یکی از پرسش های بنیادین در میان طراحان و برنامه ریزان شهری پاسخ به این سوال است که شکل شهر چیست؟ و هنگامی که صحبت از یک شهر می شود دقیقا کدام اجزا و عناصر در شکل آن مد نظر می باشد؟. در این بین، به نظر می آید که «ساختار شهر» به عنوان یکی از مهمترین مفاهیم در چگونگی شکل گیری شهرها از اهمیت ویژه ای در ادبیات شهرسازی برخوردار است و تبیین مفاهیم «ساختار» توانسته است در شکل شناسی شهرها اقدامی مهم به شمار آید. لذا، این نگارش سعی بر آن دارد که تاثیر صنعت را بر ساختار فضایی وکالبدی شهر نفتی آبادان که از اولین شهرهای نوترکیب در اوایل قرن بیستم می باشد مورد ارزیابی قرار دهد. شهری که توانست به واسطه صنعت و تکنولوژی به ساختاری متفاوت نسبت به ساختار شهرهای غیرصنعتی همجوار خود دست یابد و تحت تاثیر طراحی شهرسازان فرنگی، شکلی مدرن و نو در ترکیب بین اجزا شهر به خود گیرد.
با توجه به تعاریف، اگر ساختار شهر را حاصل همنشینی اجزای عینی آن به مانند حصار، بازار و… محلات در راستای دستیابی به مفاهیم ذهنی به مانند مرکزیت، سلسله مراتب، خوانایی و… بدانیم، در ساختار شهر صنعتی آبادان با دو پدیده عینی مواجهایم. نخست: عناصر صنعتی به مانند پالایشگاه با طول عمر زیاد (دیرپا) که عاملی مهم در شکل گیری کلیت شهر به حساب می آیند و دوم: عناصر غیرصنعتی به مانند محله ها، بلوکها، خانه ها و شریان هایی برای فعالیت های روزانه با طول عمر کوتاه تر که توان بازنگری و تغییر را دارند. در سال های نخست برنامه ریزی شهری آبادان، عنصر پالایشگاه و ملحقات صنعتی آن به مانند تانکرها، مخازن و لوله ها تاثیر عمده در ساختار شهر آبادان داشته اند. به طوری که پالایشگاه توانست با مرکزیت خود، سه شاخص اصلی در استخوان بندی شهر ایجاد نماید که این سه شاخصه مبنای شکل گیری ساختار شهر آبادان را تشکیل داده است.
شاخص اول با ویژگی «هندسی»، پالایشگاه به عنوان یک ابر سازه با همیاری لوله ها و خطوط انتقال، تولید کننده یک ساختار خطی قابل گسترش در اطراف خود شدند. لولهها، به عنوان شاهرگ مهم در انتقال صنعت نفت به پالایشگاه، نقشی تاثیرگذار در شکل گیری گذرها و مسیرهای ارتباطی داشتند و توانستند در هندسه شهر که شامل ابعاد، اندازه و مکانیابی محلات مسکونی می باشد عاملی مهم به حساب آیند. شاخص دوم با ویژگی «موضوعی» در ساختار شهر صنعتی مورد ارزیابی قرار می گیرد. در شهرهای صنعتی، سیاست بر موضوعاتی چون اقتصاد و فرهنگ تاثیرگذار بوده و در هم افزایی عناصر شهری در ابتدا نگاهی حکومتی و دستوری داشته است که می توان از آن به عنوان یک ساختار برونزا نیز یاد کرد.
چنانچه به نظر می رسد ساختارشهرهای غیرصنعتی، ساختاری درونزا است و اقتصاد در همنشینی با عناصر شهری عامل مهم به شمار می آید که در روند شکل گیری شهر بر مسائل فرهنگی و سیاسی شهروندان اثرگذار است. شاخص سوم ویژگی «تفکیک کالبدی» عناصر است. نظام طراحی شهر آبادان، نظامی است سلسله مراتبی که از شکل گیری محلات مسکونی و مکانهای تفریحی، رفاهی، درمانی و آموزشی بر اساس مسائل شغلی، قومی و نژادی شکل گرفته و این وجه تمایز در مجاورت عناصر کالبدی و عملکردی شهر آبادان باعث ساختاری بسیار متفاوت شده است.
این ویژگی ها نشان می دهد نقش پالایشگاه و عناصر صنعتی در مرکزیت داشتن ساختار شهر به مثابه واحدهای سازنده در ارتباط متقابل و تعامل با سایر عناصر شهر قرار گرفته و در ترکیب اجزا و روابط بین آنها در متن یک شهر تنیده شده اند. حال آنکه در سایر شهرهای نفتی خوزستان به مانند اهواز، ماهشهر و… محلات و شهرک های نفتی به عنوان عنصری مستقل جدای از صنعت، مکانیابی شده و در ترکیب با ساختار شهر به مانند لکه ای ناهمگون می باشند. لذا در شکل شهر آبادان، عنصر صنعت، تعیین کننده ساختار شهر می باشد و مقتضیات صنعت مسبب همنشینی اجزا و شکل گیری ساختار فضایی کالبدی منسجم شهر شده است.