آیا ادارک چند حسی منظر می تواند به عنوان اهرمی برای بهبود کیفیت محیط زندگی شهری به ویژه در داخل محلات باشد؟
در رابطه با توسعه محلات ابعاد گوناگونی وجود دارد. این نوشتار به بعد منظر محلات پرداخته و آن را از دیدگاه چندحسی بودن منظر مورد نقد و بررسی قرار داده است. توسعه بی رویه و بدون برنامه ریزی در شهرهای کنونی، ساختار سنتی محلات را از بین برده است. محلاتی که در گذشته با وجود عناصر طبیعی در کنار سکونت دارای مناظر چندحسی غنی بودند و منجر به احساس تعلق بیشتر ساکنین به محلات خود می شدند.
منظر حسی محلات در کلان شهرهایی همچون تهران دچار بی هویتی شده است. محلاتی که در قالب توسعه، ارزش های طبیعی را تخریب می کند، نه تنها منظر بصری بلکه منظر صوتی، بویایی و لمسی حاصل از طبیعت را از بین می برد و آرامش محله را از ساکنین می گیرد. هنگامی که همه حواس انسان در فرآیند ادراک محیطی دخیل می شود به غنای ادراک می افزاید. اما این وظیفه مدیران، طراحان شهری و معماران منظر است که به کیفیت آنچه که شهروندان در محیط شهر ادراک می کنند بیافزایند.
منظر «بخشی از سرزمین است که توسط مردم ادراک می شود، بنابراین شخصیت آن ناشی از ترکیب ویژگی های طبیعی و/یا انسانی است». (تعریف کنوانسیون اروپایی منظر، 2000) چندحسی بودن منظر مانند سیستمی درک می شود که گزارشات حسی فرد یا گروهی از افراد بطور مشترک با فضای زندگی آنها می سازد. در ابتدا حس بینایی برای ارتباط با محیط درگیر می شود و درک فضا از طریق تجربه بصری صورت می گیرد، حس شنوایی که حضور یا عدم حضور دیگری را در فضا تایید می کند و همچنین آرامش حاصل از صدای طبیعت را درک می کند.
حس لامسه که گزارشی لمسی از کشف این طبیعی بودن را تحلیل می کند، همچنین تحریک غیرفعال بدن توسط عوامل محیطی همچون باد، خورشید و باران را باعث می شود. در رابطه با حس بویایی، به واسطه تنفس منظر بویایی جنبه ای اجتناب ناپذیر از ادراک فضاست. در نهایت، حس چشایی به عنوان محصول فعالیت های مشترک بین طبیعت و تولید کنندگان کشاورزی با ذائقه شهری و ترکیبات فرهنگی است که ادراک منظر چشایی را باعث می شود.
فراتر از سلسله مراتب حسی که ممکن است از موردی به مورد دیگر متفاوت باشد، مناظر ارائه دهنده نشانگرهای مشترکی هستند، و این موضوع در مورد محلات از نظر جامعه شناختی و فضایی بسیار متفاوت است.
این نشانگرها بیشتر به حس شنوایی، بویایی و لامسه مربوط می شوند: مثلا عدم حضور یا وجود محدود ترافیک اتومبیل، اما مهمتر از آن حضور صدای کودکان و آواز پرندگان در محیط، حضور بصری و صوتی آب در اشکال مختلف، حس بویایی و لامسه مرتبط با پوشش گیاهی و مواردی از این دست می باشد. بنابراین این در بر گرفتن طبیعت در اصطلاحات منظرین، شهرنشینی خاص همگام با اقدمات آن را می طلبد. تقویت مولفه هایی که ادراک چندحسی فضا را در پی دارد، نیازمند برنامه ریزی مدون در برنامه های توسعه شهری است.
محلات اکولوژیک راهبردی برای ایجاد منظر چندحسی
منظر مانند یک سیستم ارتباطی بین انسان با سرزمین و مکان زندگی عمل می کند. فارغ از معماری محلی، چندحسی بودن منظر ویژگی قابل توجهی است که اغلب توسط سبزینگی بیان می شود اما حضور آب و حیوانات در مجاورت فضای زیستی نیز دارای اهمیت است. عناصر مهمی چون گیاه، حضور آب، پرندگان و حیوانات در فضای زیستن حواس انسان را به گونه ای دیگر در فعالیت های روزانه با خود همراه می کند. فعالیت هایی همچون؛ دیدارها، ملاقات و صرف غذا با دوستان، گردش و پرسه زدن در محله، رویدادهای فرهنگی در ترکیب با طبیعت و دیگر فعالیت های مرتبط با حرکت در فضا، مانند ورزش، پیاده روی و غیره در قالب محلات اکولوژیک می تواند در معنا دادن به فضاهای زندگی شهری کمک کند.
بنابراین ایجاد رویکردهای چندحسی باعث عمق تجربه محیط زیستی ساکنان در محلات اکولوژیک می شود. محلاتی که باید بر روی عملکردهای مختلف و زیرساخت های شهری از جمله؛ ساکنان، فروشگاه ها، فضاهای تجمع، فضاهای عمومی و مکان های فعالیت تمرکز کنند.
این محلات می توانند در محدوده های بازآفرینی شهری در سایت های قدیمی باشند. حفظ بناهای ارزشمند این گونه سایت ها با مرمت و تغییر کاربری نقطه کانونی موثری برای شکل گیری محلات اکولوژیک است. تقویت هویت معماری و یادمانی منطقه، الهام گرفتن از تاریخ و ارزش های سرزمین، سرمایه گذاری مجدد و تقویت کردن ساختمان های قدیمی برای ساخت یک پروژه منسجم در محلات اکولوژیک حائز اهمیت است.
در نمونه های موفق دنیا پارک هایی با شاخص های اکولوژیک به منظور حفظ تنوع زیستی، فعالیت های کشاورزی کوچک مقیاس و ترویج رویکردهای مشارکتی به عنوان نقاط شاخص این محلات در نظر گرفته شده است. هریک از این مولفه های حسی می تواند هویت خاصی را برای جامعه محلی ایجاد کند و تداوم آن خاطره جمعی ساکنین را می سازد.
به نظر می رسد تجزیه و تحلیل چندحسی، مانند یک فرصتی است برای اینکه منظر را با بکارگیری حرفه هایی همچون اکولوژی منظر و میانجیگری رویکرد منظرین به یک عینیت واقعی و ابزاری برای مداخله سرزمینی تبدیل کند. منظر توسط پیچیدگی آن به ابزاری که در ارتباط با بازتاب جهانی است، تبدیل شده است، در حالیکه باید آن را به عنوان ابزار ساخت و ساز برای تحقیق و بررسی توسعه پایدار و همچنین در راستای افزایش کیفیت زندگی شهری در نظر گرفت.
به طور قطع این یک پاسخ احتمالی به تقاضای رفاه در محیط شهری است که بایستی ورای تنها نقش دکوراتیو آن از مصرف بصری در نظر گرفته شود و به عنوان یک سیاست گذاری در برنامه ریزی ها و ساخت و ساز محیط شهری جایگاه اصلی خود را پیدا کند.
برنامه های توسعه در شهرهای معاصر، منظر محلات مختلف را بسوی یکسان سازی پیش می برد. اما محلات اکولوژیک روشی جدید برای بودن در جهان ارائه می دهند. ایجاد محلاتی منحصر به فرد با توجه به زمینه برآمده از آن و با احترام به طبیعت که رویکرد چندحسی منظر را در خود مستتر دارد.
منابع:
- Faburel, Guillaume, et al. “Le paysage (multisensoriel) dans la qualité de l’environnement urbain. Rôle du bien-être et poids des valeurs dans l’habiter des éco-quartiers.” Méditerranée. Revue géographique des pays méditerranéens / Journal of Mediterranean geography, no. 123, Dec. 2014, pp. 109–19, doi:10.4000/mediterranee.7446.
- Faburel, Guillaume. “Les éco-quartiers comme construction infrapolitique d’un habiter ?. Expériences sensibles et paysagères, modes de vie et valeurs socio-environnementales.” Développement durable et territoires. Économie, géographie, politique, droit, sociologie, no. Vol. 6, n°2, Vol. 6, n°2, Réseau « Développement durable et territoires fragiles », Sept. 2015.openedition.org,doi:10.4000/developpementdurable.10978.