از ذوالفقاری تا باوارده؛ نگاهی به بافت شهری آبادان
بافت شهری آبادان به عنوان یکی از شهرهای صنعتی که در سال های آغازین استخراج نفت در ایران به عنوان شهری پیشتاز در خدمات و رفاه محسوب می شد، در دوران پس از جنگ تحمیلی و عصر حاضر در چه وضعیتی به سر می برد؟
آبادان که روزگاری شهره بود به چیدمان مدرن شهری، خیابانهای مسطح و کوچه های منظم، پس از جنگ تحمیلی ضربات مهلک و زیان های قابل توجهی از ناحیه فقدان مدیریت شهری دریافت کرد که این سوء مدیریت ها امروزه پس از اینکه غالب شهرهای کشور پس از اتمام عملیات های عمرانی و ایجاد خدمات اولیه شهری همچون مسطح سازی کوچه ها، خیابان ها و اماکن رفاهی در اندیشه ایجاد سایر امور مربوط به شهرداری و شهرسازی هستند، در آبادان نهادهای مرتبط از ایجاد نخستین امکانات شهری نیز برای مردم ناتوان مانده اند.
با توجه به روند رو به توسعه شهر آبادان بعد از جنگ، مسأله بافت های فرسوده شهری نمود بیشتری پیدا کرده است. در حال حاضر بافت شهری آبادان با معضلات متعددی نظیر ناکارآمدی شبکه های ارتباطی، کمبود خدمات و امکانات، امنیت پايین و مسائل متعددی که بافت های فرسوده با آنها دست به گريبان هستند، مواجه است.
از جهتی به دلیل مشکلات ناشی از توسعه فیزيکی شهر آبادان، مهاجرت ساکنان بومی از محلات بافت قديم به شهرهای دیگر یا محلات نوساز رواج یافته و به تبع آن، موجب مهاجرت قشرهای کم درآمد و روستايی به بافت های فرسوده آبادان شده است.
بافت مسکونی آبادان شامل بخش هایی با مالکیت سازمانی متعلق به شرکت نفت و بخش های مسکونی برای سایر اقشار است. مناطقی مانند باوارده و بریم به دلیل ماهیت سازمانی دارای بافت شهری منسجم تر، فضای سبز و امکانات زیر ساختی مناسب است. این مناطق با برنامه ای جامع در دهه 20 شمسی توسط شرکت نفت و با سیستم شهرسازی انگلیسی احداث گردید. خانه های شرکت نفت در هر خیابان و هرکوچه یکسان بود.
براي مثال، خانه های مناطق بریم و بوارده، از لحاظ تعداد اتاق داشت و شكل ساخت كاملا شبیه به یکدیگر بود. تمام خانه ها دیوار به دیوار هم و دارای یک حیاط بودند و توسط یک باغچه کاملاً محصور می شدند. پشت خانه هم به کوچه راه داشت. حیاط و باغچه این منازل به تناسب بزرگي آنها بود. این یکسان بودن و عدالت محوری در طرح جامع این مناطق، هیچگاه به سایر نقاط شهر منتقل نگردید.
به گونه ای که مناطق شهری مانند منطقه ذوالفقاری یا جمشیدآباد با بحران فرسودگی بافت شهری مواجه شده اند. عدم توسعه همزمان و متناسب شهری و عدم توازن در تخصیص منابع و امکانات، شهر را در دوگانه بحرانی اختلاف میان دارا و ندار قرار داده است.
توسعه شهری، فرآیندی مبتنی بر عدالت است. بافت شهری آبادان دچار بی عدالتی است و کفه ترازوی توسعه به سوی مناطقی است که از حمایت سازمانی برخوردارند. هر چند که اعتبارات حاصل از فعالیت های سازمانی شرکت نفت و منطقه آزاد اروند می بایست جهت توسعه شهری تمامی مناطق مورد استفاده قرار گیرد، اما متاسفانه شاهد آن هستیم که در نحوه تخصیص منابع مالی نیز اولویت به بافت های مرتبط با این سازمان ها بوده است.
در شهری که نبض اقتصاد یک کشور در آن کوبیده می شود و از انواع بنگاه های اقتصادی بهره میبرد، مسلماً نبود بودجه کافی یک بهانه بی پایه و اساس است، چرا که مشخصاً بودجههای بسیاری نیز برای رفع این معایب و معضلات در سالهای گذشته توسط دولتهای مختلف برای آبادی آبادان در نظر گرفته شد که به دلیل سوءمدیریت ها و مدیریت های فاجعهبار این اعتبارات حیف و میل شد و صرف دیگر امور گردید.