الف_تعدد اهداف
من بهداشت را درست می کنم، روشنایی معابر را بهبود می بخشم، سرانه فضای سبز را افزایش می دهم، گردشگری را توسعه می دهم، تعداد کارمندان شهرداری را کم می کنم، فساد را از بین می برم، به مدارس کمک می کنم، تابلو های شهر را سامان می دهم، و چه و چه. خلاصه همه اقدامات خوب، هدف من است.
شنیدن این حرفها در ادبیات اغلب نامزدهای انتخاباتی کشور، برایمان امری ملوس و عادی است چه ایرادی دارد؟
کارشناسان و اساتید، تعدد هدف، را بی هدفی و فراوانی هدف را سردرگمی می دانند. همانگونه که اگر کسی، همزمان بخواهد نفر اول کنکور شود و دور دنیا را هم بگردد و به قهرمانی در رشته وزنه برداری هم برسد و ….. طبیعتا نمی تواند و به قول قدیمی ها تمثال کسی است که سودای برداشتن چند هندوانه با یک دست را دارد.
عرفایی چون ابوسعید نیز، شرط رسیدن به معشوق را اینگونه بیان کرده اند که:
ای نه دله ی ده دله دل یک دله کن
گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن
حال سوال اینجاست که چرا اهداف باید محدود باشد و زیاد بودن اهداف چه ایرادی دارد؟
به خاطر اینکه اعتبارات محدود و منابع، مشخص است. تعیین اهداف متعدد در مدیریت و برنامه ریزی، در مقام مقایسه، به این معنی است که فرمانده، جبهه اصلی را تشخیص نداده و امکانات و سربازان خودش را به همه طرف پراکنده است. به بیان دیگر، مدیر و برنامه ریزی که اهداف فراوان تعیین می کند همچون تیر اندازی است که شمار تیر ها و توان خودش را ندارد و به همه طرف شلیک می کند، بدون اینکه بداند چشم اسفندیار و پاشنه آشیل دشمن کجاست.
ب- گزاره های همیشه درست
نوع دیگری از تبلیغات انتخاباتی، بیان گزاره هایی همیشه درست است.
شعارهایی از قبیل شهر ما باید خوب باشد، من راستگو صادق خواهم بود، من پرکار خواهم بود. وضع ما باید، بهتر از این باشد، را می توان در قالب گزاره های همیشه درست، دسته بندی نمود.
این نوع تبلیغات هدفشان این است که محدوده بی خطر و غیر قابل ارزیابی را برای نامزدهای انتخابات فراهم کند و او را از تیر رس منتقدان دور نگه دارد. نامزدهای انتخاباتی که از این نوع تبلیغات استفاده می کنند در اصل، حرف و راهکار مهمی در چنته ندارند و می خواهند از شکل گیری بحث های کارشناسی عمیق و رو شدن دست خالی خودشان جلو گیری کنند.
بنابراین، اگر انتخابات را فرصت مغتنمی برای بیان اولویت ها و مشکلات جامعه بدانیم، باید بدانیم که این نوع شعارها، سیاست افراد بی برنامه است تا در تیررس منتقدان قرار نگیرند.
اراِیه گزاره های همیشه درست و کلی در تبلیغات انتخاباتی، حاکی از نا آشنایی کاندیدا با مسوولیت پیش رویش است و در نظر دارد از بحث های کارشناسی فرار کند. در نقطه مقابل تعیین هدف های مشخص و محدود، بدین معنی است که کاندیدا مهمترین تهدیدات و مشکلات پیش روی مسئولیتش را تشخیص داده است و می داند با امکاناتی که در اختیار دارد موثر ترین و مفید ترین اقدام ممکن چیست.
هدفهای محدود و مشخص، امکان نقد و بررسی را نیز برای کارشناسان فراهم می کند و نامزدهای انتخاباتی را در معرض بحث های منتقدان، قرار می دهد.