسیهای نظریه پردازی در شورای انقلاب فرهنگی، نظریهای توسط اساتید حوزه و دانشگاه مورد پذیرش قرار گرفته است. این نظریه مراحل پنجگانهای را برای خلق اثر معماری، مدل مفهومی، ساختار کلی، مراحل، منابع و مبانی آن و ارتباطی که هر کدام از این مراحل با هم دارند، تبیین میکند. پنج مرحلۀ این نظریه، به صورت جبری است.
- مرحله اول «ایده» است: همه انسانها فارغ از هر نوع گرایش و پیشداوری، دارای ایده هستند. در واقع مجموع ادراکات آنها برایشان ایده تولید میکند.
- مرحله دوم «انگیزه» است که از توانایی اختیار انسان ناشی میشود و چون انسان آزاد آفریده شده و دارای اختیار است قادر به انتخاب نیز هست و این یعنی همان انگیزه.
- مرحله سوم «روش و سبک» است. ایده، انگیزه و روش با هم رابطه علت و معلولی و طولی دارند.
- مرحله چهارم «اثر هنری» (اثر کالبدی معماری و شهرسازی) است.
- مرحله پنجم هم «تاثیر» است بر مخاطب.
بنابراین مرحله اول میشود شناخت عالم و آدم و تبیین نیازهای انسان و زیبایی شناسی، مرحله دوم، انگیزۀ اختیاری انسان، مرحله سوم، سبک هنری است که باید دید آیا اسلام اصول یا معیاری برای شهرسازی دارد یا خیر، مرجلۀ چهارم اثر کالبدیای که وجود میآید و نهایتاً اثری که روی مخاطب دارد.
این نظریه، نظریه اکتشافی است و توسط ما به وجود نیامده است، بلکه ما آن را کشف کردهایم. اسلام از قدیم سه موضوع اساسی داشته است. اول اعتقادات، یعنی باید دید یافتههای ما حقیقی است یا تخیلی و توهمی؟ دوم احکام که متشکل از بایدها و نبایدها است (پنج موضوع حلال، حرام، مستحب، مباح و مکروه در مرحله دوم یعنی احکام اسلامی مطرح است).
در اینجا مباحث طبقهبندی موضوعی است و مساله این است که معمار و شهرساز چگونه با این موضوعات برخورد میکند. برای مثال تراکم فروشی یک امر حرام است یا رعایتنکردن سرانهها، متراکم سازی و انبوهسازی حرام است. اسلام در این سه مرحله هم دارای مبانی و هم دارای منابع است. و در نهایت روش، «اخلاق» است. اخلاق یعنی چگونه آن حقایق و بایدها و نبایدها را با توجه به شرایط محیطی اعمال کنیم و چگونه عمل کنیم که ایده آلها با مصلحتها و واقعیتها تضاد ایجاد نکند.
شهید مطهری میگوید اسلام تنها مکتبی است که ایدالیسم و رئالیسم را با هم جمع کرده است. به این صورت که در مرحله نظر، ایدالیسم و در مرحله عمل، رئالیسم و واقعگرایانه عمل کرده است. پیامبر میفرماید علم حقیقی دارای سه مرحله است اول آیه محکمه، یعنی ادراکات داوری شده که در آن یک گزاره درست است و هیچ مکتب بشری جز ادیان الهی نمیتواند جامع و مانع به این علم بپردازد. دوم فریضۀ عادله، به این معنی که عدالت همهجا برقرار و هر چیز در جهان بر جای خود است؛ روح به جای خود جسم به جای خود. جهان بر پایه عدالت بنا شده است. سوم سنت قائمه یعنی همین اصول و روش. که این سه مرحله در طول هم هستند و مراحل بعدی را به عنوان فضل معرفی کردند که به معنی همان استعداد است.
در حوزه زیباییشناسی در اسلام، اصول ثابت داریم. اصول ثابت، صفات الهی هستند. در واقع مبنای زیبایی شناسی ما یکصد صفت الهی است. چه کسی میتواند بگوید برای عالی بودن، محکم بودن، خلاق بودن بد است؟ این صفات الهی ثابت، فرازمانی و فرامکانی است. در نگاه داروینیستی که انسان حیوان است، شرایط مکانی و زمانی متغیر، متکثر و وابسته است. اما دیدگاه همۀ پیامبران از جمله اسلام این است که انسان دارای دو بعد است، یک بعد روحانی و یک بعد جسمانی یا همان بعد حیوانی. هر انسانی در بعد روحانی خود، دارای صفات الهی است و به سوی صفات الهی متمایل است.
در تحقیقی برای وزارت راهئ شهرسازی، تحققپذیری معماری و شهرسازی ایرانی و اسلامی با تاکید بر هویت در شهرهای جدید را مورد بررسی قرار دادیم. در ادبیات موضوع به این رسیدیم که یکی از نظریات برجستهای که میتواند برای آسیبشناسی وضع موجود ما مفید باشد نظریه رد و تکمیل است. این نطریه به دنبال حل دو مشکل است: 1- ترافیک و بحران محیط زیست و استرسها و بیماریهایی که از تقاطع پیاده و سواره به وجود میآید و 2- مساله ایجاد و تقویت تعاملات فرهنگی و اجتماعی در محلات جدید.
نظریۀ رد و تکمیل میگوید اگر ما خدمات یک واحد همسایگی را در خودش تأمین کنیم و ترافیک آن نیز کمربندی باشد، خدمات فصلی را خطی یا متمرکز پیشبینی میکنیم و با یک زیرگذر و روگذر میتوانیم آن را کنترل کنیم، سواره و پیاده از هم جدا میشوند، قدرت سواره از بین میرود، محله زیباسازی میشود، پیادهروی شایع میشود و خطر تصادف به پایینترین حالت میرسد. در اینجا مساحتی را یک کودک یا معلول بتواند به راحتی بدون خطر تصادف آن را طی کند با محوریت دبستان، یک دایره به شعاع 400 متر در نظر گرفتهاند. در اسلام 1400 سال پیش واحد همسایگی را از نظر مساحت فاصله چهل خانه تا مسجد تعریف کردند یعنی باز همان فاصله 400 متری را داریم با این تفاوت که در اسلام با محوریت مسجد در نظر گرفته شده بوده است که برای شهر اسلامی دارای تعاملات اجتماعی چندین برابر است.
دیدگاه اسلامی دیدگاهی جهانی است. اسلام قبول دارد که در عالم همه چیز وابسته است به شرایط زمانی و مکانی. عالم، عالم تکثر است، مصداق باید کاملاً خلاقانه باشد اما اصول ثابت است. ساختار یکی است، مصداقها باید خلاقانه و وابسته به شرایط محیطی و وابسته به مخاطب تغییر کند. سبک شهرسازی اسلام بین المللی است. هر کس در هرجایی با هر ملیت و مذهبی کار علمی و درست انجام دهد، کار اسلامی انجام داده است.
* برگرفته از همایش «اسلام و شهر: خوانشهای متفاوت از یک مفهوم».