جدایی حرم و شهر عامل تضعیف شهر
علت جدایی حرم و شهر چیست؟، ایجاد و توسعه مرزهای بین حرم و شهر چگونه باعث تضعیف شهر می شود؟
بروز مسایل و مشکلات در بافت مرکزی شهر مشهد را می توان به دو عامل اصلی نسبت داد.
نخست: مداخلات و اقدامات صورت گرفته در بافت پیرامونی حرم به واسطه طرح های توسعه شهری در پاسخ به نیازهای مدرن بوجود آمده از 50 سال گذشته تاکنون.
دوم: ایجاد مرز و گسترش ابعاد فیزیکی (حجیم شدن) فضاهای مرتبط با حرم مطهر در برابر شهر؛ به عبارت بهتر، جدایی حرم از شهر. بخش زیادی از مطالعات، آسیب شناسی ها، نقد و بررسی های صورت گرفته حول بافت مرکزی شهر مشهد، نازل به مورد نخست بوده و بسامد مطالعات، انتقادات و تحلیل ها نسبت به مورد دوم علیرغم اهمیت بیشتر، به دلایل مختلف کمتر بوده است.
مرکز در سازمان فضایی هر شهر مهمترین عنصر تلقی می شود. بطوری که تقویت یا تضعیف آن بر کل شهر تسری پیدا خواهد کرد. یکی از معیارهای مرکز بودن در یک شهر مرکزیت اجتماعی و مدنی است. کانونی که تنوع مطلوبی از انواع گونه های اجتماعی در آن یافت می شود و مردم خود را در آن شریک و سهیم می پندارند. حرم مطهر همواره در طول تاریخ تا قبل از مداخلات نیم قرن اخیر به عنوان مرکز در کلیت شهر مشهد ایفای نقش کرده است.
مطالعات تاریخی و بررسی های جامعه شناسی نشان می دهد، گروه های سیاسی و اجتماعی به منظور ایجاد تسلط بر جامعه همواره به دنبال استیلای قدرت در مرکز شهرها بوده اند. این امر در مرکزیت شهر مشهد به دلیل تجمع قدرت و ثروت بیش از دیگر شهرها بروز و ظهور یافته است. در دوره پس از انقلاب اسلامی نیز به وضوح می توان این تلاش حکومت را خوانش کرد.
همانگونه که خالی شدن بافت پیرامونی حرم از ساکنان و شهروندان ریشه بروز بسیاری از معضلات اجتماعی است، تک قطبی شدن مرکز (حرم مطهر) و غلبه نگاه سیاسی در دوره حاضر بر مدیریت امور، به تدریج به ایجاد شکاف اجتماعی و در نتیجه تقابل نیروهای اجتماعی و حکومتی در مشهد شده است که بروز آن را می توان در ایجاد مراکز جدید مدنی در شهر مشاهده کرد.
در واقع تا قبل از رفتارها و کنش های یک جانبه گرایانه، حرم مطهر یه عنوان مرکز در نقاط عطف تاریخی همواره محل تجمعات، تظاهرات و اعتراضات مدنی مردم مشهد بود. اما در سال های اخیر تنها شاهد تجمعات مذهبی- حکومتی در این محدوده بوده وتجمعات سیاسی و اجتماعی اعتراضی در مراکز جدید شهر (احمد آباد – وکیل آباد) مشاهده می شود. این واقعه نشان دهنده جداشدن مرکز مذهبی از مرکز مدنی و به وضوح نماینده شکاف اجتماعی بوجود آمده در شهر است.
جدایی حرم از شهر را را می توان یکی از نتایج غلبه این نگاه دانست. حرم مطهر و بافت پیرامونی آن که تا پیش از این به عنوان مرکز، جایگاه تمامی اقشار و سلایق اجتماعی بوده است، بواسطه تصمیمات و اقدامات اقدارگرایانه ای همچون توسعه بی رویه مرزها و حجیم سازی کالبدی حرم با هدف نمایش سیاسی و اقتصادی (مقصودی، 1400) از شهر جدا شده و با گرفتن قدرت از نیروهای اجتماعی به نفع نیروهای حاکمیتی، اعتبار و حیثیت خود را به عنوان «مرکز شهر» را تا حد زیادی از دست داده است.
این کنش جامعه را می توان از دیدگاه های گوناگون مورد مداقه قرار داد و بی شک عوامل متعددی در وقوع آن نقش داشته است. از دیدگاه کل نگر، مداخلات صورت گرفته در منظر شهری محدوده حرم مطهر، به تدریج موجب تغییر ادراکات مردم از این محدوده گردیده و فهم شهروندان را نسبت به نقش و جایگاه آن در شهر دستخوش تغییر کرده که نتیجه منجر به ایجاد مراکز جدید و ایجاد شهر چند هسته ای شده است.
این در حالی است که شهریت شهر مشهد و هویت آن به وجود و اعتبار این مرکز (حرم مطهر) وابسته است. بنابر این به میزانی که بتوان اعتبار از دست رفته این مرکز را به آن باز گرداند می توان به ارتقا هویت شهر نیز امیدوار بود.
- مقصودی، امین. (1400).چرا مناظر مذهبی ما در حال حجیم شدن هستند؟ . تاریخ مراجعه: 1400/11/13. قابل دسترس در nazaronline.ir.